۷)با خوش آیند و دلپسند دیگران نبودن مشکلی نداشته باشید.
عمه غرغروی شما همیشه راجع به هر چیزی بیهودگی گویی می کند و هرگز نمی توانید او را خرسند سازید.حتی اگر هرکس دیگری عاشق کیک مخصوص شما باشد ،ولی او به کرات آن را آشغال می نامد و موجب می شود تا احساس کنید که واقعا" آشغال است.
چرا اجازه می دهید که این یک نفر چگونگی احساس تان را کنترل کند و نظریات او راجع به شما مانع موفقیت و عدم احساس خوب راجع به خودتان گردد.در حالیکه گفتن آسانتر از انجام دادن است،اما بر روی پذیرش این حقیقت کار کنید که برخی افراد از موفقیت شما تجلیل نمی کنند.تلاش پیوسته و صرف انرژی برای شاد کردن یک شخص ناشاد ارزش ندارد.
۸)خود را از افکار دیگران فارغ کنید
سرودی هندی می گوید که قدرت شما به اندازه قدرت یک شاهزاده یخی است که یک قلعه یخی می سازد،به یک مرد برفی جان می بخشد و سوار بر یک اسب آبی از دره آب عبور می کند.
متاسفانه،نمی توانید افکار سایر مردم را کنترل کنید.هنگامی که این حقیقت را پذیرفتید،می توانید بیشتر بر چیزهایی که قدرت تغییر آنها را دارید تمرکز کنید.
۹)مقایسه نکنید و نومید نشوید
موقعی مشاهده می کنید که دوستان دبیرستان و دانشکده چطور لذت می برند و پول خرج می کنند انجام برخی محاسبات ذهنی سخت نیست.لذا با خود می گوئید بچه هایش چقدر بزرگ شده اند؟دو هفته کامل در جزایر هاوایی،باید خیلی خوب باشد،اوه،او یک دکتر است؟
مقایسه خودتان با دیگران شیب لغزنده ای است که می تواند موجب احساس شرمساری از دستاوردهایتان گردد.امکان دارد احساس کنید که بر روی مقیاسی سنجیده می شوید که حتی وجود ندارد!
موقعی که خود را درگیر مقایسه و دلسردی و نومیدی ناشی از آن می بینید،بخاطر آورید که شما تنها فرد بر روی مسیر خاص خودتان هستید و هیچ مقایسه ای درست نیست.
۱۰)تمرین خویشتن پذیری
از خودتان بپرسید که مستقل از نظرات دیگران چه کسی می خواهید باشید.
تصوری از کسی که اکنون هستید و کسی که می خواهید بشوید خلق کنید. همه نمونه هایی را که هستید بخشی از یک سیال جاری بپذیرید. آنها همه ارزشمند هستند(شبیه یک "اثر پروانه ای" که همیشه دارای برآیند خوبی است).
اگر کس دیگری بر روی تصور شما از خودتان در آینده مداخله می کند،فقط باید بدین خاطر باشد که می تواند در رسیدن به آن ایده ال کمک و پشتیبانی کند.
۱۱)بر کنجکاوی و قدردانی تمرکز کنید
کنجکاوی کمک می کند تا دیگران را درک کنید و فرصتی برای ساخت روابط بجای ایزوله کردن خودتان یا دیگران مهیا می کند.سپاسگزاری و قدردانی می تواند به ما کمک کند تا ترس را هدایت کنیم.
سعی کنید دفترچه یادداشتی از سوالاتی که راجع به آنها کنجکاو و نیز چیزهایی که قدردان آنها هستید تهیه کنید.یک نگرش مثبت می تواند تمرکز بر ترس ها و نگرانی ها در خصوص نظرات دیگران را رفع کند.
۱۲) تعریف و تمجیدها از خودتان را یادداشت کنید
یک تجربه منفی معرف شخصیت شما بعنوان یک شخص نیست!
از امروز شروع کنید و هر پیغام تعریف و تمجید دیگران از خودتان و نیز جملات محبت آمیز را یادداشت کنید.و به ردیابی اتفاقات خوبی که می افتند ادامه دهید.در اینصورت بسرعت و بر خلاف انتظارتان در می یابید که صفحات زیادی در خصوص تقویت کننده های عزت نفس برای خنثی سازی اثر روزهای بد و نظرات ناگوار دیگران در اختیار دارید.
