ابتدا،عادات جدید در مقایسه با واکنش های درونی تثبیت شده ضعیف بنظر می رسند.لذا ممکن است فکر کنید موثر نیستند و استفاده از آنها را متوقف سازید.اما اگر پشتکار بخرج دهید،عصب های مربوط به آنها شروع به قویتر شدن می کنند.شاید بدون از بر انگیخته شدن با محرک قادر خواهید بود بر استرس ملایم و متوسط بهتر غلبه کنید.اگر ماهها و سال ها ادامه دهید،با ساخت و تقویت ارتباطات شبکه ای جدید حتی برانگیختگی با محرک شدید شروع به آرام شدن می کند.
*اجتناب الگوهای ترومایی را جاودانه می سازد؛مواجه شدن با ترس ها کمک می کند تا آنها را از یاد ببرید.
ممکن است سعی کنید خاطرات و احساسات ترومایی خودتان را درون یک باکس ذهنی قرار دهید بطریقی که بتوانید از نگاه کردن به آنها اجتناب ورزید.به زندگی روزانه بطریقی ادامه دهید که گویی تروما هرگز اتفاق نیفتاده است و به رفع و رجوع آن نپردازید.امکان دارد الکل بنوشید و یا سوء استعمال مواد داشته باشید تا بدین طریق اضطراب را سرکوب و از احساسات دشوار بگریزید.نسبت به سکس وسواس داشته یا از آن اجتناب کنید.ممکن است خیلی کار کنید،به دلایل احساسی خیلی بخورید.بطور وسواسی و زیاد به لاغری و ورزش بیندیشید.
اگرچه این استراتژی ها می توانند برای مدتی در سرکوبی احساسات اثرگذار باشند،اما مشکلات جدیدی خلق می کنند و می توانند به سلامتی و عزت نفس آسیب برسانند.علاوه بر آن برای فرو نشاندن دائم تروما اثرگذار نیستند.سرانجام،احساسات تروما بروز می کنند.گاهی اوقات یک محرک استرس زای جدید شبیه طرد شدن در یک رابطه یا اخراج از کار می تواند آنها را تحریک کند.یک بیماری بدنی همانند زمان وقوع تروما می تواند موجب شود تا احساس ضعیف تر و آسیب پذیرتر کنید.امکان دارد برای نپرداختن به تروما خیلی کار کنید اما عاقبت با فرسودگی روانی مواجه می شوید.تغییرات زندگی مانند بچه دار شدن،فروپاشی یک رابطه،اخراج از یک شغل یا مرگ یکی از والدین می توانند احساسات مربوط به ترومای قدیم را تحریک کنند.تنهایی ممکن است احساسات قدیمی مربوط به تروما یعنی بی ارزشی و بی فایده بودن را دوباره آشکار سازد.
اگر اجتناب اثر گذار نباشد،آلترناتیو چیست؟جستجوی درمان برای تروما بهترین گزینه است.یک متخصص حرفه ای آموزش دیده می تواند کمک کند تا با تروماهای خودتان به روشی کنترل شده و تحت پشتیبانی مواجه شوید.برخی از روش های درمانی پیشنهادی برای تروما شامل سوماتیک تراپی(درمان تجربه جسمانی)، روان درمانی حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد (EMDR)، درمان شناختی- رفتاری یا مدل سیستم های خانواده درونی است.انجام یوگای منظم،مدیتیشن،داشتن تمرین ورزشی سالم یا مصرف داروهایی مانند ضد افسردگی ها می توانند اثرات درمان را تقویت کنند.
مهم ترین هدف رشد و پرورش یک دیدگاه مواجهه ای بجای اجتناب است.نیاز دارید که مواجهه با احساسات دشوار و حالاتی مشابه صمیمیت یا تعارض را به روشی متفکرانه و با گام خودتان بیاموزید.تروما به شما یک دیدگاه فکری"همه یا هیچ" می دهد.یک روش استراتژیک،تدریجی پادژهر آن است.
