ما نمی توانیم فکر مردم راجع به خودمان را کنترل کنیم،اما می توانیم به سختی برای خلق روابط دوستانه و پایدار کار کنیم. نمی توانیم تضمین کنیم که برای یک پیشنهاد شغلی انتخاب خواهیم شد،اما می توانیم خودمان را کاملا" آماده کنیم. ۳-از غیر منتظره ها استقبال کرده و از آنها بهترین می سازند. زندگی می تواند سخت باشد.اما تمرکز بر این احساس که سزاوار این شیوه زندگی نیستیم هیچ کمکی نمی کند.قدرتمندان روانی یک استراتژی تفکر مثبتی را همیشه برای یافتن جنبه روشن زندگی درون خود پرورش می دهند.آنها نقش قربانی را تصور نمی کنند. آنها بر یافتن مقصرین متمرکز نمی شوند.بدبختی و بیچارگی خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند. تصمیم می گیرند که با وجود بدبختی و چالش با غلبه بر موانع رشد کنند و آنها را به نفع خود تغییر دهند. جهت تطابق با وضعیت غیر منتظره و پذیرش آن بعنوان بخشی از یک طرح بزرگتر به اندازه کافی قابل انعطاف هستند. ۴-آنها به گذشته نگاه می کنند،اما در حال زندگی کرده و لذت می برند در حالیکه برای آینده برنامه ریزی می کنند. انسان های قوی روانی به گذشته برای آموختن یا گرامیداشت چیزی که زمانی بود می نگرند.اما آنجا گیر نمی کنند.حتی اگر زمان های قدیم عالی بودند.زیرا می دانند که موقعی گذشته سنگین تر از حال و آینده باشد روح می میرد.انسان های با روحی قوی درک می کنند که هیچ لحظه ای بهتر از حال نیست. ۵-آنها ریسک ها را محاسبه می کنند انسان های قوی روانی محتاط هستند.یک برنامه دارند.آنها همه گزینه های متفاوت و نتایج قابل شناسایی را برآورد کرده و انتخاب های هوشمندانه می کنند.این بدان معنا نیست که رویای بزرگ در سر ندارند یا خودشان را از مشکلات کارکنان شایسته دور نگهه می دارند.در مقابل،آنها معمولا" آماده می شوند به اهداف عالی و دور دست نائل شوندچون قابلیت انعطاف لازم برای غلبه بر موانع و تمرکز بر هدف مطلوب را در وجود خود پرورش داده اند.ریسک می کنند،اما بی باک نیستند.می دانند که اعمال شان پیامدهای ثانوی دارد،بنابراین آگاهانه رفتار می کنند. ۶-سخن چینی نمی کنند. "انسان های بزرگ از ایده ها می گویند؛انسان های متوسط از رویدادها می گویند؛و انسان های کوچک از مردم می گویند."(الینور روز ولت ) انسان های قوی روانی بر جنبه مثبت زندگی تمرکز می کنند .انرژی خود را صرف خود بهسازی می کنند.و به همین علت است که بدنبال اثری از دیگران می گردند که برای بهتر شدن از آنها تقلید کنند.افراد قوی که با اعتقاد راسخ و صمیمیت زندگی می کنند خوبی را در دیگران می بینند و از اشتباهات دیگران بدون از پراکندن بذر نومیدی و غم می آموزند.آنها مشغول تفکر و برنامه ریزی در خصوص کارهای بزرگ هستند. ۷-آنها مهربان هستند. اکنون از لحاظ علمی اثبات شده است که مهربانی روابط و حس رضایت از زندگی را قوی می کند.بر خلاف آنچه که همیشه تصور می شود،مهربانی یک علامت سادگی یا ضعف نیست،بلکه نیازمند شجاعت و قدرت است. افراد قوی روانی سطح بالایی از مهارتی را در وجود خود پرورش می دهند که در زمره مهارت میان فردی اصلی طبقه بندی شده است. نسبت به خود اطمینان دارند و بر خود بهسازی تمرکز می کنند،نسبت به دیگران رشک و حسادت نورزیده یا رقابت نمی کنند. خود آگاهی و خود اطمینانی آنها را بیشتر مستعد پذیرش دیگران و تقدیس خوبی می کند. چشمانی باز برای آشکار کردن درد و رنج دیگران و حس وظیفه شناسی کافی برای زدودن آن درد و رنج ها جهت آسودگی خاطرشان را دارند.فقط از طریق روش خود پسندی و خود محوری زندگی نمی کنند. با اعتماد و دوستی روابط سالم می سازند.به دیگران عشق ورزیده و ارزش و احترام می گذارند و همین خصیصه است که معمولا" آنها را به سمت موقعیت های مدیریتی ممتاز و روابط میان فردی موفقیت آمیز رهنمون می کند.برای اطرافیان خود وقت و انرژی می یابند. https://www.forbes.com
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور
