درک اینکه بهبودی از تروما خطی نیست می تواند به خود دلسوزی کمک کند.
نوشته شده؛ ۲۶ژوئن ۲۰۲۴
نکات کلیدی:
۱) بهبودی به معنای تغییر وضعیت به گونه ای نیست که انگار اتفاق ها هرگز رخ نداده اند، بلکه آموختن چگونگی مدیریت اثرات منتج از آن اتفاقات است.
۲) بهبودی از تروما یک فرآیند خطی نیست. بلکه اغلب با نشیب و فرازها، پیشرفت و پس رفت ها شناخته می شود.
۳) بهبودی امکان پذیر است. با اولویت بندی خود مراقبتی و پرورش خود دلسوزی می توانید سفر را آغاز کنید.
آنا در دفترم گریست و گفت«آیا هرگز بر این مشکل غلبه می کنم؟». او سال ها با پیآمد یک کودکی ترومایی شناخته شده با غفلت و بدرفتاری احساسی والدین الکلی خودش گلاویز بود. آنا علی رغم سال ها درمان و درون اندیشی هنوز از خاطرات تلخ گذشته خود فارغ نشده و برای رهائی از چنگال تروما در کشمکش بود.
برای هر گامی به جلو، لحظات تردید و نومیدی وجود داشتند. محرک ها، یادآوری کننده های گذشته ترومایی او برای تهدید پیشرفت هایش در هر گوشه ای کمین کرده بودند.
سفر آنا با نشیب و فرازها ، لحظات شفافیت و بصیرت عمیقی که با دوره های تحول احساسی شدید دنبال می شدند شناخته می شد. در حین این لحظات افسردگی و دلتنگی او برای بخاطر آوردن پیشرفت خود بجای نگرانی از اینکه هرگز بهبود نمی یابد در کشمکش بود.
آسیب روحی ناشی از ترومای خانوادگی کودکی می تواند بر روی روان، شکل گیری مجدد حس شخصیت، روابط و حتی نگرش مان نسبت به دنیا اثرات طولانی مدت بگذارد. اثر تروما عمیق و گسترده است که در علائم بیشماری از جمله اضطراب، افسردگی، فلاش بک ها و بی حسی احساسی بروز می کند. برای یک بازمانده تروما، دنیای پیرامون ما تهدید کننده، غیر ایمن و غیرقابل اعتماد می شود.
اثرات تروما می توانند پس از گذشت رویداد اولیه به مدت طولانی ادامه داشته باشند. ترومای مرکب(پیچیده) که ناشی از قرار گرفتن طولانی مدت و مکرر در معرض اتفاقات ترومایی است می تواند منجر به شکل گیری الگوهای مقابلهای ناهنجار ریشه دار مانند مشکلاتی در ارتباط با روابط بین فردی، شرمساری و یک حس شخصیت ضعیف گردد. این الگوهای ریشه دار می تواند موانع مهمی در مسیر بهبود بوجود آورند که مستلزم پشتیبانی مداوم و مداخله برای رفع و درمان است.
برای خیلی از ما، احساسات ترومایی بخش دایمی از زندگی هایمان هستند موقعی که کمترین انتظار را داریم بروز می کنند. خیلی اوقات، لحظه ای که نشانه ای از هر چیز یادآوری کننده احساسات بیچارگی و نومیدی دوران کودکی خودمان را حس می کنیم این احساسات سیل گونه برمی گردند. این فعالیت مجدد واکنش طبیعی جنگ یا گریز بدن مان را برمی انگیزاند: این واکنش برای نجات ما از خطر درک شده نهانی مقادیر عظیمی هورمون های استرس ساطع می کند. هر قدر که دوست داشته باشیم بهبود یابیم و در این ارتباط تلاش کنیم، تروما بهبود نمی یابد. در حقیقت هرگز بطور واقعی بر آن فائق نمی شویم: ذهن و بدن ما فراموش نمی کنند.