همچنانکه عادات مواجهه بجای اجتناب را می آموزید،یاد می گیرید که می توانید در مواجهه با اضطراب عمل کنید.می آموزید که خاطره تروما و حس های مربوطه مشابه با رویداد واقعی نیستند و می توانند تحمل شوند.سرانجام،شروع به دیدن خودتان بعنوان شخصی قابل تر و قویتر می کنید.اگرچه نمی توانید خاطره تروما را بطور کامل از ذهن تان پاک کنید،اما می توانید آن را بطرز قویتری با شبکه های منعطف خودتان مرتبط کنید بطوریکه شما و نه ترومایتان کنترل کننده زندگی تان باشید.
دانش جدید راجع به تروما و مغز در حال ظهور است و برای منتهی شدن به روش های درمانی جدید ادامه خواهد یافت.درک چگونگی کارکرد تروما در مغز و بدن اولین گام برای شروع یک فرآیند بهبود است که می تواند به تغییر با دوام منجر گردد.اما سعی نکنید تمام پروسه را به تنهایی به سرانجام برسانید.بلکه یک متخصص حرفه ای سلامت روان بصیر و دلسوز آَشنا به تروما بیابید.
توجه۱)سوماتیک تراپی بعنوان درمان تجربه جسمانی نیز شناخته می شود، نوعی روش درمانی است که به درمان استرس پس از سانحه و اثرات سایر عوارض سلامت روان کمک می کند. این نوع درمان ذهن و بدن فرد را برای اعمال روان درمانی و فیزیوتراپی در طول درمان به هم متصل می کند.
توجه۲) EMDR روش درمانی است که به بیمار در پردازش درست خاطرات آسیبزا، کاهش تأثیر آنها و ایجاد مکانیسم های غلبه بر این تاثیرات کمک شایانی میکند.
توجه۳)مدل سیستمهای خانواده درونی توسط دکتر ریچارد شوارتز ابداع و سپس به طور مداوم توسعه یافته و بهروزرسانی شده است. این مدل بر اساس دو پیشفرض چندگانگی ذهن و نظریهی سیستمها بنا شده است.
توجه۴)روش درمانی شناختی - رفتاری( CBT) یکی از روشهای درمان بیماریهای روانی است که میکوشد تا با تکیه بر ذهنیت و رفتار انسانها مشکلات مختلف آنها از اضطراب و افسردگی تا انواع اختلالات شخصیتی را درمان کند.
منبع؛ https://www.psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور
در صورتیکه از تروما یا اختلال استرس پسا تروما( PTSD)رنج می برید انعطاف پذیری عصبی( Neuroplasticity) امید بخش است.
پست شده:۳۰ژوئن۲۰۲۱
نوشته شده توسط؛دکتر میلنی گرین برگ
بازنگری شده توسط:دون فرای
نکات کلیدی:
۱) برای مجبور ساختن فرد به واکنش خیلی زیاد یا کم نسبت به موقعیت های استرس زا، تروما می تواند بر شبکه های هیجانی مغز اثر بگذارد.
۲)تروما شبکه های عصبی ثابتی را خلق می کند که از سایر قسمت های مغز جدا شده و در مقابل تغییر مقاومت می کنند.
۳)رفتارهای اجتنابی و تلاش برای منکوب کردن تروما توسط خود فرد اثربخش نیست و می تواند زیان بیشتری در پی داشته باشد.
۴)روان درمانی،مدیتیشن،تمرین یوگا و مصرف دارو همه می توانند به قابل انعطاف تر ساختن مغز فرد مبتلا به تروما کمک کنند.
اگر از استرس پسا ترومایی رنج می برید،احتمالا" از برخی بخش ها ی مغزتان خیلی زیاد و از سایر بخش های آن خیلی کم استفاده می کنید.بخش هایی که مشغول پایش علائم خطر و پیش بینی اموری هستند که احتمال دارد غلط از آب در آیند بیش از حد استفاده می شوند.چون تجربه ترومای شدید می تواند سایر سیستم هایی را که در واکنش اضطراری درگیر نیستند هم مختل کند،علاوه بر آن، بخش هایی از مغز دخیل در لذت بردن از لحظه حال،ارج نهادن به موفقیت ها،دنبال کردن اهداف مثبت ،ریلکس سازی،احساس قدردانی یا حیرت یا پیوند مطمئن با سایر افراد نیز احتمال دارد کم استفاده شوند.
