۱۰)بی قراری( Restlessness)
موقعی که ملال و خستگی بروز می کند،ماندن در یک مکان می تواند برای سلامت روان ما بد باشد.کسانی که میل شدید به خروج و لذت بردن از تجارب متفاوت و جدید را دارند می توانند مزیت متمایزی داشته باشند.
یکی از سخت ترین مشکلات مرتبط با اپیدمی کووید۱۹محدود کردن توانائی ما برای دنبال کردن تجارب جدید بود. بدون تردیدعدم درگیر شدن و بی ارتباطی با محیط های معمول می تواندسلامت روان ما را بخطر اندازد.اما کسانی که قادر بوده اند خودشان را به سرگرمی ها و اهداف جدید یا حتی مسیرهای پیاده روی مشغول کنند دریافته اند که این فعالیت ها سودمند و نیروبخش هستند.
تحقیق نشان می دهد که تنوع تجربی رفتن به مکان های جدید یا حداقل متفاوت و مشغول شدن به تجارب متنوع می تواند بهزیستی را بهبود دهد.این اصل حسی و شهودی است:اکثر ما موافقیم که رفتن به مرخصی یا فقط یافتن فعالیت های مختلف برای هر روز،ما را شادتر می سازد.
برای یک تحقیق اخیر،یک تیم موقعیت شرکت کنندگان را برای سه تا چهار ماه از طریق GPS ردیابی کردند تا بررسی کنند که آیا تحرک روزانه می تواند بعنوان یک برآورد دقیق برای سنجش ارتباط بین تنوع تجربی و احساسات مثبت بکار رود.شرکت کنندگان بطور منظم تحت کنترل بودند تا از طریق گوشی هایشان احساسات مثبت یا منفی خودشان را گزارش کنند.
امتیازات موقعیت جغرافیایی هر روز بر اساس تعداد مکان های بازدید شده توسط هر شرکت کننده و مدت زمانی که آنجا گذرانده بود تعیین می شدند.در پایان ردیابی،برخی از مشارکت کنندگان برای تعیین فعالیت مغز در اسکن های MRIشرکت کردند.
همچنانکه انتظار می رفت، در روزهایی که امتیاز موقعیت جغرافیایی شرکت کننده ای بزرگتر بود، احساسات مثبت او متعالی تر بودند.یعنی اینکه گذران وقت روزانه در مکان های نو با بهزیستی ارتباط دارد.تیم همچنین پی برد که تنوع تجربی نه فقط در ارتباط با احساسات مثبت بیشتر بلکه با تجارب متنوع و جدید روز بعد نیز ارتباط دارد.به عبارت دیگر،یک حلقه فیدبک مثبت یا "مارپیچ رو به بالا" خلق می کند که به بروز احساسات مثبت بیشتر کمک می کند.بنا به نتایج اسکن های MRI ،درجه ای که نواحی عصبی مهم برای حافظه و پردازش تازگی محیطی/پاداش با همدیگر کار می کنند در ارتباط با رابطه بین تنوع تجربی و احساسات مثبت است.
کسانی که می توانند به تجارب متنوع و جدید مشغول شوند از فواید پایدار لذت می برند.اختصاص زمان به چنین فعالیت هایی،بویژه در مکان های متفاوت،می تواند"مارپیچ رو به بالای"قابل توجهی از احساس خوب خلق کند.
منبع؛ https://www.psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور
اگرچه همه آنها نمونه یک روح نوگرا و آینده نگر بودند،اما بطور محکم ریشه در واقعیت های موقعیت خودشان داشتند.موقعی که جیمز کمرون،تنها بازمانده کشتار دسته جمعی۱۹۳۰،اولین شعبه انجمن ملی پیشرفت سیاه پوستان ( NAACP)را در آندرسون ایالت ایندیانا تاسیس کرد و در نهایت موزه هولوکاست سیاه آمریکایی را بنیان گذاری کرد، در خصوص اینکه دنیا مکان شگفت انگیزی است به هیچ وهم وفریبی دچار نبود.امیدش با این باور تقویت می شد که علی رغم مقاومتی که با آن مواجه است،کار سخت او می تواند به ساخت یک زندگی بهتر برای سیاهان آمریکا کمک کند.