خیلیها که با ترومای کودکی بزرگ می شوند هرگز ترومای تهدید کننده زندگی و استرس عادی را از هم متمایز نمی کنند. در نتیجه، هر چیزی که تروما را به یادمان می آورد می تواند حداقل برای مغز مان تهدید کننده زندگی احساس شود. موزیک تعطیلات، تولدهای مهم یا جشن های یادبود سالیانه، بوی آشنای اقیانوس یا عطر خاصی و در واقع هر تعداد محرک های کوچک می توانند آن واکنش تروما را در ما فعال کنند و مغزهایمان را دوباره به مغز کودک خردسالی برگردانند که در حال غلبه بر محیط استرس زای خودش هست. این تجارب همه بخش نرمالی از بهبود هستند.
از برخی عوارض تروما بهبود می یابیم، ولی مدیریت و چگونگی فائق آمدن بر سایر عوارض آن را می آموزیم. منظور از بهبود تغییر وضعیت به گونه ای نیست که گویی اتفاقات هرگز رخ نداده اند، بلکه آموختن چگونگی مدیریت و غلبه بر احساسات و حس های پس از اتفاقات است. امکان دارد هرگز مرتبط ساختن بوی اقیانوس یا یک عطر خاص را با یک خاطره منفی متوقف نکنیم، اما می آموزیم که چگونه اثرات و احساسات همراه با آن خاطره را مدیریت کنیم. بهبود به معنای آن نیست که دیگر احساسات منفی را حس نمی کنید. بلکه بدان معنا است که آنها را در زمان مقتضی احساس می کنید، اما بدون از ماندن طولانی مدت در حالت غیر عادی، قادرید به حالت عادی برگردید. بهبود یعنی اینکه دیگر احساس بی پایان واکنش فعال سازی را ندارید. حتی اگر نگران و مضطرب باشید، می دانید که سالم خواهید بود.
بهبودی از تروما یک فرآیند خطی نیست. اغلب با نشیب و فرازها، پیشرفت و پس رفت ها شناخته می شود. روزی بیدار نمی شوید که همه درد رفع شده باشد. خیلی مشابه با کسانی که بهبودی از یک استخوان شکسته را تجربه کرده اند، روزهایی درد ها و رنج های احساسی اتفاقی را احساس می کنید و زخم ها می توانند دوباره جراحت کنند.امکان دارد که پس از دوره های تحول احساسی شدید، لحظات بصیرت و شفافیت عمیق وجود داشته باشند. محرک ها و یادآوری کننده های تروما که واکنش های احساسی قوی را تحریک می کنند می توانند در هر گوشهای کمین کرده، قربانیان را غافلگیر کنند و آنها را بصورت مارپیچی به اعماق دره نومیدی برگردانند. مع الوصف برای ادامه پروسه بهبود و درمان خود ابزارهایی در دسترس دارید.
برای خیلی از بازماندگان، مسیر بهبود با پذیرش واقعیت تجارب خودشان و اجازه دادن به خویشتن برای احساس رنج کامل احساسات همراه با تروما آغاز می شود. این فرآیند پذیرش و تصدیق زمینه را برای بهبود مهیا می سازد، بازماندگان را برای بدست گرفتن مجدد کنترل زندگی هایشان و نوشتن دوباره روایت ترومای خودشان توانمند می سازد. طول زمان سپری شده بر روی مسیر بهبود به بازمانده، سطح خودآگاهی او و هریک از ابزارهای قابل دسترسی که در امتداد مسیر باید کمک کنند بستگی دارد.
علی رغم چالش ها، بهبودی از تروما امکان پذیر است. آن یک سفر خود اکتشافی، قابلیت انعطاف و دگرگونی است. بازماندگان در امتداد مسیر می آموزند که خود دلسوزی و خود مراقبتی شان را بهبود دهند، بهزیستی خودشان را در اولویت قرار دهند و ارزش و شأن ذاتی شان را محترم بشمارند. بهبودی راجع به استرداد مجدد قدرت و عاملیت فرد، اجتناب از تعریف شدن بوسیله گذشته یا محدود شدگی با محدودیت های تروما است. راجع به در آغوش کشیدن پرمایگی زندگی با همه خوشی ها و غم و اندوه های آن و یافتن معنا و مقصود از تجارب خودتان هست.
اگر حین سفر بهبود خودتان هر گونه احساسات ناخوشایندی را تجربه می کنید، از درمانگر متخصص در زمینه ترومای خانوادگی در خواست کمک کنید.
