آیا قصد دارید بهتر ارتباط برقرار کنید؟توصیه های ذیل به شما کمک می کند تا از سوء تفاهم اجتناب ورزیده و روابط کاری و حرفه ای تان را بهبود بخشید.
رابطه موثر چیست؟
رابطه موثر چیزی بیش از فقط معاوضه اطلاعات است.بلکه راجع به درک احساسات و مقاصد ماورای اطلاعات است.به همان اندازه توانائی انتقال شفاف پیام ، گوش دادن کامل به چیزی که گفته می شود و کمک به اینکه فرد مقابل احساس کند سخن او شنیده شده و درک می شود حائز اهمیت است.
بنظر می رسد که ارتباط موثر باید فطری باشد.اما اکثر اوقات هنگامی که سعی می کنیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم اشکالاتی بروز می کند.ما یک چیز می گوییم،شخص دیگر چیز دیگری می شنود،در نتیجه سوء تفاهم ها ،رنجش ها وتعارضات بوجود می آیند.چنین معضلی می تواند موجب بروز مشکلاتی در روابط کاری،خانه و مدرسه گردد.
برای خیلی از افراد،برقراری ارتباط شفاف تر و موثرتر مستلزم آموختن برخی مهارت های مهم است.خواه در تلاش برای بهبود ارتباط با شریک زندگی ،بچه ها،رئیس یا همکاران باشید،آموختن چنین مهارت ها یی می تواند ارتباط با دیگران را عمیق تر ،اعتماد و احترام را بیشتر و کار تیمی،حل مساله و سلامتی احساسی و اجتماعی کلی فرد را بهبود دهد.
چه عاملی فرد را از برقراری ارتباط موثر بازمی دارد؟
موانع عمومی ارتباط موثر شامل موارد ذیل هستند:
۱-استرس و احساسات غیر قابل کنترل،موقعی که دچار استرس یا احساسات زجرآور می شوید،با احتمال بیشتری سایر افراد را بد قضاوت می کنید،سیگنال های غیر کلامی ناراحت کننده و گیج کننده ارسال می کنید و به الگوهای رفتاری غیر ارادی ناسالم متمایل می شوید.برای اجتناب از تعارض و سوء تفاهم ها باید بدانید که چگونه قبل از ادامه یک گفتگو بسرعت آرام شوید.
۲-فقدان تمرکز،موقعی که چندین کار را با هم انجام می دهید نمی توانید بطور موثر ارتباط برقرار کنید.اگر موقع گفتگو در حال چک گوشی،برنامه ریزی برای سخنی که باید بگوئید یا خیال پردازی باشید بی شک نشانه های غیر کلامی را در گفتگو از دست می دهید.برای ارتباط موثر باید از حواس پرتی ها اجتناب ورزیده و متمرکز بمانید.
۳-زبان بدن متناقض،ارتباط غیر کلامی باید سخنی را که گفته می شود نقض نکرده،بلکه آن را تقویت کند.اگر شما سخنی را می گویید،اما زبان بدنتان چیز دیگری می گوید، احتمالا" شنونده احساس می کند که صادق نیستید.برای مثال،نمی توانید بگوئید "بله"در حالیکه با جنباندن سر خود "نه"می گوئید.
۴-زبان بدن منفی،اگر از سخنی که گفته می شود متنفرید یا با آن موافق نیستید،ممکن است از زبان بدن منفی همانند روی هم گذاشتن بازوها،اجتناب از ارتباط چشمی یا ضربه زدن با پاهای خود برای رد پیام شخص دیگر استفاده کنید.امکان دارد با سخنی موافق نباشید یا حتی از آن متنفر باشید،اما برای ارتباط موثر و قرار ندادن شخص دیگر در موضع دفاعی،اجتناب از ارسال سیگنال های منفی مهم است.