۷عادت برتر از بهترین عادات کسانی که از نظر روانی قوی هستند. بعنوان مخلوقات هوشمند،همه انسان ها دوست دارند هر موقعیتی را که در زندگی با آن مواجه می شوند بدرستی مدیریت کنند.ما قادریم آنچه را که درست است بدست آوریم.بنظر می رسد که از نظر روانی قوی بودن و توانائی عملکرد تحت هر شرایطی یک ویژگی اصالتا" مطلوبی است. ماهمه مدیر عالی یک بنگاه تجاری ،کسی را که در رابطه پایداری ۴کودک مدرسه ای را سرپرستی می کند ،فردی که زمانی برای ورزش منظم در برنامه زندگی خود می گنجاند و یا آن کسی را که قادر به کنترل خود برای بوق نزدن و فحش ندادن در ترافیک سنگین روزانه است با تحسینی توام با حسادت می نگریم. قدرتمندان روانی وجود دارند.اما یک معجزه نیستند.آنها قدرت های غیر عاطفی و غیر احساسی ویژه یا زندگی های آسوده یا بودجه های عظیم یا وقت اضافی ندارند.آنها بخاطر قدرت روانی قوی با فعالیت سخت و دشوار دست و پاچه و مغشوش نمی شوند. از سوی دیگر، تفکرات خودشان را تنظیم می کنند،احساساتشان را مدیریت می کنند،و با بهره وری رفتار می کنند،و به روشی عمل می کنند که زندگی شان بهبود می یابد،حتی اگر چه از طریق کشمکش یا به تعویق افتادن لذت و خشنودی شان باشد.آنها به واقعیات بدون از ترس می نگرند. سعادت و خوشبختی خود را کشف کرده اندو از طریق تعهد خود نسبت به کار موجب پرورش عادات مثبت روزانه ای می گردند که ماهیچه روحی آنها را ساخته و عادات بدی را که موجب عقب ماندگی شان می گردد از بین می برند. شبیه ابر قهرمان ها هستند،اما عینا" انسان های معمولی هستند که بصورت فوق العاده از طریق یافتن قدر دگرگون کنندگی زندگی روزانه خودشان به زندگی مشغول هستند.آنها همیشه یک قدم جلو می روند. خبر خوب این است که می توانیم قدرت روانی خود را بسازیم.برای انگیزش بیشتر الگوی خود را بیابید و آگاهانه با تقلید این ۷ ویژگی که تعریف می کنیم آغاز کنید: ۱-آنها روشی کنشگرایانه برای زندگی دارند. کنشگری مستلزم آگاهی نسبت به وظیفه و زمان است.به معنای شروع هر روز با هدف و مقصود از طریق کاری که انجام می دهید و موقعی است که آن را انجام می دهید.به مفهوم گرفتن مالکیت زندگی خویش است.احساس مسئولیت کردن و مسئولانه رفتار کردن است.برای کار کردن جهت وقوع اتفاقات است .برای تمرکز بر چیزی است که ضروری است.برای برخورداری از یک هدف معلوم و حرکت به سمت آن است. "مراقب تفکرات خود باشید؛آنها به گفتار مبدل می شوند.مراقب گفتار خود باشید،به کردار تبدیل می شوند.مراقب کردارتان باشید،به عادات مبدل می شوند.مراقب عادات خود باشید،شخصیت می شوند.مراقب شخصیت خود باشید؛سرنوشت تان می شود."(لائوتزه فیلسوف چینی) انسان های قدرتمند از نظر روانی با تعریف روش خود برای پیگیری یک شیوه کنشگرانه برای زندگی برمی گزینند.اگر حسی وجود دارد،روشی هم وجود دارد.چه چیزی از زندگی تان می خواهید و چه کاری انجام می دهید که انتظارتان از زندگی حاصل شود؟ 2-از آنچه نمی توانند کنترل کنند می گذرند "تغییر قابل ملاحظه در زندگی موقعی بوقوع می پیوندد که بجای اشتیاق وافر برای کنترل داشتن برچیزی که قدرت تغییر آن را ندارید تصمیم می گیرید چیزی را کنترل کنید که قدرت آن را دارید."(استیو مرابولی) تمرکز بر چیزی که نمی توانیم کنترل کنیم انرژی و توجه ما را از چیزی که واقعا" می توانیم کنترل کنیم دور می کند.قدرتمندان روانی در تلاش برای مدیریت همه موارد نیستند. از قدرت محدود خودشان بر روی مواردی که نمی توانند کنترل کنند و تمام مواردی که نباید کنترل کنند آگاهی دارند. نظم و انظباطی را در وجود خودشان پرورش داده و تمرین کرده اند که لازمه توقف نگرانی در خصوص مواردی است که نمی توانند بر آنها تاثیر بگذارند.می دانند که می توانند بر خروجی اثر بگذارند،اما نمی توانند آن را کنترل کنند.آنها از انرژی خودشان برای گذاشتن توان شخصی بر روی انجام کارها بجای نگرانی راجع به خروجی که نمی توانند کنترل کنند استفاده می کنند. ادامه دارد https://www.forbes.com
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور
۵- درک قوه اشراق و شم (حس ششم)
آموختن خواندن ذهن و فکر حاضرین در جلسه مهارتی است که زمان می طلبد.می توانید با حاضر شدن در کنار کسی که با شما در مکان مشترکی است،قرار دادن خودتان در موقعیت آنها و استفاده از حس ششم برای دیدن و حس کردن دنیا آنگونه که آنها می بینند و حس می کنند آن مهارت را بسادگی بسازید.
