{jcomments on}
جماعت انگشت شماری در یکی از شرکت های معظم صنعتی که عنوان فعالین ستاد روحانی در آن صنعت را یدک می کشیدند. در نخستین ماههای استقرار دولت اول روحانی که به دولت اعتدال معروف بود، پس از تعیین تکلیف جایگاههای کلان سازمانی ناگهان دیدند سرشان بی کلا مانده است، لذا بطرق مختلف از جمله تیتر زدن در رسانه ها تا آنجا از عدم وزیدن نسیم اعتدال در صنعت خود گفتند و نوشتند که در نهایت مدیریت وقت مجبور شد تا به قول دوستی علی رغم میل قلبی و با نادیده گرفتن استانداردهای خاص سازمانی حداقل به دو نفری از آنها که مدعی تر بودند جایگاههایی بدهد که دستیابی به آنها بدون توسل به رانت موصوف با چنان سرعت و سهولتی هرگز میسر نمی گردید!
بنابراین، طبیعی بود که از نگاه آنها دیگر نه نسیم اعتدال، بلکه سونامی اعتدال شرکت موصوف را دربر گرفته بود! در پرتو همین سونامی هم بود که سمبل های خود خوانده اعتدال که اتفاقاً علاوه بر روابط دوستی، هم نژاد و هم خاک هم بودند طی دو دوره حاکمیت دولت روحانی، جایگاههایی سازمانی مطلوب خودشان را نیز بدون از هیچ دغدغهای حفظ کردند!
فراتر اینکه، چون خیلی ها رمز استمرار موفقیت را یافتند و به قول ظریفی به جرگه «نان قرض بده های» اقلیم مدیریت رانتی کشور پیوستند. بنابراین در دولت وفاق نیز سر برآوردند و این مرتبه جایگاههای بمراتب رفیع تری را تصاحب کردند! بدون از اینکه دیگر اندک دغدغه ای برای وزش کورسویی از نسیم اعتدال و وفاق در هیچ ارگان یا سازمانی داشته باشند!
این مورد از بیشمار مواردی است که در همین دولت فعلی پررنگ تر و برجسته تر از قبل هم بوده اند، لکن فقط به همین یکی بسنده کردم تا بگویم که، در اثرگذاری حضور ونقش آفرینی سرمایه های اجتماعی بویژه در اردوگاه اعتدال و اصلاح در پروسه تبلیغات هر انتخاباتی بویژه انتخابات ریاستجمهوری اندک تردیدی وجود ندارد، بعلاوه نقش ستادهای انتخاباتی را حداقل تا حدی در صیانت از رای مردم هم نباید نادیده گرفت.
اما آنچه که نگران کننده است استفاده عده ای از رانت وابستگی ستادی صرفاً از طریق مدرک سازی و بزرگنمایی نقش، گاه بدون از حداقلی پشتوانه فکری و کاریزماتیک برای جمعآوری رای و تعهدی جزئی نسبت به تفکر و حاملان آن است.
بعلاوه، حامی و پشتیبان تفکر و اندیشه ای که در پی اصلاح رانت و رابطه است، اگر در فضای غیر شفاف ناشی از فقدان ساز و کار علمی مناسب و بی توجه به توانمندی و قابلیت های سایر هم قبیله ای های فکری، بیش و پیش از دیگران زمینه رشد رانتی خود، نزدیکان و دوستانش را مهیا سازد. در عمل به عمد یا غیر عمد با سوء استفاده از اعتماد همفکران و ملت، رانت و رابطه را به گونه ای دیگر آن هم به شکل بدتر و زیان بارتری بازآفرینی می کند!
حال آنکه، اگر سوء استفاده از مقدسات که ما همواره منتقد سر سخت آن بوده ایم بد و مذموم هست که حتماً هست! زیر علم و کتل مبارزه با چنین معضل ویرانگری، دوباره فرصت طلبانه از یک نحله فکری که چون مقدسات بخش کثیری از مردم به اصول آن دلخوش کرده اند سوء استفاده و بهره کشی شخصی و محفلی کردن، بمراتب بدتر و مذموم تر است!
از اینرو، اگر اصلاح طلب ونه فرصت طلبیم، سزا است که قبل از دیگران خود را ارزیابی کنیم و تسلیم حقیقت شویم!