*مهارت های ارتباطی موثر
۱ - شنونده مجذوب و فعال بودن
هنگام ارتباط با دیگران اغلب بر سخنی که باید بگوئیم تمرکز می کنیم.لکن،ارتباط موثر کمتر راجع به گفتگو و بیشتر راجع به گوش دادن است.گوش دادن خوب نه فقط درک سخنان یا اطلاعات مخابره شده است ،بلکه درک احساساتی است که گوینده سعی می کند انتقال دهد.
اختلاف بزرگی بین گوش دادن فعال و گوش دادن ساده وجود دارد.موقعی بطور فعال به چیزی که گفته می شود گوش می دهید،الحان ظریفی را در صدای فرد می شنوید که بدین طریق چگونگی احساس و نیز احساسات قابل انتقال او را درک می کنید.اگر یک شنونده مجذوب و فعال باشید،نه فقط فرد دیگر را بهتر درک می کنید،بلکه موجب می شوید تا احساس کند سخنش شنیده شده و درک می شود ،در نتیجه ارتباط بین شما قویتر و عمیقتر می گردد.
با اینگونه ارتباط،فرآیندی را نیز تجربه می کنید که استرس را کم می کند و از بهزیستی احساسی و بدنی پشتیبانی می کند.برای مثال،اگر شخصی که با او گفتگو می کنید آرام است،گوش دادن فعال به آرامش شما نیز کمک می کند.بطور مشابه،اگر هیجان زده و مضطرب است،می توانید از طریق گوش دادن با دقت به آرامش او کمک کنیدو به او احساس درک شدن بدهید.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
۱-در پی بردن به مشکلات کارکنان پیش دستی کنید.از همدلی خود برای شناخت کارکنان و چگونگی مناسبات مشترک آنها استفاده کنید.بدین طریق انگیزش افراد، روابطی که شکل گرفته اند و حتی هویت جداگانه بخش یا سازمان را درک می کنید.آیا اکنون که یک مربی بازنشسته شده است وضعیت رو به رشد سازمانتان رو به افول گذاشته است؟ آیا یک سازماندهی مجدد مشکل سیستم های پشتیبانی بحرانی را رفع می کند؟ آیا انتقال پروژه ای به یک مشاور موجب رفع نگرانی یا بی احترامی به کارکنان می شود؟هر چه بیشتر راجع به چگونگی احساس کارکنانتان بدانید،اغلب کمتر اعمال تان بصورت غیر عمد موجب اخلال،آشوب یا رنجش آنها می گردد.
۲-اولین نفر باشید که سخن می گوئید.حتی اگر جوی باز وایمن برای ارتباطات خلق کرده باشید،برخی افراد همیشه مرعوب رئیس هستند و مشکلی را قبل از منتهی شدن به تلفات سنگین طرح نمی کنند.به همین علت خیلی مهم است که برای گفتگوی صادقانه با کارکنان راجع به تغییرات یا مشکلات بالقوه سرعت عمل داشته باشید و از کارکنان برای ارائه پیشنهاد و نظر دعوت بعمل آورید.اگر احساس می کنید که از یک یا تعداد بیشتری از کارکنان ناراضی هستید،سعی کنید موضوع را بطریقی باز کنید که ناامنی آنها را تسکین دهد،سپس اگر هنوز از گفتگو پرهیز می کنند به خلوت آنها احترام بگذارید.
۳-خود را به این مشهور سازید که همیشه برای کمک به کارمندان جهت بهبود خودشان آماده هستید.ما به دنیای کاری خود با جستجوی قدرت های دیگران نیرو می دهیم.افرادی که کار می کنند استعدادهای پنهانی دارند که می توانند بنفع همه بکار گرفته شوند.هیچ چیزی بهتر از توجه به ارزش دیگران موجب تقویت روحیه و دلگرمی نمی گردد.اجازه دهید کارکنانتان بدانند که برای تعیین هدف خودشان تا آنجا که می توانند آزاد هستند،در آن صورت احتمالا" اهداف والاتری را برمی گزییند.