*تروماها مغز را در گذشته نگهه می دارند
اگر اختلال استرس پسا تروما داشته باشید،موقعی احساس می کنید که با یک موقعیت ناراحت کننده احساسی یا اعمال کننده فشار بدنی برانگیخته می شوید بسرعت وارد یک حالت"جنگ،گریز ،فریز" می شوید.لذا ممکن است با خشم واکنش نشان دهید،بگریزید یا منکوب شوید.این نتیجه مغز زمان وقوع تروما و اتصالات سیستم عصبی مربوط به بقاء است.
بعنوان یک نتیجه تروما،گروههایی از عصب ها(آنهایی که مربوط به عملکردهای بقاء هستند)ممکن است بمرور زمان بطور قوی به همدیگر متصل شوند،در حالیکه بیشتر در حال جدا شدن از بقیه مغز هستند.این پدیده می تواند به نوعی انعطاف ناپذیری منجر گردد که بواسطه آن برانگیختن بخشی از شبکه عصبی موجب می شود تا با احتمال بیشتری کل مجموعه عصب ها فعال شوند.این شبکه ها می توانند در الگویی گیر کرده و در مقابل دریافت اطلاعات جدید مقاومت کنند.
برای مثال،در صورت تجربه تروما،حتی موقعی که محیط فعلی خطرناک نیست و در شغل و توسط خانواده و دوستان ارزشمند شمرده می شوید، حس فقدان امنیت و خود ارزشی تان ادامه می یابند.انگار اطلاعات جدید به قسمت هایی از مغز که خاطره تروما را ذخیره می کنند وارد نمی شوند.موقعی که از استرس پسا تروما رنج می برید،رویدادهای فعلی را با احتمال بیشتری از میان لنز تروما می نگرید،لذا وقایع را بطور غیر دقیق درک کرده و عکس العمل خیلی زیاد یا خیلی کم نشان می دهید.می توانید در روش های تفکر و احساس ثابتی که بیشتر بازتابی از گذشته تا زمان حال هستند گیر کنید.
*تروماها موجب دشواری دسترسی به نقاط قوت و ابزارهای مقابله می شوند.
ارتباطات ضعیف تر بین عصب ها در یک شبکه مغز ممکن است اجرای کارکردهای معین مانند تمرکز بدون وقفه بر یک کار یا مسدود کردن الگوهای تفکر غیر مفید یا انگیزه های آنی مخرب را برای مغز دشوارتر سازد.تصور می شود که خاطرات ترومای پردازش نشده در مغز بطریقی ذخیره می شوند که از زمینه کلی جدا هستند.در نتیجه موقعی تحریک شوند،با این حقیقت که زمان فعلی متفاوت از گذشته است و اکنون توانایی ها و گزینش های مختلفی نسبت به زمان وقوع تروما دارید بطور کامل جدا می شوید.
موقعی که درون یک حالت تروما برانگیخته می شوید،ممکن است قادر نباشید با قابلیت های انعطاف و نقاط قدرتی که می توانید در شرایط دیگر بکار گیرید ارتباط برقرار کرده یا از آنها استفاده کنید.بخش هایی از مغزتان که کمک می کنند تا با صلابت رفتار و به روشنی فکر کنید،تفکرات منفی را متوقف سازید،احساسات را تنظیم کنید،گزینش های متفکرانه داشته باشید یا بطور واقعی ریسک و پاداش را ارزیابی کنید ممکن است ارتباط کافی قوی با خاطره ترومای خام نداشته باشند که قادر به آرام سازی شرایط و راهنمایی مجدد باشند.
*انعطاف پذیری عصبی بدان معنا است که مغز می تواند الگوهای سودمند تر ،جدید را بیاموزد
تروماهای دوران کودکی می توانند بر مغز در دوره بزرگسالی اثر بگذارند.اما سلول های عصبی مغز انعطاف پذیرند یعنی حتی در بزرگسالی و پیری نیز می توانند با تجربیات جدید به تغییر ادامه دهند.می توانید با تغییرات کوچک مکرر ساختار بندی مجدد مغز تان را بیاموزید.قادرید روش های جدید تفکر،روش های جدید فرصت سازی برای بروز احساسات خودتان و روش های جدید رفتاری را که بیشتر کنشگرایانه و کمتر اجتنابی باشند تمرین کنید.