در اصل،امید یک درک و احساس است،اما درک و احساسی است که به ما قدرتی برای خلق واقعیت می بخشد.درک از چیزی است که هنوز وجود ندارد. تحقیق نشان می دهد که موقعی مردم امید دارند،در حقیقت اهداف آنها با قدرت بیشتری به واقعیت مبدل می شوند.زیرا وقتی باور روشنی در خصوص چیزی که امکان پذیر است داشته باشند،با احتمال بیشتری گام هائی برای وقوع آن بر می دارند.
ممکن است این عبارت را که"امید یک استراتژی نیست"شنیده باشید،آن را باور نکنید:امید یک روش فکر کردن است که ما را به سمت اقدام سوق می دهد.بنا به نتیجه تحقیق امیدوارترین افراد در سه چیز مشترک هستند:
۱)اهداف
۲)گذرگاهها(استراتژی ها)
۳)کار و عمل
از اینکه همه استراتژی هایشان اثر بخش هستند دچار هیچ وهم و فریبی نبودند؛گرایش به آزمودن گذرگاههای چندگانه داشتند،با درک آنکه خیلی از آنها مسدود هستند.اما سماجت و پافشاری می کنند زیرا به خود و قابلیت هایشان باوری پایدار دارند.
امروز از دست دادن امید وسوسه انگیز است،اما از دست دادن امید،رها کردن قدرتی حیاتی است.
۹)رویا پردازی( Daydreaming)
اثبات شده است که رویاپردازی بیش از آنکه شکلی از طفره روی،افراط در خیال و فانتزی یا یک علامت ذهن تنبل باشد،دارای فوایدی واقعی است.
احتمال دارد که اوقاتی از روز ذهن تان سرگردان شود و چند دقیقه ای را صرف تصور چیزهایی کنید که می دانید واقعی نیستند.آیا در این خصوص نگران هستید؟ دلایلی مبنی بر اینکه سرگردانی ذهن مانع درک مطلب و عملکرد در آزمون های استعداد می شود وجود دارد.لکن،باید چنین عواقبی در مقابل دلایل رو به تزایدی ارزیابی شوند که ذهن سرگردان را بطور قابل ملاحظه ای به نفع فرآیندهای احساسی و روانی اساسی مانند طراحی خودزیستنامه و حل مساله خلاقانه می دانند.
بنظر می رسد که اکثر ماها کاملا" آگاهیم که هنگام رویا پردازی کمتر تمرکز می کنیم،اما این هزینه ای است که به پرداخت آن راغب هستیم.
در موقعیتی که به تمرکز نیاز ندارم،از پرت کردن حواس خودم خوشحالم.ممکن است حتی با به اهتزار در آوردن افکارم از هیجان روانی اندکی لذت ببرم.ما زندگی خودمان را در رویاپردازی ها برنامه ریزی می کنیم،اگر چه آینده ای که تصور می کنیم ممکن است خیلی خوشبینانه باشد،ولی این روش هنوز پر بازده و آینده نگرانه است.حتی از آن بهتر ،اینکه در رویا پردازی رهائی از قیدها و محدودیت های مزاحم دنیای واقعی به ما امکان می دهد تا با خلاقیت بیشتری راجع به مشکلات امروز و احتمالات آینده بیندیشیم.چنین قابلیتی تخیل،حل مساله و توانائی نتیجه گیری را تسهیل می کند. در صورتیکه اگر کاملا" تمرکز می کردیم ذهن های عقلانی ما امکان داشت که هرگز چنین اجازه ای را ندهند.مطالعات اسکن مغز عیان ساخته است که بر خلاف انتظارات،مغزهای ما موقعی که ذهن هایمان سرگردان هستند نسبت به هنگامی که بر وظایف جاری تمرکز می کنیم فعالتر هستند.تنها قسمت فعال مغز در حین رویاپردازی "شبکه حالت پیش فرض "است که در ارتباط با فعالیت ذهنی جاری سطح پایین است.لکن این تحقیق آشکار ساخت که"شبکه اجرایی"مغز که در ارتباط با حل مساله سطح بالای پیچیده است نیز هنگام رویاپردازی فعال می شود.پس، ذهن در حالت سرگردانی نه تنبل،بلکه بیش از اندازه فعال می شود.