غریب واحدی پور
توتم نیوز اردیبهشت ۱۴۰۴
{jcomments on}
پست شده؛ ۶نوامبر۲۰۲۱
نکات کلیدی:
۱) عدم بلوغ هیجانی می تواند نتیجه وابستگی های ناایمن در حین تجارب اوایل عمر، تروما و یا فقدان درون نگری عمیق تر باشد.
۲) عدم بلوغ هیجانی می تواند بصورت خودپسندی، خود شیفتگی و توانایی ضعیف برای مدیریت تعارض آشکار شود.
۳) برخورداری از والدی که فاقد بلوغ هیجانی است می تواند به عزت نفس پایین، افسردگی، اضطراب، تروما، سوء استعمال مواد و تعارض میان فردی منجر گردد.
بلوغ هیجانی و هوش هیجانی مستلزم خودآگاهی ، همدلی و خودگردانی هیجانی و همینطور ارتباط آگاهانه، همکاری، حل مسأله خلاقانه و رفع تعارض اثر بخش است. هنگامی که از طریق تمرینات خوداندیشی مانند روان درمانی یا مشاوره، کاوش روحانی یا برنامه های خودیاری بر روی خود کار می کنیم، بلوغ هیجانی و هوش هیجانی را بهبود و پرورش می دهیم. بلوغ هیجانی یک عنصر حیاتی بهبود و تقویت روابط سالم است. عدم بلوغ هیجانی می تواند نتیجه وابستگی های ناایمن در حین تجارب اولیه عمر، تروما، اعتیاد درمان نشده، مشکلات سلامت روان، فقدان درون نگری عمیق تر یا کار بر روی خویشتن باشد. می تواند بصورت خودپسندی، خودشیفتگی و یا مدیریت ضعیف تعارض بروز کند.
برخورداری از والدی که از نظر هیجانی نابالغ است می تواند عمیقاً دلسرد کننده (به همان اندازه خشمگین کننده)باشد و موجب شود تا در هویت فردی و نیز درک تان از واقعیت تردید کنید. می تواند به رفتارهای برگشت کننده( برگشت به روش زندگی و کارکرد کمتر پیچیده) منجر گردد و موجب بروز افسردگی، اضطراب، علائم تروما، سوء استعمال مواد و عوارض سلامت روان دیگر شود. بعلاوه به تعارض کودکـ - والد و چالش های مداوم رابطه منجر گردد.
بنابراین، شناخت علائم و نشانه های عدم بلوغ هیجانی مهم است، چون در آن صورت آنها را تشخیص می دهید و از اثرشان بر خودتان آگاه می شوید. علاوه بر آن توسعه و پرورش استراتژی های مقابله ای هم حائز اهمیت است. زیرا با آنها می توانید بهزیستی روانی و تعادل فکری خودتان را حفظ کرده و تعارض در روابط را بطور اثر بخش مدیریت کنید.
* علائمی که ممکن است نشان دهنده عدم بلوغ هیجانی والدتان باشند و توصیه هایی برای مقابله
۱) رفتار و عملکرد آنها نشأت گرفته از منیت آنها است.
ما همه منیت هایی بعنوان بخشی از تجربه انسانی داریم. منیت های ما درک اذهان مان از خودمان هستند. آنها به گرفتن حالت دفاعی، غرق شدن در افکار خویش و تعارض در روابط گرایش دارند. هنگامی که والدی بر اساس منیت عمل و رفتار می کند، ممکن است در یکی از دو گروه ذیل قرار گیرد:
۱) پر افاده(Diva)
۲) تو سری خور(Doormat)
پرافاده؛ آدمی پر طمطراق، ذیحق، پرخاشگر، خودشیفته و فاقد نگاه احترام آمیز نسبت به مرزهای سایر مردم است.
تو سری خور؛ آدمی نافعال یا نافعال ـ پرخاشگر است، اغلب در روایتی قربانی از خود گیر می کند و بطور مکرر اجازه می دهد تا مرزهایش مورد مصالحه قرار گیرند.
این ها هر دو اشکال خود ارزشی پایین و فقدان عزت نفس سالم هستند که اغلب حاصل تروما یا وابستگی های سالم ناکافی نسبت به والدین یا سایر مراقبین در اوایل عمر هستند.
توصیه هایی برای مقابله: به منظور اجتناب از گرفتار شدن در تعارض و کشمکشی جدی و طولانی، از منیت خود جدا شوید.