۱۳)خودتان را ببخشید
ممکن است تصمیم بد یا گزینش ضعیفی داشته باشید.هر کسی گاهی اوقات چنین وضعیتی را تجربه می کند.بجای ارزشمند شمردن بیش از حد چگونگی احساس دیگران راجع به اشتباهتان ،به درون خویش رجوع کنید.آیا می توانید برای این اشتباه خود را ببخشید؟
۱۴)جملات تاکیدی مثبت را بیاموزید
من ارزشمندم.دوست داشتنی ام.مخلوق سحر آمیزی هستم که قادر به انجام کارهای بزرگ است.
شخصیت فوق العاده و برتر خود باشید!به آن بعنوان عامل شستشوی مغزی مطلوبی برای رفع هر گونه نگرانی در خصوص بد اندیشی دیگری راجع به خودتان بنگرید.
مثبت اندیشی می تواند به دیگران نیز انتقال یابد. دیگران را با کلمات خوب تشویق آمیز رگبار کنید.در آنصورت هر دو طرف احساس بهتری را تجربه خواهید کرد.
۱۵)یک چک واقعی(بی توجه به آنچه که دوست دارید و تصور می کنید)در خصوص وضعیت خودتان انجام دهید.
حقیقت آن است که هیچ کس راجع به شما و زندگی تان به اندازه خودتان فکر نمی کند.
دریابید که اکثر افراد در خود فرو رفته و به خودشان می اندیشند وهیچ کس بر شما و زندگی تان تمرکز نمی کند.
برای برگرداندن مجدد تمرکز بر خود و تفکرات تان،یک دفترچه یادداشت درست کنید.در مورد تجارب،ترس ها و اینکه چرا برای آنچه که انجام می دهید ارزش قائل هستید بنویسید.مدیتیشن هم می تواند برای نگاه به درون کمک کند.
منبع:Source: greatist.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
بازنگری شده در ۲۷آوریل۲۰۲۲
هر کسی می خواهد که محبوب و دوست داشتنی باشد.مقبولیت و تایید افراد پیرامون ما گیرنده های اکسی توسین(هورمون احساس عشق و صمیمیت)را تحریک و تقویت کننده احساسات ایمنی، الفت و محبت و کاهش دهنده اضطراب است.
انسان ها بنا به ماهیت خودشان،مخلوقات اجتماعی هستند که میل قوی به برقرار ارتباط،صمیمیت و روابط با دیگران دارند.لذا،توجه به افکار دیگران در مورد خودمان بخشی از آن اشتیاق برای برقراری ارتباط و احساس مقبولیت است.
اما اگر به نظرات آشنایان و غریبه ها ارزش خیلی زیادی بدهید چه اتفاقی می افتد؟در صورتیکه توجه به افکار سایر افراد موجب پسرفت شما می گردد،توصیه های کارشناسی چندین متخصص برجسته جهت چگونگی کنترل میزان توجه به افکار دیگران را بشرح ذیل ارائه می دهیم.
۱)شناسایی ارزش های خود
ارزش های شما چه هستند؟آنها علت هر کاری هستند که انجام می دهید.شاید عاشق پختن غذاهای مغذی باشید زیرا سلامتی را ارزش می شمارید.اغلب با بهترین دوستان خود وقت می گذرانید چون رابطه را ارزش می دانید.یا وقت آزادتان را سفر می روید بدین علت که ماجراجویی را ارزش می شمارید.
۳تا۵ارزش برتر خود در زندگی را فهرست کنید.این لیست می تواند ابزار سنجشی برای ارزیابی تصمیمات زندگی خودتان بجای انتخاب هائی باشد که فکر می کنید گروه اجتماعی شما آنها را تایید می کنند.
موقعی که بر زندگی مطابق با ارزش های خود تمرکز کرده و آنها را نادیده نمی گیرید،در خصوص چگونگی زندگی خویش احساس اطمینان و امنیت می کنید، ِلذا نیاز به خرسندی دیگران بتدریج محو می شود.
۲)افراد پیرامون خود را برگزینید
شما احتمالا" از طریق کار،مدرسه،خانواده و رسانه های اجتماعی با صدها یا هزاران نفر در ارتباط هستید.اهمیت نظرات آنها برابر نیست.