ادامه دارد
۵)نکوهشگر درونی
تجارب ترومایی ممکن است علامت ماندگاری به شکل یک نکوهشگر درونی بجا بگذارند که ممکن است در هنگامه های احساس آسیب پذیری،تنهایی یا ناتوانی زمینه ساز بد رفتاری شوند.هدف نکوهشگر،مجبور ساختن فرد برای اعتقاد به باورهای نادرست خودش و اثرگذار دانستن آنها است.برخی از این باورهای نادرست ممکن است ارتباط خیلی نزدیکی با احساسات عمیق شرمساری یا احساس بی ارزشی برای عشق ورزی داشته باشند.در نتیجه اگر شخصی به پیام های نکوهشگر درونش باور داشته و آنها را اثرگذار بداند.چنین نگرشی می تواند بر روی روابط او تلفات منفی اعمال کند.
۶)مرزها
اگر شخصی در محیط فاقد مرزهای پایدار یا استوار رشد کند،در خطر فزاینده مبدل شدن به بزرگسالی بدون مرزها یا دارای مرزهای متزلزل قرار دارد.برخی ممکن است بواسطه ترس از شرمساری یا رها شدگی در ارتباط با تنظیم مرزی برای خودشان احساس گناه کنند.دیگران امکان دارد در یک رابطه رمانتیک یا دوستی با خود شیفته ای باشند که توانایی آنها برای تنظیم و حفظ مرزهای محکم را محدود می کند یا کسی که مرزهایی تنظیم شده آنها را نقض می کند.
۷)احساس عقب ماندن از هم سن وسالان
تجربه ترومای زودهنگام یا مزمن در سال های شکل دهنده شخصیت می تواند موجب شود تا فرد از نظر احساسی و رشد نسبت به همتایان عقب بماند.چون تروما می تواند احساسات،بدن فیزیکی و رشد ذهنی و روانی یک فرد را منکوب کند،لذا ممکن است در سنی که تروما رخ داد متوقف شود.شاید جوانتر از سن خودش رفتار کند،لباس بپوشد یا به رفتارهای سنین قبلی مانند قهرها،نابالغی احساسی،اضطراب خیلی زیاد،ناتوانی برای خود تسکینی و آرامش یا رفتارهای انزوا گزینی برگردد که همه ممکن است بر روابط او اثر منفی بگذارند.
۸)بی اعتمادی و بدگمانی
تروما می تواند بر توانائی یک فرد جهت احساس ایمنی یا امنیت در روابط اثر بگذارد که ممکن است موجب احساس هراس و اضطراب گردد.بی اعتمادی و بدگمانی ابتدا در دوران طفولیت فرد در صورتیکه بطور مداوم نتواند بر مراقب خودش برای رفع نیازهای اساسی به عشق و محبت،ایمنی،امنیت،غذا یا پناهگاه تکیه کند شکل می گیرد.بی اعتمادی و بدگمانی در دوران طفولیت بخاطر شرطی شدن اولیه می تواند به بدگمانی و بی اعتمادی کلی نسبت به دیگران در روابط دوران بزرگسالی تعمیم داده شود.
در نتیجه،برخی بعنوان یک بزرگسال ممکن است برای درک انگیزه های سایر افراد دچار کشمکش باشند و در دام دوستان سمی که آنها را لکه دار می کنند یا والدینی گرفتار شوند که از آنها استفاده می برند.بنابراین، احساسات بدگمانی آنها تقویت می شود.عده دیگری امکان دارد بخاطر توانائی محدود برای اعتماد، رفتارهای انطباقی خودشیفتگی (برگزیدن خود بر دیگران)را درونی سازند.
