۳)برنامه جاری( Routine)
پایبندی به یک برنامه جاری روزانه می تواند غیر قابل انعطاف،کسل کننده و مختل کننده ابتکار و خلاقیت تصور شود.بر عکس،تحقیق بیانگر آن است که برنامه جاری ما را از فکر کردن خیلی زیاد رها می کند، سلامت ذهنی و روحی را بهبود می دهد و در حقیقت می تواند خلاقیت را تقویت کند.
خیلی از افراد موفقیت های واقعی خودشان را در زندگی نادیده می گیرند و مطابق درک خودشان برای عدم بهره وری،ناماهری و بی انگیزگی از خود انتقاد می کنند.پس از چند جلسه شنیدن سخنان مشتری ام مایک دریافتم که بدین طریق خودش را سرزنش می کند،لذا ؛به او گفتم"گاهی اوقات من هم احساس تنبلی و بی انگیزگی می کنم."او افزود که،عذر می خواهم با این وجود من هم گاهی اوقات کارها را به سر انجام رسانده ام.
انگیزش می تواند یک محرک قوی باشد،اما زودگذر و نامطمئن نیز هست.فقط به آخرین مرتبه ای که احساس انگیزش کردید و مدتی که طول کشید توجه کنید.لذا،در حقیقت برخورداری از برنامه های جاری روزانه مناسب برای کمک جهت رسیدن به اهداف مان سودمندتر است.یک جراح قلب را تصور کنید که می گوید"من موقعی احساس انگیزش کنم می توانم خوب عمل کنم."شما بر روی سلامتی خود با این امید که این دکتر روز عمل برانگیخته شود ریسک نمی کنید.در نتیجه ترجیح می دهید تا توسط دکتری جراحی شوید که برای عمل در موعد مناسب برنامه های جاری دارد بطریقی که موفقیت او قطع نظر از احساسش تضمین می شود.
دو تحقیق اخیر هم برنامه های جاری اولیه(بهداشت،خواب و خورد وخوراک)و هم ثانویه(فعالیت های اجتماعی و کار)را دارای ارتباطی قوی با سلامت روحی بهتر می دانند.
تحقیقات بر روی ورزشکاران و غیر ورزشکاران عیان ساخته است که با کاهش مشغله فکری خیلی زیاد که زمینه ساز تقویت استرس و فشار است به عملکرد مدد می رساند. نتیجه تحقیق در خصوص تشریفات یا مجموعه اعمال منظمی که بطور پیوسته انجام می دهیم بیانگر آن است که آنها تسکین دهنده استرس و اضطراب هستند،زیرا تقویت کننده یک حس کنترل هستند.با مشاهده برخی از موفق ترین نفراتی که می شناسید احتمالا" متوجه می شوید که تشریفات روزانه قوی بمرور زمان به نتایج مثبت منتهی گردیده و نیز سلامت روحی را قویتر می سازند.
۴)متقاعد سازی( persuasion)
ما تصور می کنیم که بر روی دیگران،حتی نزدیک ترین افراد به خودمان اثر زیادی نداریم،اما مطالعات نشان می دهد که از آنچه فکر می کنیم قویتر هستیم.
موقعی که قصد دارید فرد دیگری را برای انجام کاری متقاعد سازید،اولین فاکتوری که مورد توجه قرار می دهید آن است که احتمال موافقت او چقدر است.چنین تفکری می تواند شما را از تلاش برای اثر گذاری بر او کاملا" دلسرد کند،در حالیکه این می تواند یک اشتباه باشد. زیرا بنا به یافته تحقیق،حوزه نفوذ شما ممکن است خیلی بزرگتر از آن باشد که تصور می کنید.صرفنظر از اینکه در تلاش برای متقاعد کردن چه کسی هستید، بیش از باور خود قدرت متقاعد کنندگی دارید.