برای خیلی از ماها،غیر واقعی است که هرگز نگران افکار دیگران نباشیم.بلکه فقط یک موضوع انتظارات و برخورداری از بالانس مناسب است.خودتان را با افرادی احاطه کنید که شما را بعنوان کسی که هستید می پذیرند و موجب نمی شوند تا احساس کنید که راجع به شما قضاوت می شود.
خودتان تصمیم بگیرید که به چه کسی برای توصیه و نصیحت و تایید خارجی نزدیک شوید.در زندگی خود به هر کسی اجازه نظر ندهید.
۳)خودتان را از افراد قضاوتی دور کنید
با کسانی که از شما پشتیبانی می کنند و انرژی مثبت می دهند باید ارتباط برقرار کنید،اما با کسانی که اینگونه نیستند نباید ارتباط برقرار نکنید.
امکان دارد مجبور باشید که با یک فرد قضاوتی کار کنید،اما مجبور نیستید که در تصمیمات خودتان او را دخیل سازید.برای دور نگهداشتن افراد سمی از زندگی شخصی خودتان مرز تعیین کنید.در اینصورت فرصت کمتری جهت اظهار نظر منفی راجع به شما خواهند داشت.
۴)کانال خوراک خبری خود را پاکسازی کنید
ما همه در چنین موقعیتی بوده ایم.هنگام ملالت و خستگی در رسانه های مجازی خود می چرخید و به شخصی می رسید که همیشه احساس کمی بدتر به شما می بخشد.موقعی که به چنین احساس استهلاکی پی می برید،آن را بعنوان علامتی برای عدم دوستی،دنبال نکردن و صامت کردن شخص موصوف می یابید.
واقعا"،هیچ الزامی ندارید پست های کسی را دنبال کنید که به هر دلیلی به شما احساس بدی می بخشد!سعی کنید پست هایی را دنبال کنید که شما را می خندانند،خلق و خویتان را تسکین می دهند و موجب احساس ارزشمندی می شوند.
۵)زمانی برای دوری از رسانه های اجتماعی داشته باشید
برای استراحت کامل، بطور کامل زمانی را دور از رسانه های اجتماعی سپری کنید.
آیا می توانید یک روز از آنها دور باشید؟چگونه احساس می شود؟یک هفته کامل چطور؟موقعی که تصمیم می گیرید که برگردید،حتی شناسایی دلسرد کننده ها در کانال تغذیه رسانه اجتماعی خودتان و قطع صدای آنها آسانتر است.
۶)سرگرمی داشته باشید
در هر روز فقط ۲۴ساعت وقت دارید،این مدت زمان محدودی است که می تواند بسرعت از دست برود.پس قابل درک است که باید زمان بیشتری را به کارهایی اختصاص دهید که شادتان می کنند و زمان کمتری را صرف نگرانی در مورد افکار دیگران راجع به خودتان کنید.
سرگرمی ها و فعالیت های جدیدی بیابید که موجب بهبود سلامت روان و افزایش لذت و شادی در زندگی تان می شوند.
آنچه را که موجب شادی و کامیابی خود و در تناسب با شخصیت خویش می دانید انجام دهید،در آنصورت چون در حال لذت بردن از زندگی خود هستید وقت اضافی برای توجه و نگرانی در خصوص افکار دیگران ندارید.
ادامه دارد
منبع:Source: greatist.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
البته درست است که در تعارض یک رابطه،کردار و گفتار یک فرد ممکن است عواقب بزرگتری نسبت به دیگری داشته باشد،اما بندرت فردی بطور کلی عاری از سرزنش است.چنین دیدگاهی اغلب موجب احساس بیچارگی جهت تغییر موقعیت های منفی می گردد.مشتریانی که برای درک چگونگی نقش حتی غیر عمد خودشان در بروز یک موقعیت دشوار کار می کنند،احساس می کنند که از کنترل و قدرت بیشتری برای بهبود روابط دشوار برخوردارند.
۳)مقاومت در مقابل پذیرش،تمرین پذیرش در شرایط بد و نامساعد عامل اصلی مواجهه مطلوب با رویدادهای غیر مترقبه زندگی و عبور از آنها است.مشتریانی که تمایل به پرسیدن"سوالات چرا" دارند بطرز دشوارتری به پذیرش دست می یابند. سوالاتی مانند"چرا این اتفاق برای من افتاد؟"و"چرا در حال تجربه این وضعیت هستم؟" سوالاتی هستند که احتمالا" در این لحظه جواب های کافی برای آنها نمی یابیم.