برای جدا شدن از منیت خودتان و ارتباط با شخصیت عمیق ترتان یعنی جوهر وجودی تان( وجود متعالی، روح یا نور درون)، تکنیک های ذهن گاهی(حضور کامل در لحظه حال) مانند تنفس عمیق، مدیتیشن، ارتباط با طبیعت، آرام سازی پیش رونده عضلانی و یوگا را تمرین کنید.
گسستگی سالم( جدایی از هیجانات مضر خود و دیگران) و چشم دوختن به دور دست را برای کسب چشم اندازی بهتر تمرین کنید. تجسم سپری نامرئی بین خود و والدتان و حالت منفی او، واکنش تان را تست می کند. از طریق ارتباط قاطع و با اعتماد به نفس که چهره به چهره، شفاف و بیانگر احترام به خود و دیگران باشد، برای خودتان مرزهای سالم تنظیم کنید.
۲) مسئولیت شخصی نمی پذیرند و اغلب دیگران را سرزنش می کنند. این عیب دوباره بصورت تمایلات تو سری خوری( یک حکایت قربانی که در آن رنج شان خطای هر کس دیگری و نه خود آنها است) یا یک واکنش افاده ای(هرگز خطا نمی کنند و مشکلات حاصل خطاها و بی کفایتی های دیگران است) می تواند بروز کند. نپذیرفتن مسئولیت به فقدان صداقت و درستی منجر می شود، به اعتماد آسیب می رساند و از بخشش ممانعت می کند.
توصیه هایی برای مقابله: در مقابل تمایل برای تلاش و واداشتن آنها به پذیرش مالکیت نقش خودشان مقاومت کنید. متأسفانه، عدم بلوغ هیجانی بدان معنا است که در این برهه زمانی ناتوان هستند. ممکن است درمان، مشاوره یا برنامه ۱۲گامی را پیشنهاد دهید، اما انجام کار به خود آنها بستگی دارد، نمی توانید برای آنها انجام دهید. چگونگی پرورش و توسعه تفلون هیجانی را بیاموزید و موقعی که هیچ کار اشتباهی انجام نداده اید هیچ سرزنشی را نپذیرید. این کار را می توانید از طریق بهبود و تقویت جداسازی سالم با عشق انجام دهید. درک کنید که نپذیرفتن مسئولیت توسط والدتان می توان خشمگین کننده باشد، خود دلسوزی را با تکریم و توجه به احساسات خودتان و دسترسی به پشتیبانی هیجانی که سزاوار آن هستید تمرین کنید. به گروههای حمایت کننده ای بیندیشید که برای مقابله با مشکل والدینی که دارای تمایلات خودشیفتگی، اعتیاد و سایر مشکلات سلامت رفتاری هستند می توانند ابزارهایی مهیا کنند.
۳) از مکانیزمهای دفاعی ساده مانند انکار، فرافکنی و همانند سازی فرافکن استفاده می کنند. مکانیزم های دفاعی، روش منیت برای حفاظت از خودش در مقابل افکار و احساسات ناخوشایند است. ما همه در اوقاتی مانند هنگام دلیل تراشی یا ارائه توجیه عقلی، از مکانیزمهای دفاعی استفاده می کنیم. لکن، والدی که از نظر هیجانی نابالغ است به دفاع بدوی تری مانند انکار( اصلأ نپذیرفتن یک مشکل یا حتی ممانعت از باور وجود آن)، فرافکنی( گرفتن ویژگی های نامطلوب خود مانند مدیریت خشم ضعیف و نسبت دادن آنها به دیگران) و همانندسازی فرافکنانه(در حقیقت درمانده کردن فرد دیگری با هیجانات منفی خود از طریق روش تزریق و القا احساس به او است) متوسل می شود. برخورداری از والدی که بدین طریق رفتار می کند می تواند دیوانه کننده باشد و باعث مردد شدن نسبت به خود و چشم انداز تان شود.
توجه: همانندسازی فرافکنانه؛ مکانیزمی است که در آن فرد علاوه بر نسبت دادن احساسات ناخوشایند خود به دیگران، به شکلی رفتار می کند تا ثابت کند که نظرش در خصوص دیگران درست بوده است. به عبارت دیگر موضوع برون فکنی را به فرد تحمیل می کند.