بدین طریق حس می کنید که چه چیزی بر ذهن آنها اثر دارد؟از انجام چه مکالماتی خودداری می کنند؟با چه احساساتی دست به گریبان هستند؟چه نیازها،عجزها و ترس های مورد غفلت قرار گرفته ای مانع از انجام اعمالی می شود که به نفع آنها است.
امکان دارد فقط بصورت اشاره مختصری باشد.اما در صورتیکه به آن اعتماد کنید تمایل می یابید که در سخنرانی خود گفته ها را با دغدغه های نگفته تنظیم کنید.در آن صورت است که یک نطق خوب می تواند به نطقی مشعشع مبدل شود.
۶-صلاحیت و اقتدار را تجسم بخشید.
همیشه شخصیت شما با صدای بلندتری نسبت به گفتارتان سخن می گوید.بنابراین از طریق شخصیتی که درون جلسه سخنرانی یا بر روی صحنه می آورید به چگونگی تجسم خود در ذهن دیگران دقت کنید. فیزیولوژی شما بر روانشناسی تان اثر می گذارد.آیا در حال عرضه خود بعنوان فردی هستید که ارزش آنچه را در حال گفتن است می داند؟این راجع به بلوف زدن یا پوشیدن ماسک نیست،بلکه در خصوص بکارگیری قدرت خویش برای تجسم بخشیدن به اصالت و واقعی بودن خویش است.
نحوه ایستادن خود را به گونه ای تغییر دهید که راست و بلند بایستید.چند نفس عمیق بکشید و به زمین زیر پاهایتان متصل شوید.مالک فضای خود بوده و قرار گرفتن در جایی را که هستید حق خود بدانید.
صورت خود را شیرین سازید و همچنانکه با دیگران تماس چشمی برقرار می کنیدبا چشمانتان لبخند بزنید.سپس با صدایی آرام و توام با خود اطمینانی که حکایت از احترام به دیگران،خود و نیت خالصانه تان برای خدمت است سخن بگوئید. پس از تمام موارد،اگر موضوعی وجود دارد که صادقانه و بی ریا قصد گفتن آن را دارید، کسانی که صادقانه نیازمند شنیدن آن هستند فرصت های پیش روی شما می باشند.
۷-به خودتان اجازه بهتر شدن بدهید
سخنرانی در جلوی مخاطبین به روش هایی که آنها را مجذوب ساخته و اثر گذار باشد یک مهارت است.همانند تمام مهارت ها،می توان آن را توسعه و پرورش داد و در آن تسلط و مهارت یافت.
بنابراین،منتظر نمانید تا صد درصد اطمینان حاصل کنید که هنگام سخنرانی قبل از گشودن دهان خود با قدرت تونی رابینز،کاریزمای بیل کلینتون و وقار و لطافت اپرا سخن بگوئید.ممکن است تمام عمرتان منتظر بمانید.در عوض تصمیم بگیرید به خود اجازه دهید که در هر جلسه تعامل و سخنرانی با تلاش و سختی موفق نشوید،اما بسادگی در آنها بهتر شوید.
بخاطر داشته باشید که فقط شما اینگونه نیستید!
صدایتان مهم است.ایده هایتان مهم هستند.هرگز تردید نکنید.در عوض،نفس عمیقی بکشید ،به خودتان اعتماد کنیدو سپس برای آگاه سازی ،نشاط بخشی و پیشرفت دهان بگشائید.
در خاتمه، سخنرانی تقریبا" مشکل تر از ترس و تردید نسبت به توانائی خود برای سخن گفتن نیست.