۴-فقط تا حدی که قصد ارزانی دارید عرضه کنید.اگر قصد ندارید از صمیم دل گوش کنید دعوت به بیان پیشنهاد و نظر نکنید.هرگز وعده پاداش ندهید اگر نمی توانید اعطا کنید.جلسات طوفان فکری برگزار نکنید و به کارکنانتان نگویید که چقدر ایده های آنها درخشان هستند اگر هرگز قصد ندارید هیچ کدام از ایده های آنها را بکار گیرید.کارکنان چاپلوسی و تملق را تشخیص می دهند و برای کسانی که به آنها اعتماد ندارند خیلی سخت کار نمی کنند.
۵-قابلیت انعطاف و سازگاری را مدل کنید.اگر می خواهید کارکنانتان سخت کوشان خلاقی باشند که با تمام ظرفیت خودشان کار می کنند،به آنها نشان دهید که حل مساله کنشگرایانه مهم تر از چسبیدن به طرح ها و قوانین سفت، محکم و غیر قابل انعطاف است.آیا بی توجه به نگرانی راجع به اینکه چگونه بنظر آیید می توانید طرحی را که اثرگذار نیست دور اندازید؟آیا می توانید بسرعت به گزارش مشکلات ارائه شده توسط کارکنان خود واکنش نشان دهید؟آیا بدون از نگرانی جدی به گروهبندی مجدد و تدوین دوباره استراتژی می پردازید؟
۶-کارکنان را سخت کوش بار آورید،آنها را ناز پرورده نکنید
برخلاف باور برخی مدیران،می توانید به کارکنان گوش دهید و به احساساتشان علاقه نشان دهیدبی آنکه مانند کودک آنها را نوازش کنید.بخاطر داشته باشید که همدلی متفاوت از یکدلی و همدردی است،لذا باید در تلاش برای درک احساسات آنها با احساسات خودتان هماهنگ بمانید.با EQبالا قادرید که یک گفتگوی قلبی را قبل از بی حاصل شدن و اخلال در اهداف تان بدون از رنجش کارمند خود متوقف کنید.قادرید از کارکنان برای کار خوبی که انجام داده اند تقدیر بعمل آورید بدون ترس از اینکه منجر سست شدن تلاش کاری آنها گردد.می توانید بین نیاز کارکنان خود به تقدیر و نیاز خویش برای رسیدن به اهداف تان تعادل برقرار کنید.مقبولیت احساسی از کنترل شما با پریشانی و اضطراب شخص دیگر جلوگیری می کند.
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص : غریب واحدی پور
*استفاده از هوش هیجانی برای همکاری خوب بودن
یک همکار خوب بودن به معنای سهیم شدن در دلگرمی محیط کار و روحیه تیمی است.ممکن است چسبیدن به خود و فقط کار خویش را انجام دادن بنظر یک برتری باشد،اما افرادی که چنین روشی را می آزمایند اغلب در می یابند که نتیجه آن آسیب دیدن منافع آنها و سازمان است.متاسفانه،برقراری روابط خوب با همکاران می تواند یک چالش باشد.هر کسی به شما بعنوان یک رفیق نمی نگرد،در عوض شما هم با هر کسی که کار می کنید احساس راحتی نکرده و اعتماد ندارید در چنین مواردی شم و احساس درونی راجع به افراد حیاتی است.در این ارتباط چند روش بهره مندی از آن بشرح ذیل است:
۱-راجع به کسانی که با آنها کار می کنید فرضیات نسازید.طرح ریزی تعصبات و سوگیری ها در محیط کار خیلی آسان است.ممکن است مجبور نباشید که همکاران و نیز کارکنان و رئیس خود را بشناسید،اما با فرضیات کلیشه ای شبیه "فارغ التحصیلان همیشه متکبر هستند ."یا "افراد نزدیک به بازنشستگی تقریبا" لخت و گردن کلفت هستند"،"زنان را می توان با احساسات و مردان را با اطلاعات اداره کرد."هرگز هیچ چیزی راجع به آنها نمی آموزید.اجازه دهید تا شم و احساس درونی به شما نشان دهند که در مورد هر کسی چه چیز منحصر بفردی وجود دارد.