چنین یافته هایی بیانگر افزایش ارزشی است که به رویا پردازی می دهیم.امکان دارد با رویاپردازی تمرکز بر کار برنامه شده را از دست بدهیم،اما این می تواند فقط روش مغز برای گفتن این حقیقت باشد که چیزهای مهم تری مانند روابط،اهداف یا تفکر کلی ارزشمند هم وجود دارند که باید به آنها فکر کند.ما می توانیم حتی با انتخاب آگاهانه زمان و فضایی برای سرگردانی ذهن و توجه به جایی که می رود سود ببریم.
ادامه دارد
مشغول شدن به نوستالژی دارای برخی فواید سلامت روان مستقیم مانند کاهش سطوح کورتیزون مربوط به واکنش استرسی شدید بدن نیز هست.علاوه بر آن،نتایج تحقیق بیانگر آن است که تمایل به نوستالژی می تواند فاکتوری حفاظتی در مقابل افسردگی و اضطراب باشد.بنا به یافته یک تحقیق یادآوری تجارب مثبت زندگی برای کسانی که ترامای اوایل زندگی را تجربه کرده اتد بطور ویژه ارزشمند است.
بنابراین،نوستالژی می تواند فواید بیشماری داشته باشد.همچنانکه گابریل گارسیا مارکز تاکید کرده است"چه فرقی می کند ،هیچ کس نمی تواند رقص هایی را که قبلاً داشته اید از شما بگیرد."امروز،چنین خاطراتی می تواند مهم تر از همیشه باشد.
۷)شهوت جنسی( Desire)
تعداد اندکی از احساسات القاء کننده حس گناه بیشتر (یا به همان قدرت)یک احساس عشقی نسبت به کسی غیر از شریک زندگی هستند.اما،در حقیقت تحقیق نشان می دهد که احساسات عشقی خارجی(تا مادامیکه بر اساس آنها عمل نشود)بطور کلی دارای اثر مثبتی بر رابطه اصلی فرد هستند.
فیونا خرسند و شادمان با گرت ازدواج کرد.از زمانی که با او می گذراند لذت می برد و چشم انتظار یک زندگی رضایت بخش و طولانی با اوست.با این وجود،نمی تواند اندیشیدن به همکارش برندن را متوقف سازد.کمی با او در اداره خوش و بش می کند و حتی یک شب در حالیکه با گرت در حال عمل زناشوئی بود تصور کرد که با او عمل جنسی انجام می دهد .این تصور سکس را هیجان انگیزتر کرد،حتی اگر چه پس از آن احساس گناه می کرد.او هرگز از به اشتراک گذاشتن آن احساسات با برندن نمی اندیشد،اگرچه هیچ قصدی هم برای گفتگو با شوهرش در این ارتباط ندارد.
نتایج تحقیق اثبات می کند که احساسات عشقی فقط مختص نوجوانان نیستند.بزرگسالان با هر سنی حتی موقعی که با شریک فعلی خودشان شاد و خرسند هستند می توانند آنها را تجربه کنند.در حقیقت،یافته تحقیق اخیر عیان ساخت که افراد برخوردار از روابط تعهد شده نسبت به مجردها احساسات عشقی بمراتب بیشتری را گزارش کرده اند،شاید بدین خاطر است که مجردها بجای اینکه اجازه بدهند تا احساسات آنها بدون از عمل به تاخیر بیفتد، با احتمال بیشتری بر اساس کشش هایشان نسبت به دیگران عمل می کنند.