۹)ترس از رهاسازی
برخورداری از تجربه رهاسازی واقعی یا ادراکی می تواند فرد را مستعد باورهای نادرستی در خصوص تجربه دوباره رهاسازی کند.لذا اگر در زندگی بخواهد با دیگران وقت بگذراند یا نیاز به صرف زمانی برای تنهایی داشته باشد،این ترس ها ممکن است به نیاز برای کنترل،انحصار گری،حسادت شدید یا یک ناتوانی برای خود تسکینی و آرامش تعمیم داده شوند
۱۰)طرد شدگی
یک الگوی طرد شدگی اغلب در کودکی آموخته می شود.کسانی که در کودکی توجه مثبت غیر مشروط دریافت نکنند یا کسانی که بخاطر آسیب پذیر بودن شرمسار بوده یا تحت نظم و مقرارت خشن هستند امکان دارد در روابط شان بیشتر اجتنابی باشند.این نوع تجارب اولیه ممکن است شخص را به گونه ای شرطی کند که احساس کند فقط می تواند روی خودش حساب کند یا آنکه روابط مستلزم تلاش خیلی زیادی هستند.بنابراین،اگر روابط آنها به بن بستی برسد یا با خطر آسیب پذیری احساسی مواجه شوند،امکان دارد خود را در حال نادیده گرفتن یا طرد شدگی بیابند و ترجیح دهند که زمانی به خودشان اختصاص دهند.
*بهبودی از این الگوها
این الگوهای رفتاری شیوه های انطباقی برای بقاء هستند که برخی ممکن است برای رهائی از آنها در زندگی هایشان دچار کشمکش باشند.در حالیکه زندگی با این الگوهای شرطی شده
می تواند پریشانی و محنت بیشتری برای یک شخص خلق کند،رهائی از آنها هم می تواند ترسناک باشد،بویژه اگر همه چیزی باشند که شخص می داند(یا برای باور آنها شرطی شده است).لکن،گفتگو با یک متخصص بالینی که متخصص در درمان تروما است می تواند کمک کند تا بر این موانع غلبه کنید،بعلاوه بینش ها و ابزارهایی برای ساخت خود توانمندسازی نیزمهیا می سازد.
منبع؛ https://www.psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور
آیا ترومای پردازش نشده بر روابط تان تاثیر می گذارد؟
به روز شده؛۲۲آگوست ۲۰۲۳
نوشته شده توسط؛دکتر انی تنسوگارن
نکات کلیدی:
۱) خیلی از افراد دارای سابقه تروما ممکن است ندانند که ترومای بهبود نیافته می تواند بر روابط رمانتیک آنها اثر بگذارد.
۲)این زخم ها اگر تشخیص داده نشوند می توانند از رابطه ای به رابطه بعدی انتقال یابند و دوباره زنده شوند.
۳)خیلی از کسانی که در کشمکش با یک نکوهشگر درون هستند ممکن است خودشان را متقاعد کنند که ارزش یک رابطه سالم را ندارند.
۴)بدگمانی و عدم اعتماد در طفولیت می تواند به عدم اعتماد به دیگران در بزرگسالی تعمیم داده شود.
ترومای پردازش نشده می تواند بر روی بهزیستی بدنی،احساسی و روانی فرد اثر منفی داشته باشد.خیلی ها که در زندگی های خودشان سوابق تجارب نامطلوب را داشته اند ممکن است ندانند که ترومای بهبود نیافته آنها می تواند بر افکار،احساسات ،باورها و گزینش های مربوط به دوستی ها و روابط رمانتیک شان اثر بگذارد.
به هر حال،خیلی ها ناخودآگاه تمایل دارند که درون زندگی خودشان جذب افراد سمی شوند که زخم های بهبود نیافته آنها را تقویت می کنند.چنین رفتاری می تواند شامل انتخاب یک نوع فرد بطور مکرر یا انتخاب شخصی باشد که رفتارها،ویژگی های شخصیتی یا الگوهای منفی مشابه ای دارد که مملو از تجارب ترومایی هستند. اگر زخم های روانی تشخیص داده نشده یا درمان نشوند، می توانند همراه شخص باشند و در ارتباط با هر شریک جدید یا درون یک رابطه دوستی دوباره زنده شوند.