برای مثال،بطور کلی برای کمک در انجام کاری یا گردآوری کمک های خیریه ،در تقاضا از یک دوست نسبت به غریبه احساس راحتی بیشتری می کنید.اما بنا به نتیجه تحقیق اخیر من و دو نفر از همکارانم،اگرچه تمایل داریم فکر کنیم که دوستان ما رغبت بیشتری برای پذیرش تقاضاهای ما دارند، اما غریبه ها نیز تقریبا" بطور برابر گرایش به پذیرش و مشارکت دارند.
در تحقیق از مشارکت کنندگان خواستیم تا هم به غریبه ها و هم به کسانی که خوب می شناختند برای "تکمیل فرم یک ممیزی کوتاه"نزدیک شوند.ابتدا ،از مشارکت کنندگان پرسیدیم که فکر می کنند از چه تعداد افرادی نیاز است درخواست کمک کنند تا سه نفر اجابت کنند.مشارکت کنندگانی که آموزش دیده بودند تا از دوستان درخواست کمک کنند فکر می کردند که قبل از کسب موافقت ۳نفر نیاز دارند از ۳.۹نفر درخواست کنند و کسانی که از غریبه ها درخواست می کردند بر این باور بودند که بطور متوسط نیاز است که از ۹۰۴نفر جهت اخذ موافقت ۳نفر تقاضا کنند.
برخلاف انتظار،کار آسانتر از تصور هر دو گروه انجام شد:مشارکت کنندگان به منظور جلب موافقت ۳نفر بطور متوسط فقط از ۳.۸نفر غریبه و ۳.۱نفر از دوستان درخواست کمک کردند.لذا،نه فقط مشارکت کنندگان تا حد زیادی توانائی خودشان برای جلب موافقت غریبه ها را دست کم گرفته بودند،بلکه بطور شگفت انگیزی،غریبه ها با احتمالی برابر با دوستان نیز به درخواست ها بله گفتند.
نتایج تحقیقات فزاینده ای بیانگر آن است که ما نه فقط نسبت به آنچه فکر می کنیم شبکه های اجتماعی بزرگتری داریم و نسبت به شبکه هایی که از آنها آگاهیم مهم تر هستند،بلکه بر انواع بیشتری از مردم نیز نفوذ زیادتری داریم.این همه حکایت از آن دارد که موقعی تقاضا یا گفته ای دارید، امکان دارد که مردم رغبت خیلی زیادی به گوش دادن داشته باشند.
ادامه دارد
درون هر یک از ما قدرت ها و قابلیت هائی است که آنها را دست کم می گیریم،اما کمک می کنند تا بر چالش های زیادی غلبه کنیم.شما از آنچه فکر می کنید قویترید.
نوشته شده توسط؛مقاله نویسان psychologytoday ۸مارس ۲۰۲۲،آخرین بازنگری۲۵اکتبر۲۰۲۲
۱)نقص،عیب( Imperfection)
آسیب ناپذیری ابرقدرت تحسین برانگیزی است،اما در دنیای واقعی ادعای برخورداری از آن می تواند نتیجه عکس بدهد.در عوض،کسانی که مرتکب اشتباهات می شوند و به دیگران امکان می دهند تا از آنها مطلع شوند،محبوب تر و اغلب موفق ترند.
ارتباط همیشه یک نیاز اساسی انسان بوده است.برای رسیدن به آن،خیلی از افراد فکر می کنند که نیاز است بهترین نمونه خود را عرضه کنند،هرگز مرتکب خطاها یا اشتباهات لپی نشوند و همیشه بهترین چیز را برای گفتن بدانند.چنین فشاری می تواند به استرس منجر گردد چون مردم در خصوص حضور ،رفتار و سخنان آنها حدس و گمان می زنند.لکن تحقیق بیانگر آن است که چنین تلاشی ممکن است بی حاصل باشد.