بر اساس نتیجه تحقیق شگفت انگیز دیگری:افراد دارای روابط از احساسات عشقی خودشان نتایج مثبت بیشتری گزارش می کنند.شیفتگی شان به آنها چیزی برای رویاپردازی می بخشد،روزشان را لذت بخش تر می سازد و به درون زندگی های آنها شور و هیجان می آورد.
برخی حتی دریافتند که برخورداری از یک احساس عشقی روابط آنها را تقویت می کند ،زیرا خیالات رمانتیک موجب می شود تا احساس شهوت کنند و بر این باورند که برانگیختگی تشدید شده تجربه سکسی را هم برای آنها و هم شرکای زندگی شان بهبود می دهد.
اما چرا بزرگسالان احساسات عشقی دارند؟پژوهشگرانی که دو تحقیق اخیر را هدایت کردند دو احتمال را بیان می کنند:یکی آنکه ،احساسات جاذبه و کشش بطور ساده می تواند در سرشت جنسی ما تعبیه شده باشد؛آنها ما را به سمت جفت های بالقوه می کشانند.اما گاهی اوقات جذب کسانی می شویم که می دانیم هرگز با آنها رابطه ای نخواهیم داشت.دیگری آنکه،احتمال جالب تر آن است که یک احساس عشقی تست قدرتی برای رابطه فعلی مهیا می کند.اگر بتوانیم کشش را بعنوان یک تجربه شخصی حفظ کنیم،می دانیم که تعهد ما نسبت به شریک مان قوی است.از سوی دیگر،اگر با آشکار سازی احساسات خودمان در ارتباط با عشق خیالی بر اساس میل جنسی خود عمل کردیم،این علامت وجود مشکلی واقعی در رابطه اصلی ما خواهد بود.
بجای احساس گناه راجع به عشق های خیالی،شاید باید درک کنیم که آنها می توانند به ما نشان دهند که چقدر به شریک خودمان متعهد هستیم.اگر متعهد نبودیم،بجای حفظ شهوت جنسی خودمان در سطح هوا و هوس،سوژه را دنبال می کردیم.
۸-امید( Hope)
قدرت دستیابی به این باور که اوضاع صرفنظر از چالش ها بهتر شدنی است،می تواند دنیا را بطور کاملا" جدی تغییر دهد.
تعداد کمی از مردم برای توصیف حالت دنیای امروز ما از کلمه"امیدبخش"استفاده می کنند،درحالیکه امید حتی در بحبوحه درد و رنج هم می تواند وجود داشته باشد.نویسنده مشهوری می گوید"دشمنان شما عاشق تان هستند اگر باور کنید که امیدی نیست،هیچ قدرتی ندارید،هیچ دلیلی برای عمل نیست و نمی توانید برنده شوید." امید هدیه ای است که نباید تسلیم شوید و قدرتی است که نباید آن را تلف کنید.
امید واقعی یک فریب و پندار بیهوده نیست، زندگی در دنیایی خیالی و فانتزی نیست و رنج و درد را انکار نمی کند.در کتابمان بنام"ابر بازماندگان"من و همکارم،بازماندگان ترامایی را به تصویر کشیدیم که برای ساختن دنیا بصورت مکانی بهتر به انجام کارهایی ادامه می دادند.خط مشترک داستان های آنها حقیقتی بود که آن را "امید جهت دار "می نامیم.
ادامه دارد
۵)رضایت و خوشنودی( Satisfaction)
توانائی خوشحالی و خرسندی در ارتباط با کسی که هستید،موقعیتی که در آن قرار دارید و نیز آنچه که دارید قدرتی است که ممکن است موجب چشم هم چشمی کسانی گردد که هرگز خرسند نمی شوند.