توصیه هایی برای مقابله: از تمرینات ذهن آگاهی(حضور کامل در لحظه حال) برای شناخت و مشاهده رفتارهایی او بدون عادت کردن به آنها یا نشان دادن واکنش استفاده کنید. با تمرینات ذهن آگاهی مانند اسکن های بدن، بیاموزید که تجربه هیجانی خودتان را بشناسید و آن را از تجربه هیجانی والدتان جدا کنید، بطوریکه بتوانید تشخیص دهید که کدام احساسات مربوط به او هستند. مجاری تخلیه سالم هیجانات مانند ورزش و هنر را بیابید یا آنها را برای کسانی که درک می کنند بیان کنید. از استراتژی های مقابله ای ناسالم مانند خود درمانی با مواد، الکل یا بازی های وسواسی، خرید یا سکس اجتناب ورزید.
۴) فاقد همدلی هستند. این موقعی است که بنظر می رسد والدی قادر نیست خودش را در موقعیت شما قرار دهد. فاقد توانایی شناخت، درک یا تأیید تجارب هیجانی تان هست. فقط به زندگی از منظر خودش می نگرد.
توصیه هایی برای مقابله: بخاطر داشته باشید و بپذیرید که آنها از نظر هیجانی قادر به درک چگونگی احساس شما نیستند. در مقابل تمایل برای تلاش بی فایده جهت وادار کردن آنها به درک چشم انداز ودیدگاهتان مقاومت کنید. غم و ناراحتی ناشی از عدم توانائی والدتان برای درک تجربه هیجانی تان را از طریق درمان، وقایع نگاری، هنرهای پر معنی و تحرک تسکین دهید. بیاموزید که چگونه با تمرین خود دلسوزی و تکریم تجارب هیجانی خودتان و اطلاع از اینکه احساسات تان واکنش نرمالی به تجارب زندگی تان هستند، والد با محبت خود باشید. دلسوزی و همدلی را از کسانی در شبکه حامی خود طلب کنید که قادر به تأمین آنها هستند. با علم به اینکه بی شک باید زخم ها وتروماهای عمیقی تجربه کرده باشد که ظرفیت اولیه انسانی برای همدلی را ندارد، بزرگواری کنید و همدلی را برای والد خود تمرین کنید.
کار بر روی سلامت روان و هوش هیجانی، فرآیند مادام العمری است که نیازمند زمان و توجه است. برای تکریم احساسات فقدان، آسیب و خشم خودتان و آموختن مهارت هایی برای عبور از آنها با صبر، مهربانی و دلسوزی هم برای خودتان و هم والدتان به کسب پشتیبانی و حمایت از طریق درمان یا مشاوره بیندیشید.
منبع؛ https://www.psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور
{jcomments on}
با شنیدن محتوای زرد، روزنامه زرد، کتاب زرد، روانشناسی زرد و مواردی از این قبیل بلادرنگ عوام پسندی، بی استانداردی، تحریک اغراق آمیز هیجانات از طریق بزرگنمائی و عرضه مسائل شبه علمی به ذهن مخاطب متبادر می گردد.
مدیریت زرد نیز مدیریت عامه پسند و شبه علمی است که متأسفانه با لوس شدن خیلی از استانداردهای ارزیابی، اکنون به نوعی بیت الغزل معضلات بزرگ کشور مبدل شده است و عامل ریشه ای ناکارآمدی حکمرانی و فساد و تباهی در نظام اداری است.بروز، ظهور و توسعه چنین معضلی است که با گذر زمان بجای رشد وترقی، انگار به عقب برمی گردیم!
لذا، اگرچه شاید ارادهای برای شناخت و مقابله با این علت العلل مشکلات نباشد، اما آشنایی با برخی علائم آن بی فایده نخواهد بود. بنابراین، ده مورد از ویژگی های این نوع مدیریت بشرح ذیل عنوان می شوند:
۱) مدیران زرد، رشد قابل دفاعی ندارند و بخش زیادی از نردبان ترقی در هرم سازمان را درست و اصولی طی نمی کنند. اغلب بجای عبور از فیلتر های استاندارد و پر هزینه سازمانی برای رشد حرفه ای، با توسل به روش های میانبر و دوپینگ حمایت مراجع فاقد صلاحیت خارج از سازمان رشد می کنند.
بنابراین، انتظار بهره وری، بهبود محیط کار، انگیزه و در یک کلام اصلاح امور از چنین جماعتی آب در هاون کوبیدن است!