بنا به پدیده معروف"اثر پرات فال" عرضه شده توسط روانشناس اجتماعی الیوت آرونسون،کسانی که سطح بالائی از مهارت را در چالش های هوشی از خود نشان می دهند اما مرتکب خطاهای ریزی مانند ریختن قهوه بر روی خودشان می شوند نسبت به افراد دارای مهارت مشابه ای که چنین سهوهائی مرتکب نمی شوند توسط دیگران محبوب تر ارزیابی می شوند.
لذا، نه فقط جایزالخطا بودن اشکالی ندارد،بلکه در حقیقت می تواند بنفع ما باشد.کمال گرائی چیزی نیست که سایر مردم آن را محبوبیت آفرین بدانند.آسیب پذیر بودن یعنی اینکه موقعی می بینیم دیگران عیوب و نقص هائی دارند،احساس می کنیم که آنها را بهتر درک کرده و می توانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم.
بنابراین،در زندگی نباید خیلی توجه و تمرکز خود را به آنچه فکر می کنید شما را دوست داشتنی می کند معطوف سازید. زیرا احتمالا" در این خصوص اشتباه می کنید.در حقیقت،گاهی اوقات چیزهایی که در ارتباط با خودمان بیشترین تنفر را نسبت به آنها داریم برای دیگران محبوب ترین هستند.(این اصل به هر دو طریق اثر گذار است:گاهی اوقات آنچه را که راجع به خودمان می پسندیم،ضرورتا" ویژگی مورد تحسین دیگران نیست.)بجای رفتار به روشی که فکر می کنید جذبه تان را افزایش می دهد،حفاظ از چهره خود بردارید،خود اصیل خویشتن باشید و اجازه بدهید تا مردم خودشان دوست داشتنی ترین جنبه شخصیت تان را کشف کنند.
۲)زایندگی؛علاقه به برقراری و هدایت نسل بعدی( Generativity)
ما اغلب تصور می کنیم که مقدم شمردن دیگران بر خودمان یک نقطه ضعف است،اما تحقیق بیانگر آن است که واقعا" یک ابر قدرت پنهان است:افراد با بیشترین زایندگی دارای بهزیستی طولانی مدت بهتری نسبت به دیگران هستند.
اغلب تصور می شود که برخورداری از احساس خوب راجع به خویشتن نشات گرفته از توانائی چشم دوختن غرور انگیز به دستاوردهای گذشته بی توجه به کوچکی یا بزرگی آنها است.اغلب به این تمرکز بر شادی فردی"بهزیستی سعادت خواهی"گفته می شود.اما نوع دیگری از بهزیستی بنام " زایندگی" وجود دارد که می تواند مهم تر باشد و بر اساس باور در خصوص اهمیت مراقبت از دیگران بویژه نسل آینده است.افرادی که دارای سطح بالایی از این ویژگی هستند قادرند تا خود را نسبت به دیگران در اولویت دوم ببینند. تحقیق بیانگر آن است که این گروه کسانی هستند که با جریان رو به پیشرفت زندگی بطور عمیق شاد و خرسند می شوند.
پیش بینی ما مبنی بر اینکه "زاینده ترها بمرور زمان در حس رضایت شخصی خودشان نیز رشد می کردند،از سوی دیگر،کسانی که زاینده نیستند،دارای یک حس بهزیستی کلی رو به زوال هستند" توسط یافته های تحقیق طولانی مدت جدید پشتیبانی شد.