۲-از هر کسی انتظار نداشته باشید که ۱۰۰درصد با صداقت ارتباط برقرار کند.برخی افراد بنظر می رسد که از سخن گفتن رک و ساده در محیط کار ناتوان هستند.می ترسند،خیلی مودب یا خیلی محتاط هستند و بندرت قصد و منظورشان را بیان می کنند.می توانید منتظر بمانید تا برای درک شخصیت آنها چندین مرتبه از نظر احساسی آسیب ببینید،یا می توانید به چیزی که بدنتان در مورد احساس آنها و کمتر راجع به گفته هایشان به شما می گوید بیشتر توجه کنید.به شم و احساس درونی خود در مورد افراد اعتماد کنید.بطور ویژه نسبت به کسانی که ممکن است به شما به چشم یک رقیب بنگرند هوشیار باشید.
۳-برای یک حد و مرز معین آماده باشید.برای اینکه چقدر قصد دارید به یک همکار نزدیک باشید حدی وجود دارد،اما به معنای آن نیست که نخواهید و یا نباید در محیط کار دوستی کنید.اگر در ارزش ها و اهداف سازمان و کارکنان دیگر با همکاران شریک باشید ،شانس خوبی برای یافتن دوستانی در سازمان خواهید داشت.به هر حال، با احساسات خودتان هماهنگ بمانید،چون می دانید چه موقع می خواهید یک آشنا و نه یک دوست نزدیک باشید.اجازه ندهید که تهدیدات احساسی یا سیاست های اداری برای روابطی که نمی خواهید به شما فشار اعمال کنند.اگر در خصوص رابطه ای احساس ناراحتی می کنید،به شم و احساس درونی خود اعتماد کنید و آن را متوقف سازید.اگر با کسی که اکنون دوست نزدیک شما است یک تعارض کاری پیدا کنید،از شدت احساسات و احساسات همدلانه خود قادرید بگوئید که اولویت های شما کجا قرار دارند.
۴-پیشنهاد کمک بدهید،منتظر نمانید تا افراد درخواست کمک کنند.نه فقط سخاوت و بخشندگی شما در رفاقت و دلگرمی محیط کار سهیم است،بلکه حساسیت شما نسبت به نیازهای دیگران موجب می شود تا وفاداری و حمایت آینده آنها را کسب کنید.
۵-برخورد کاری همکاران را شخصی تلقی نکنید.بخاطر داشته باشید که هر کس اولویت،زندگی شخصی و سبک تعامل منحصربفردی دارد.نباید رفتار هر کسی را شخصی بگیرید.بگذارید رفتار همکارتان همدلی و نه یکدلی شما را برانگیزاند.می توانید درک کنید که ممکن است چگونه احساس کنند بدون از اینکه با خاطره احساسی یا گرفتن مسئولیت احساس بیم و وحشت آنها بیش از حد فرسوده شوید.
*استفاده از هوش هیجانی برای یک رئیس خیلی موفق بودن
دوست داشته باشید یا نداشته باشید(خیلی از افراد در موقعیت های سرپرستی دوست ندارند)،ولی اگر کار شما مستلزم مدیریت سایر افراد است،آنها شما را بعنوان رهبر بی باک خود می نگرند.بدان معنا است که حتی اگر در حال پرورش هوش هیجانی خودشان نیز باشند،آنها برای ابتکار عمل،استخراج اطلاعات غیر مستقیم و تنظیم سبک و گام عملیات روزانه به شما چشم می دوزند.روش هایی که بدان طریق می توانید به انتظارات آنها پاسخ گویید تا آنها را نیز برای رفع انتظارات خودتان بکار گیرید بدین شرح هستند:
ادامه دارد
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص : غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.