۲) مدیر زرد در تصمیم گیری متزلزل و بی ثبات است. لذا، گاه زیردستانی را انتخاب می کند که چون بز بلاگردان سپر بلای او باشند. در نتیجه، اغلب زیر مجموعه خاص گلچین شده اش جور او را در حوزه های مختلف می کشند تا با پاک کردن ردپایش در پرونده های خاص، از منظر توده پاک دست جلوه کند!
۳) مدیر زرد با استراتژی هدف وسیله را توجیه می کند، به هر وسیلهای برای رسیدن به قدرت و حفظ آن چنگ می زند. بنابراین، مهمتر از منافع کشور، ملت، سازمان و نیروی انسانی منافع خود اوست.
۴) مدیر زرد بعلت شیوه ویژه دستیابی به کرسی مدیریت معمولاً فاقد مهارت سخت و نرم عمیقی است. چون در هر جایگاهی بوده است بیشتر با هدف رزومه سازی، جلب توجه و شبکه سازی برای رسیدن به هدف تا نیرو سازی و حفظ منافع بلند مدت سازمان کار کرده است!
۵) ملاک رشد و ترفیع در سازمان تحت مدیریت یک مدیر زرد بیشتر مجیز گویی، برخورداری از ویژگی های شخصیتی مشابه خود او و تامین منافع خودش و اسپانسرهای اوست. بدیهی است که چنین مدیرانی اسپانسرهای زیادی دارند!
دم زدن شعاری آنها و زیر مجموعه شان از قاطعیت و قانونمداری، گاف بزرگی بیش نیست. بلکه در واقع شجاعت، قدرت و قانون مداری چنین افرادی در حد و حدود تعریف شده توسط اسپانسرها است!!
۶) مدیر زرد بندرت به خودش زحمت کشف استعدادی را می دهد و فقط با توصیه و سفارش به روشی که خود رشد کرده است تیم سازی می کند. بر اساس قانون فرافکنی هم همانند خود را جذب می کند. بی جهت نیست که با به قدرت رسیدن چنین مدیری خیلی ها که با واسطه گری رشد کرده و می کنند در صدر قرار می گیرند.
از اینرو، علی رغم شعار دروغین مبارزه با رانت، رابطه و فساد، چنین مدیری خود عامل اصلی رانت و رابطه و از دلایل عمده فساد سازمانی است.
۷) مدیر زرد عاشق خودنمایی است و در تبلیغات از کاه کوه می سازد، حال آنکه در زمینه نقاط ضعف حساس و فاقد روحیه انتقاد پذیری است. تبلیغات پر هزینه هم بیشتر بر ساده لوحان یا فرصت طلبانی اثر گذار است که معمولاً کلمه «انتصاب» را بصورت«انتساب» و «هرم» را به فرم «حرم» می نویسند.
۸) مدیر زرد احساس ناکامی ادراکی ناشی از طی نکردن پلکانی مسیر رسیدن به قدرت را اغلب باژست «همه چی دانی» جبران می کند. پس تعجب آور نیست که چنین مدیری بندرت خود را در زمینه ای صاحب نظر نمی داند! حال آنکه، حکایت این قماش از مدیران، حکایت نعلی است که صدای آن بعلت کم بودن میخی است و خورده معلومات شان چون خورده پول، سر و صدایی رسا و گوش خراش دارد!!
۹) مدیر زرد به قول اجنبی (pay lip service to somebody/something) است یعنی با ایده ای یا کسی در زبان پشتیبانی و موافقت می کند، بدون از اینکه در عمل برای اثبات آن اقدامی کند. در حقیقت، زبان او رساتر از عمل اوست.
۱۰) مدیر زرد چون اسمزی رشد نکرده و فرهنگ سازمان بدرستی در او رسوخ نکرده است، با متقاعد سازی بیگانه است و فرار از کار خودش را برون فکنی می کند، به همین علت، اغلب با پرخاشگری و خشم کار خودش را پیش می برد!!
مع الوصف، اگر چه این لیست همچنان قابل بسط و توسعه است، ولی با این امید که همین چند مورد هشداری برای شناخت خطر چنین مدیرانی باشد به این مختصر اکتفا می شود.