اگر بهزیستی تان بطور کامل به حس زاینده بودنتان گره خورده باشد،برای تقویت آن چه کاری می توانید انجام دهید؟طبق تعریف،موقعی که از توان زاینده خیلی بالایی برخوردار باشید،از نسل بعد مراقبت می کنید.اما آیا نیاز است از کسانی که مراقبت می کنید همیشه جوانتر از شما باشند؟آیا نمی توانید برای مراقبت از نسل خودتان ابراز تمایل کنید؟راجع به مراقبت از افراد پیرتر از خودتان چطور؟
فایده مقدم شمردن دیگران بر خود در مقابل این ایده است که بهزیستی می تواند از احساس سعادت خواهی بواسطه رسیدن به اهداف شخصی حاصل شود.اریک اریکسون، که ابتدا این نظریه را پیشنهاد داد،متضاد زایندگی را رکود و ایستایی نامید.در مدل او،کسانی که راکد و به اصطلاح گندیده می شوند بیشتر و بیشتر بر خود تمرکز می کنند،بر روی دکورسیون مجدد بی پایان خانه،تعطیلات پر هزینه و اعمال زیبایی پول خرج می کنند.ممکن است دور از عقل بنظر برسد،اما بهترین روش برای احساس خوب حتی فکر کردن راجع به این نیست که چقدر خوب احساس می کنید ،بلکه بنا به نتیجه تحقیق از دنبال کردن مسیر خیلی متفاوتی نشات می گیرد.
ادامه دارد
توصیه های ذیل نیز می توانند در انتقال به یک سبک وابستگی ایمن تر کمک کنند:
۱)مهارت های ارتباط غیر کلامی خود را بهبود دهید
یکی از مهم ترین درس هایی که از نظریه وابستگی کسب می کنیم آن است که روابط بزرگسالی درست مانند رابطه نخستین که با مراقب نخست خود دارید برای موفقیت به اشکال غیر کلامی ارتباط بستگی دارند.
حتی اگرچه ممکن است از آن آگاه نباشید،اما موقع تعامل با دیگران بطور پیوسته از طریق ژست ها واشارات،حالات بدن،میزان برقراری تماس چشمی و موارد مشابه سیگنال های بدون کلام رد وبدل می کنید.این نشانه های غیر کلامی پیام های قوی در خصوص احساس واقعی ارسال می کنند.
در هر سنی،پرورش درک،تعبیر و ارتباط غیر کلامی خوب می تواند به بهبود و عمیق تر کردن ارتباطات شما با سایر مردم کمک کند.از طریق آموختن زندگی در زمان حال، مدیریت استرس و چگونگی پرورش آگاهی احساسی می توانید به بهبود این مهارت ها کمک کنید.
["ارتباط غیر کلامی و زبان بدن "را در سایت توتم نیوز بخوانید]
۲)هوش هیجانی خودتان را تقویت کنید
هوش هیجانی(معروف به بهره احساسی یا EQ)توانایی درک،استفاده و مدیریت احساسات به روش های مثبت برای همدلی با شریک ،برقراری ارتباط موثرتر و از عهده تعارض برآمدن به روش سالم تری است.
ساخت هوش هیجانی علاوه بر کمک به بهبود درک و استفاده خوب از ارتباط غیر کلامی ،می تواند به تقویت یک رابطه رمانتیک هم کمک کند.از طریق درک احساسات خود و چگونگی کنترل آنها بهتر قادرید که نیازها و احساساتتان را برای شریکتان بیان کنید،بعلاوه درک می کنید که شریک تان هم واقعا" چه احساسی دارد.
["بهبود هوش هیجانی ( EQ)"را در سایت توتم نیوز بخوانید]
۳) با کسانی که دارای سبک وابستگی ایمن هستند روابط خود را توسعه دهید
رابطه با شخص دیگری که دارای یک سبک وابستگی غیر ایمن است در بهترین حالت اتحادی برای ناهماهنگی و عدم همسازی می باشد و در بدترین حالت گیج کننده،دشوار یا حتی دردناک است.در حالیکه می توانید بعنوان یک زوج بر روی ناامنی ها و تزلزل های خودتان کار کنید،ولی اگر مجرد هستید یافتن شریکی با سبک وابستگی ایمن برای انتقال از الگوهای منفی رفتاری و فکری می تواند کمک کند.