ده الگوی عمومی که ترومای پردازش نشده می تواند بدان طریق دوباره در زندگی فردی زنده شود بشرح ذیل هستند:
۱)خو گرفته به آشفتگی و هرج و مرج
اگر شخصی محیط های غیر قابل پیش بینی،غیر قابل اطمینان و پرهرج و مرج را بعنوان نرمال تجربه کرده باشد.ممکن است به دوستی یا رابطه ای که با آرامش یا بدون از نشیب و فرازهای خیلی زیاد باشد با تحقیر و عدم اعتماد بنگرد.شاید با لحظات صلح آمیز در کشمکش باشد و در انتظار رویداد غیر منتظره ای باشد.شخصی که به آشفتگی و هرج و مرج خو گرفته است اکثر اوقات با آزمایش سرمایه گذاری شریک خود یا لکه دار کردن دوستش نزد دیگران بعنوان روشی برای برانگیختن یک واکنش مشکلاتی خلق می کند.در صورتیکه به تعقیب و دنبال کردن بپردازد،می تواند مشکلات رابطه را تشدید کند و الگوی چرخه ای خلق کند که شکستن آن مشکل باشد.
۲)تفکر دو مقوله ای
تفکر همه یا هیچ می تواند در ارتباط با تجربه مضر دوران کودکی شامل اتفاقات ترومایی باشد که امکان دارد در رشد این نوع انحرافات شناختی نقش داشته باشند. طبقه بندی مردم و موقعیت ها بصورت مطلق می تواند بعنوان یک مکانیزم خود حفاظتی آغاز شود که بخشی از شرطی شدگی آموخته شده است.برای مثال،شخصی ممکن است باورهایی را که در زندگی راجع به خودش یا مردم به او آموزش داده اند بعنوان حقیقت بپذیرد.در نتیجه،چنین باورهایی می توانند درونی و تقویت شوند.همین باورها در یک رابطه عشقی یا دوستی بویژه در حین تضاد و کشمکش برانگیخته می شوند.این دیدگاههای انحرافی پس از مدتی می توانند بر خود ارزشی،عزت نفس و کیفیت روابط فرد اثر بگذارند.
۳)خرابکاری رابطه ای
این الگو بطور ویژه زمانی عمومیت دارد که یک رابطه سالم یا آینده دار است،چون آسیب پذیری ها می توانند زمینه ساز احساسات ناشایستگی،ترس ها از طرد شدگی یا تجربه احساسات خیلی شدید باشند.خیلی از کسانی که سوابق خرابکاری دوستی ها یا روابط رمانتیک را دارند با نکوهشگر درونی بیداد گری در کشمکش هستند که آنها را متقاعد می سازد که در حال طرد شدن هستند،طرف رابطه در حال رها کردن آنها است یا مراقب شان نیست.در موقعیت های بحرانی تر،ناخودآگاه جذب دوستان یا شرکای سمی می شوند که گمان می برند آنها را کامیاب می کنند.متداول تر اینکه چون بر این باورند که سزاوار بهتر نیستند،لذا اغلب برای نوع رابطه ای که بر اساس چنین باوری باشد از یک رابطه دست می کشند.
۴)پر مشغلگی پیوسته
این ویژگی در خصوص واکنش های ترومای"گریز"متداول است.شخصی ممکن است احساس کند که جهت پیشی گرفتن از درد دوران کودکی بطور پیوسته نیاز است بیشر کار کند.یا شاید برخی خودشان را در یک الگوی تقلای سخت،تعهد بیش از حد،معتاد به کار یا کمال گرائی بعنوان روش هایی برای بی حسی هیجانی در مقابل ترومای پردازش نشده بیابند.در ریشه این الگوی رفتاری نیازهای رفع نشده ای در زمینه احساس بقدر کافی خوب نبودن و عدم پذیرش بعنوان کسی که هستند وجود دارد.بی شک این عوامل می توانند برای روابط شان موانعی خلق کنند،زیرا مشغولیت پیوسته زمانی برای دوستی ها،صمیمیت یا وابستگی نمی گذارد.
ادامه دارد
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.