منبع؛ https://www.psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور
گاه در برخی سازمان ها وضعیتی معروف به «گروه اندیشی» شکل می گیرد که در این صورت اعضای گروه برای اجتناب از عدم دیده شدن بعنوان عضوی غیر حامی برای گروه، نظریات فردی خودشان را بیان نمی کنند. لذا برای سوالات یا دیالوگ های انتقادی در خصوص روش های جایگزین، فضای ناچیزی وجود دارد. موقعی گروه اندیشی حاکم باشد، جوی قوی برای سازگاری و توافق شکل می گیرد، در نتیجه از اختلاف و عدم توافق استقبال نمی شود و سانسور فردی بشدت غالب است. شگفت آور نیست که در چنین محیط هایی اغلب طرح هایی عملی می شوند که شانس کمی برای موفقیت دارند، بعنوان مثال، محصولات جدید با شانس غیر واقعی برای بقا ساخته و به بازار عرضه می شوند، از راه حل های غیر مربوط به دلایل ریشه ای استقبال می شود و به ریسک ها و خطراب بی پرده پرداخته نمی شود.
چنین معضلی اگر برای سازمانی ولو کوچک مضر است، بی شک برای یک کشور بمراتب مضرتر و زیان بارتر خواهد بود. بعلت همین عارضه«گروه اندیشی» است که بویژه طی چند سال گذشته، گاه در سطح کلان شاهد عدم توجه به دلایل ریشه ای مشکلات، نادیده گرفتن ریسک ها و خطرات و تلاش برای عملی سازی طرح های فاقد آنالیز مطلوب هزینه و فایده بوده ایم.
متاسفانه اکنون هم که بنا بر شواهد و قرائن، سیاست نانوشته نظام و رهبری در این انتخابات با هدف کمک به رفع برخی از مشکلات اساسی کشور، عملیاتی کردن طرح «آشتی ملی» توصیه شده توسط دلسوزان نظام است. دوباره آشکارا مشاهده می شود که چند نفری از کاندیداهای ریاست جمهوری بطریقی با همدیگر هماهنگ شده اند که گویی شورای سیاستگذاری دارند!!
غافل از اینکه، نظرات بسیار مشابه و کلیشه ای رجالی که از بین تعداد بیشماری قادر به عبور از فیلتر شورای نگهبان بوده اند در خصوص بسیاری از مسایل حیاتی کشور و متاسفانه گاه هم چنین نظری را با بزرگترین جفا در حق رهبری نظام به ایشان نسبت دادن، ضمن اینکه برند مطلوبی از مردم سالاری دینی به نمایش نمی گذارد، بلکه بطریقی تداعی کننده داستان کارگزار دولت سیزدهم هم هست که خود را مشغول حمالی برای مردم توصیف کرد!
زیرا اینگونه برداشت می شود که چنین بزرگوارانی نه دارای اندیشه و تفکر مستقل، بلکه به تعبیر کارگزار عالی رتبه موصوف، به حمالانی می مانند که قرار است مترسک گونه بله و قربان گو باشند.بی شک در این صورت حضور هر یک از آنها در پاستور، عوارض بیشمار«گروه اندیشی»را بیش از گذشته بر ملک و میهن اعمال می کند!
بدیهی است که حمالان سیاسی برای دیده شدن و به خدمت گرفته شدن، نه برپایه تخصص و دانایی بلکه بر اساس سرسپردگی فقط و فقط عمله ی پیاده سازی افکار و خواست دیگران هستند و تمام نیت و هدفشان رضایت ولی نعمتان است و خودشان و اصالت فردی شان فاقد هر گونه اعتبار و ارزش گذاری است!
بدیهی است که اوضاع کشور با تفکر حمالی بسامان نمی شود، بلکه بشدت نیازمند خرد و عقلانیت است!
صد البته، با کمی تدبر که برای برداشتن گامی هر چند کوچک جهت آینده کشور بسیار اثر گذار است، شناخت سمبل عقلانیت و خرد ورزی در بین کاندیداهای فعلی میسر است!
کما اینکه، خیل عظیم خردمندان و دلسوزان نیز با عنایت به تجارب، دانش، گفتار و کردار، دکتر پزشکیان را بیش و پیش از دیگران واجد عقل و خرد لازم برای حضور در پاستور می دانند!
به امید پیروزی درخشان خرد و عقلانیت
غریب واحدی پور
توتم نیوز
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.