برقراری یک رابطه قوی،حمایتی با کسی که موجب می شود تا احساس عشق و محبت کنید می تواند نقش مهمی در ساخت حس امنیت شما ایفا کند.برآوردها متفاوت است،اما بنا به نتیجه تحقیق ۵۰تا۶۰درصد افراد دارای یک سبک وابستگی ایمن هستند،بنابراین برای یافتن شریک رمانتیکی که بتواند جهت غلبه بر ناامنی ها وتزلزل هایتان کمک کند شانس خوبی دارید.بطور مشابه،توسعه دوستی های قوی با این اشخاص به شناخت و برگزیدن الگوهای جدید رفتاری نیز کمک می کند.
["توصیه های قرار عشقی برای یافتن شخص مناسب "را در سایت توتم نیوز بخوانید]
۴)هر ترامای دوره کودکی را رفع کنید
همچنانکه عنوان شد،تجربه تراما در دوره کودکی و نوجوانی می تواند فرآیند پیوند و وابستگی را قطع کند.ترامای کودکی می تواند ناشی از هر عاملی مانند محیط خانه ناایمن یا ناپایدار،جدائی از مراقب اصلی،بیماری جدی،غفلت یا بدرفتاری باشد که بر حس امنیت شما اثر می گذارد.موقعی که ترامای کودکی رفع نشود،احساس عدم امنیت،ترس و بیچارگی می تواند به درون بزرگسالی انتقال یابد.
حتی اگر ترامای شما خیلی سال قبل اتفاق افتاده باشد،گام هایی وجود دارد که می توانید برای غلبه بر درد،بدست آوردن دوباره تعادل احساسی و آموختن برای اطمینان و ارتباط دوباره در روابط بردارید.
[ضربه روحی(ترامای)روانی و احساسی را در سایت توتم نیوز بخوانید]
مولفین:دکتر لارنس رابینسون،دکتر جین سیگل و دکتر جی الاین جفی
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
*چگونگی تاثیر سبک وابستگی درهم ریخته بر روابط بزرگسالی
اگر یک سبک وابستگی درهم ریخته دارید،احتمالا" هرگز خود تسکینی احساسات خویش را نیاموخته اید،بنابراین هم روابط و هم دنیای پیرامون شما می توانند بصورت ترسناک و ناایمن احساس شوند،اگر بعنوان یک کودک بد رفتاری را تجربه کرده اید،ممکن است سعی کنید عینا" همان الگوهای بدرفتاری را بعنوان یک بزرگسال تکثیرکنید.
احتمالا" روابط صمیمی را گیج و نارحت کننده می یابید،اغلب بین حدود احساسی غائی عشق و تنفر به یک شریک در نوسان هستید.
امکان دارد نسبت به شریکتان بی عاطفه،خودخواه،کنترل کننده و غیر قابل اعتماد باشید که این وضعیت می تواند به رفتار انفجاری ناگهانی یا توهین آمیزمنجر گردد.و می توانید درست به اندازه دیگران نسبت به خودتان هم سخت گیر باشید.
امکان دارد که الگوهای رفتاری منفی یا ضد اجتماعی، سوء مصرف مواد یا الکل از خودتان بروز دهید یا به ابراز خشونت و تعرض تمایل داشته باشید.
دیگران ممکن است از امتناع شما برای بعهده گرفتن مسئولیت اعمال تان دچار یاس و نومیدی شوند.
در حالیکه اشتیاق و آرزوی امنیت و اطمینان یک رابطه صمیمی و سودمند را دارید،همچنین احساس می کنید که سزاوار عشق نیستید و از آسیب دیدن دوباره خود می هراسید.
کودکی شما ممکن است با بدرفتاری،غفلت یا تراما شکل گرفته باشد.
*رابطه مراقب نخستین
اگر مراقب نخستین تان خودش با ترامای رفع نشده دست به گریبان بوده باشد،می تواند منجر به ترس شدید همراه با یک سبک وابستگی گم گشتگی/درهم ریخته گردد.اغلب مراقب کودکی برای شما هم بعنوان یک منبع ترس و هم راحتی رفتار می کرد،چنین وضعیتی تحریک کننده گم گشتگی و گیجی است که اکنون راجع به روابط احساس می کنید.در موارد دیگر،والد ممکن است از نیازهای شما بعنوان یک کودک چشم پوشی یا از آنها غفلت کرده باشد یا رفتار متلون و نامنظم او برای شما ترسناک و تراما زا بوده است.