پذیرش می تواند بعد از پردازش یک رویداد اتفاق بیفتد،سوالات"چگونه" و "چه چیزی"کمک می کنند تا افراد به آن نزدیک تر شوند.سوالاتی شبیه:"چگونه می توانم از این موقعیت عبور کنم؟""از این اتفاق چه درسی می توانم بگیرم؟""نقاط قوتم حتی در این شرایط سخت چه هستند؟"و حتی سوالات "چه کسی" مانند "چه کسی می تواند مرا درک کند تا برای گفتگو و پشتیبانی او را فراخوانم ؟"کمک می کنند تا پذیرش دست یافتنی تر گردد و مشتری برای عبور از موقعیتی که احساس گیر افتادن در منفی نگری را دارد توانمندتر گردد.
۴)زندگی با پریشانی و حواس پرتی، به همان دلیلی که مقایسه یک مساله فراگیر است یعنی وجود دستگاههای هوشمند، اکثر افراد با سطحی از پریشانی و حواس پرتی در کشمکش هستند.حواس پرتی بلادرنگ فرد را از لحظه حال دور می کند،در نتیجه موجب سویچینگ سریع فکری می شود.تحقیق اثبات می کند که سویچینگ فکری پیوسته به اضطراب کم ،کاهش در بهره وری و حتی خستگی و فرسودگی منجر می گردد.حواس پرتی مداوم تجربه درک شادکامی ناشی از لذت در زمان حال را خیلی دشوار می سازد.
اگرچه تنظیم هدف منبع ارزشمند و مهم رضایت و خوشنودی است،اما تمرکز زیاد بر روی افکاری مانند "من شادتر خواهم شد موقعی که"یک هدف تحقق یابد یا میزانی از موفقیت حاصل گردد نیز می تواند بعنوان یک عامل حواس پرتی و پریشانی از خوبی و خوشی لحظه فعلی باشد.مشتریان در می یابند که با آگاهی نسبت به سطح پریشانی و حواس پرتی و متمرکز کردن توجه خود بر زندگی در لحظه حال، شروع به تجربه آرامش، یک حس هدفمندی و رضایت و خرسندی بیشتری می کنند.
شناسایی این الگوهای رفتار عمومی می تواند کمک کند تا در تشخیص علت اینکه چرا اغلب با خود یا زندگی تان احساس رضایت و خرسندی نمی کنید اولین گام را بردارید.از طریق آموزش و یا درمانگری می توانید عمدا" برای جایگزینی این رفتارهای ویژه و معکوس سازی الگوهای فکری بیاموزید.
منبع: source: psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص: غریب واحدی پور
۳۱مارس ۲۰۲۲
نکات کلیدی
۱)کسانی که همیشه احساس بداقبالی و نگون بختی می کنند ممکن است به الگوهای رفتار مشترکی خو گرفته باشند که مانع احساس خرسندی آنها می شوند.
۲)این چهار رفتار بر درک ما در خصوص اینکه چه کسی هستیم،کجا هستیم و چه چیزی داریم اثر می گذارند.
۳)از طریق شناسائی این رفتارها،می توانیم برای آموختن جنبه های فکری جدید ومهارت های مقابله ای جهت تجربه رضایت و خشنودی بیشتر در زندگی گام هایی برداریم.
شادکامی می تواند به سختی دست یافتنی باشد.یک لحظه وجود دارد و سپس لحظه بعد ظاهرا" دور از دسترس است.تعریف فرهنگی ما از این تجربه متلون تمایل دارد که حول و حوش دستیابی،اکتساب و توانائی بهبود پیوسته خودمان یا مجموعه شرایط مان بچرخد.حفظ این نوع شادکامی بواسطه ماهیت ناپایدار و فشار ناشی از کوشش پیوسته برای نگهداشتن این پدیده زودگذر می تواند برای هر کسی دشوار باشد.