{jcomments on}
محضر مبارک ریاست محترم جمهور جناب آقای دکتر پزشکیان
باسلام و احترام؛ ضمن عذر خواهی، بی مقدمه سر اصل مطلب می روم و به بهانه سفر جنابعالی به خوزستان موضوعی را به سبک حضرتعالی صادقانه خدمتتان عرض می کنم؛
رفیق رانده شده ها و دلشکسته ها، برای همچو منی که از بدو ورود به سن بلوغ سیاسی ام، اصلاح طلبی بسیار خوشبین بوده ام. در انتخابات ریاستجمهوری اخیر هم با امید فراوان از تمام توان نرم خودم برای پیروزی حضرتعالی بهره گرفتم، آنچه اکنون می خواهم بگویم بسان کاسه زهر نوشیدن است! لکن، به تأسی از جنابعالی ناچارم ملاحظات را کنار بگذارم و با گفتن« همینه که هست!» سخن آغاز کنم.
تا آنجا که به یاد دارم بویژه در سال های اخیر و بالاخص در مصاف تبلیغاتی ریاست جمهوری امسال، حضرتعالی به نهج البلاغه روی آورده اید و با توسل به آن به مصاف با جماعت تندروی پر تریبون و قدرتمند کشور رفته اید. از قضا موفق هم بوده اید!
اما، همانگونه که بهتر از هر کسی می دانید، پشتوانه کلمه کلمه نهج البلاغه، عمل و رفتار شجاعانه و مدبرانه معمار آن مولی علی (ع)است. در تبلیغات انتخاباتی هم اگر یک قول به مردم داده باشید، آن هم این بوده است که بر اساس سیره و روش علی حکمرانی می کنید. به حق هم فرموده اید؛ اگر بخواهیم امید را در دل مردم زنده کنیم باید با رفتار حرف بزنیم که همه آن را می فهمند!
حال آنکه، از شیوه گفتاری و رفتاری حضرتعالی که بگذریم، اکنون یافتن ردپای رانت و رابطه اعم از دوستی، نژادی و.. در اغلب انتصابات برخی ارگان ها و سازمان های دولتی خیلی کار شاقی نیست. برخلاف انتصابات علی که فردی در مزرعه مشغول کار بود، ناگهان پسرش خبر آورد که استاندار شده ای! در بازار گرم انتصابات دولتی که رئیس آن قرار بود چون علی مدیریت کند، حداقل در حوزه هایی که من اطلاع دارم، آدم لایق متصل نشده به جماعت و گروهی ذینفع بندرت شانس ترفیع می یابد! بلکه ترفیع یافتگان عمدتاً از دو گروه خارج نیستند، گروه اول آنانی هستند که در دولت قبل به هر دلیلی از گردونه خارج شدند، امروز فرصت را غنیمت شمردند و با رانت و رابطه خاص بجای قبلی برگشتند یا هم به پست بالاتری رسیدند، گروه دوم نیز کسانی هستند که سال ها بنا به کار راهه شغلی که خودشان برای خودشان تعریف کرده اند دنبال دستیابی به پست و مقامی با هر هزینه ای بوده اند و اکنون فرصت یارشان شد!
خلاصه کلام اینکه، امروز در دولتی که ما با اعتقادی راسخ سنگ آن را به سینه زده و می زنیم، کسانی که هیچ نسبتی با سیره و روش جنابعالی نداشته و ندارند، ما را همچون شما بازی نداده و نمی دهند!!
لذا، سمت ها و جایگاهها را غنیمت تصرفی خود شمرده و فارغ از منافع سازمان و میهن به هر که خود می پسندند می دهند!
صد البته، در بحبوحه خطر و موسم تصمیم سرنوشت ساز، جبهه گیری در انتخابات مرگ و زندگی تابستان ۱۴۰۳ که مدعیان امروز شجاعت ایستادن در سمت درست تاریخ را نداشتند، ما فقط و فقط به تغییر وضع موجود می اندیشیدیم، لذا، امروز نه نگران جایگاه خود، بلکه دغدغه مند تغییری هستیم که با جماعت موصوف حاصل شدنی نیست و نخواهد بود!
مضافاً اینکه، بی شک فردای نه چندان دوری که دوباره به بسیج سرمایه انسانی محتاج خواهیم شد، بیم آن می رود که بطرز فجیعی با کم محلی توده مواجه شویم!
برای ایران
غریب واحدی پور
توتم نیوز (totamnews.ir)
بهمن۱۴۰۳
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.