*دلایل وابستگی ناایمن
دلایل زیادی وجود دارد که چرا ممکن است حتی یک سرپرست با محبت و وظیفه شناس در خلق یک پیوند وابستگی ایمن با کودک خودش موفق نیست.دلایل وابستگی ناایمن شما می تواند شامل موارد ذیل باشد:
۱)برخورداری از مادری جوان یا بی تجربه،فاقد مهارت های سرپرستی ضروری
۲)مراقب تان بواسطه انزوا،فقدان حمایت اجتماعی یا مشکلات هورمونی افسردگی را تجربه می کرد،برای مثال،چنین اختلالی او را مجبور به کناره گیری از نقش مراقبتی خودش می کرد.
۳)اعتیاد مراقب نخستین تان به الکل یا سایر مواد توانائی او برای درک یا رفع نیازهای احساسی یا بدنی شما را کاهش می داد.
۴)تجارب تراما(روان زخم)،مانند یک تصادف یا بیماری جدی که فرآیند وابستگی را قطع می کرد.
۵)غفلت از نیازهای بدنی،مانند تغذیه ضعیف،ورزش ناکافی یا نادیده گرفتن مشکلات پزشکی
۶)بد رفتاری یا غفلت احساسی،برای مثال،مراقب تان به شما بعنوان یک کودک کم توجهی می کرد،برای درک احساساتتان بقدر کفایت تلاش نمی کرد،یا بد زبانی می کرد.
۷)تعرض جنسی یا بدنی،تجاوز یا آسیب بدنی
۸)جدایی از مراقب نخستین بواسطه بیماری،مرگ،طلاق یا فرزند خواندگی
۹)بی ثباتی در فرآیند مراقبت نخستین،برای مثال،دوره های متوالی مراقبت با دایه ها یا نگهداری در مراکز مهد کودک را تجربه کرده اید.
۱۰)نقل و انتقالات یا جابجائی های مکرر،برای مثال،بطور مداوم بواسطه سپری کردن سال های اولیه عمر در یتیم خانه ها یا نقل و انتقال بین خانه دایه ها محیط زندگی کودکی تان تغییر کرده است.
*کمک گرفتن برای سبک وابستگی ناایمن
اگر یک سبک وابستگی ناایمن را در خود یا شریک عشقی تان تشخیص دادید،آگاهی از این حقیقت مهم است که مجبور نیستید تا نگرش ها،انتظارات و الگوهای رفتاری یکسان را در سراسر عمر تحمل کنید.بلکه تغییر امکان پذیر است و بعنوان یک بزرگسال می توانید سبک وابستگی ایمن تری را بوجود آورید.
درمانگری می تواند ارزشمند باشد،خواه تک به تک با یک درمانگر یا با شریک فعلی خودتان به شکل مشاوره گروهی باشد.یک درمانگر با تجربه در نظریه وابستگی می تواند به شما کمک کند تا بعنوان فرد یا یک زوج به درکی از تجربه احساسی گذشته خود دست یابید و ایمن تر شوید.
["یافتن یک درمانگر برای کمک به بهبودی خود" را در سایت توتم نیوز بخوانید]
در صورتیکه به درمانگر مناسب دسترسی ندارید،با این وجود اقدامات زیادی وجود دارد که خودتان نیز می توانید برای ساخت یک سبک وابستگی ایمن تر انجام دهید.برای شروع،هر چه می توانید راجع به سبک وابستگی غیر ایمن خود بیاموزید.هرچه بیشتر درک کنید،بهتر قادرید که نگرش ها و رفتارهای انعکاسی سبک غیر ایمن را که ممکن است در مشکلات رابطه تان سهیم باشند تشخیص و تصحیح کنید.
ادامه دارد
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.