نوع دیگری از شادکامی وجود دارد که بر اساس دستیابی و اکتساب نیست،بلکه ترجیحا" درک و فهم یعنی رضایت و خرسندی است.راضی و خرسند بودن به معنای احساس خوشنودی از کسی که هستید،جائیکه که قرار دارید و نیز چیزی است که دارید."رضایت و خرسندی"بمراتب پایدارتر از تعریف عامه ما از شادکامی است چون نیازی نیست که برای کسب آن کار خیلی زیادی انجام دهید،بجز اینکه به آنچه که قبلا" خوب و مطلوب بوده است توجه کرده و آن را درک کنیم.لکن،حتی برای برخی افراد،رضایت و خرسندی هم تقریبا" غیر قابل دسترس است.
نمی خواهم قدرت روان زخم(تروما)،اضطراب ،افسردگی و سایر اختلالات سلامت روان را که بر توانائی فرد برای دسترسی به شادکامی اثر گذارند دست کم بگیرم.این اختلالات به سطح درمان بالاتری نیاز دارند و با مراقبت مناسب،اغلب کسانی که از چنین عوارضی رنج می برند می توانند یک زندگی مملو از لحظات شاد و رضایت بخشی را داشته باشند.بدون از تردید وضعیت اقتصادی- اجتماعی نیز ایفای نقش می کند؛هنگامی که رفع نیازهای اساسی انسان برای غذا،پوشاک وپناهگاه به سهولت میسر نباشد احساس رضایت و خرسندی سخت است.لکن،طی شانزده سال کار درمانی با مشتریانی از همه زمینه ها،الگوهای رفتاری معینی را مشاهده کرده ام که صرفنظر از آنچه داریم یا بدست می آوریم توانائی یافتن رضایت وخرسندی در زندگی را تا حد زیادی محدود می کنند.
کسانی که با دشواری غیر معمولی احساس رضایت و خرسندی می کنند:
۱)بطور پیوسته و دائم مقایسه می کنند.
واقعا" بدرستی گفته شده است که مقایسه دزد شادی و لذت است. هنگامی که بطور دائم به زندگی از طریق لنزهای تجارب سایر مردم نگاه کنید خشنودی و رضایت در هر روز آن دشوار است.چون مقایسه به سهولت با گذاشتن نوک انگشتان بر روی دستگاههای هوشمند امکان پذیر است،لذا خیلی از افراد روزانه گرفتار این رفتار می شوند.
من دریافته ام که مقایسه منجر به عدم رضایت و ناخرسندی همیشه با چشم دوختن به کسانی که بیشتر دارند و به سطوح بالاتر موفقیت رسیده اند (مقایسه اجتماعی رو به بالا) صورت می گیرد،اما بندرت مقایسه با کسانی که داشته ها و تجارب موفقیت کمتری دارند (مقایسه اجتماعی رو به پایین) حاصل می گردد.چون طیف مقایسه نامحدود است،همیشه نمونه هایی از مورد اول وجود دارد که اگر بطور دائم به زندگی بعنوان یک تجربه"کمتر از" استفاده شودبه ناخرسندی و شور بختی فراگیری منتهی می گردد.
هنگامی که مشتریان مطلع از این رفتار با آگاهی در خصوص وضعیت کسانی که ممکن است به روش هایی متفاوت از آنها دچار کشمکش باشند شروع به بالانس مقایسه خود کردند ،دیدگاه خودشان را توسعه و احساس منفی کمتری داشتند.بعلاوه،وقتی می آموختند که عمدا" مکث کرده و از خودشان بپرسند،"همین اکنون چه چیزی در زندگی ام خوب و مطلوب است؟" قادر بودند که برای شروع قدرشناسی از زندگی خویش بعنوان تجربه ای با ارزش و منحصر بفرد لنزها را دگرگون کنند.
۲)خارجی سازی سرزنش،کسانی که نمی توانند مسئولیت روش هایی را که بدان طریق موجب بروز تعارض و کشمکش در زندگی های خودشان می شوند درک کنند یا بپذیرند ،اغلب در روابط بویژه روابط نزدیکی که چالش ها اجتناب ناپذیرند رنج می کشند.این ها احساس می کنند که رویدادها برای آنها اتفاق می افتند، و فاقد آگاهی از نقش خود در چگونگی تحریک یا ایجاد موقعیتی هستند که موجب عدم شادکامی شان می گردد.در دنیای آنها،گویی هر اتفاقی ناشی از خطای دیگران است.
ادامه دارد
منبع: source: psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص: غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.