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
۱-متعالی ترین نیت و قصد خود را مد نظر داشته باشید.
آنچه که از قلب برآید،بر قلب نشیند.بنابراین متعالی ترین منظور و غرض خود را برای کسانی که در حال صحبت با آنها هستید و یا برای کسی که بطور غیر مستقیم ممکن است تحت تاثیر آنچه که می گویید قرار گیرد روشن بیان کنید.بخاطر بسپارید که سخنرانی شما راجع به اثبات استعداد تان،برنده ساختن طرفداران یاوه گو،بر حق نشان دادن خود و باطل نشان دادن دیگران نباشد بلکه در خصوص بهتر ساختن وضعیت باشد.
اگر سخنانتان کاملا" از غرور ،تکبر یا نفس سرچشمه گیرند،بی شک تقریبا" همه آنها در دیگران عکس العملی را بر می انگیزانند که به منظورتان از سخنرانی کمک نمی کند. در حالیکه افزودن بر جمع طرفداران یاوه گو امکان دارد یک نتیجه ای از چیزی باشد که می گویید،ولی اگر هدف اصلی تان باشد،پس نفس تان اعتبار و اصالت شما را کم ارزش می کند.
۲-پیام های اصلی و مهم خود را محدود کنید.
نطق خود را ساده نگهدارید.مردم می توانند فقط اطلاعات خیلی زیاد را هضم کنند.پیام مهمی که می خواهید بخاطر بسپارند و اعمال اصلی که می خواهید انجام دهند چه هستند؟نطق خود را نه سخت و طاقت فرسا،بلکه محدود سازید.اگر مستمعین از جلسه سخنرانی شما با این احساس بر خیزند که فقط از یک ایستگاه آتش نشانی آب نوشیدند به هیچ کسی خدمت نکرده اید!
اگر در حال استفاده از اسلایدها برای روشن ساختن نکات یا انتقال اطلاعات خود هستید.در مقابل وسوسه پر کردن هر ذره از فضای خود با همه دانشی که در سر دارید مقاومت کنید.
سریع حواستان پرت می شود.کمتر بهتر است.
۳-فقط نگوئید،نشان دهید.
چند ماه قبل به شوهر یک دوست جدید معرفی شدم.او بلافاصه گفت ،"اوه،ما قبلا" همدیگر را فقط بطور مختصر ملاقات کرده ایم.شما سخنران کنفرانس بخش فروش شرکتم بودید.داستانی را که در خصوص تصادف موتوری برادرت گفتید بخاطر دارم."او رفت که بگوید چگونه آن داستان به او آموخته بود که چگونه موقعی کارها طبق برنامه پیش نمی روند دوباره برنامه ریزی کنید."
نکته؛مردم نه آمار،بلکه داستان ها را بخاطر می سپارند.اگر من فقط راجع به علم برنامه ریزی مجدد سخن گفته بودم،آیا در طولانی مدت یک نکته کلیدی از گفتگوی مرا به یاد می آورد.بنابراین در سخنرانی داستان هایی از خود ودیگران را با مخاطبین به اشتراک بگذارید،جائیکه شرایط ایجاب کند شوخ طبع باشید.فقط داستان ها و موارد در ارتباط با شوخ طبعی را بطریقی عنوان کنید که پیام مهم و اصلی شما را تقویت کنند.
۴-فروتن و قابل اعتماد باشید
قبل از اینکه مردم تصمیم بگیرند که راجع به آنچه که باید بگوئید بیندیشند،تصمیم می گیرند که راجع به آنچه در مورد شما فکر می کنند بیندیشند.نگران نباشید،هیچ فردی از کسی که خود را مملو از استعداد و پرمدعا نشان می دهد بگرمی استقبال نمی کند.مردم می خواهند که نه راجع به قهرمان،بلکه راجع به انسان بدانند.
در نتیجه،ما با دیگران بمراتب بطور عمیق تری از طریق آسیب پذیری ها و نه پیروزی های خود ارتباط برقرار می کنیم؛عمدتا" از طریق داستان های اشتباهات و قضاوت های نادرست و نومیدی ها تا داستان های مربوط به افتخارات و بچنگ آوردن چیزی در وحله اول ارتباط برقرار می کنند.
بنابراین،داستان سفر و زندگی خود را به اشتراک بگذارید،اما کم فروغ ها و پر فروغ ها ؛موفقیت با شکست ها،فرازها با کار سخت و کوشش طاقت فرسا را با هم متعادل کنید.این گونه سخن گفتن انکار اهمیت ارزش ها و باور به ارزش و بهای خود نیست.فقط به معنای سخنرانی با فروتنی،کنجکاوی و اصالت است.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.