من دوستی دارم که ممکن است خیلی ها او را ناموفق بدانند.جوانی که زندگی های شخصی و حرفه ای او هنوز در ریل موفقیت قرار نگرفته اند و در حالیکه با تیز هوشی از این وضعیت آگاهی دارد،ولی بطور ویژه بخاطر آن پریشان خاطر نیست.اگر چه من با مجموعه متفاوتی از معیارها می گویم که خیلی موفق است.او با هوش و با مزه است و بعنوان فردی بخشنده و مهربان شناخته شده است. از مادرش که با او زندگی می کند مراقبت می کند،برای بدست آوردن پول از کودکان و حیوانات مراقبت می کند. نمی تواند پول کافی برای زندگی مجلل بدست آورد،اما محبوب است،وقتش را آنگونه که می خواهد می گذراند و شاد است.
روایت های سنتی از موفقیت تا حد زیادی بوسیله پیشرفت،تحصیل و تملک و ترقی صعودی تعریف می شوند.کسانی که با این روایت ها هم خوانی ندارند بعنوان "بازنده"شناخته می شوندبا این وجود،مجموعه ای از تحقیقات نشان می دهد که برندگان معروف،شادترین افراد نیستند.در حقیقت،مطابق با نتایج چندین تحقیق،معیارهای انگیزش بیرونی موفقیت نسبت به انگیزش های درونی واقعا" ارتباط کمتری با رضایت و خوشنودی از زندگی دارند.
من روایت جایگزینی از موفقیت پیشنهاد می کنم که نسبت به روایتی که پذیرفته ایم با احتمال بیشتری به شادی منجر می گردد.کسانی که موفقیت های با انگیزَش درونی را در اولویت قرار می دهند از این مسیر آگاه هستند.
آنها از مقایسه با دیگران اجتناب می ورزند،می دانند که انباشتن دستاوردهایشان صرفنظر از اینکه چقدر قایل توجه باشند در مقابل دستاوردهای هر کس دیگری ملاک پیروزی و موفقیت نیست.آنها نسبت به خودشان دیدی کلی دارند، از توجه به خودشان بعنوان افراد منحصر بفرد،کامل و نیز آگاهی نسبت به این حقیقت که هیچ کس نمی تواند از خود آنها نسبت به خودشان موفق تر باشد خود ارزشی می گیرند.آنها پیروزی هایشان را صرفنظر از میزان کوچکی یا بزرگی جشن می گیرند و خطاهایشان را می پذیرند،درس می گیرند و از آنها عبور می کنند. روابط شان را در اولویت قرار می دهند،بطور ذاتی می دانند که انسان ها موجودات اجتماعی هستند و موفقیت می تواند و باید بوسیله چگونگی ارتباط با دیگران تعریف شود و بطور ایده ال زندگی های خودشان را بهبود می دهند.
۶)نوستالژی،حسرت گذشته(Nostalgia)
سرگردان کردن ذهن در گذشته می تواند القاء کننده احساس حسرت باشد،اما نباید این چنین باشد:خاطرات نوستالژیک،خیلی لذت بخش می توانند خلق و خوی ما را تقویت و موجب شوند تا احساس کامل بودن کنیم.
با چالش های زمان حال و یک آینده نامعلوم پیش رو،بنظر نمی رسد که گذشته هرگز بهتر بوده باشد.بعلاوه ،افراط در انس نسبت به گذشته بر خلاف پند عامه است.بطور معمول به ما توصیه می شود که "در گذشته زندگی نکنیم" اما واقعا" فرار به گذشته بویژه اکنون اینقدر بد است؟
موقعی که ذهن دوباره به یک زمان قبلی برگردانده می شود،اتفاقات را دقیقا" آنگونه که رخ دادند بخاطر نمی آوریم.بلکه در واقع خاطره، تلاش مغز برای ارتباط دادن ما با گذشته است.روند زندگی توسط دستگاهی ضبط نمی شود تا هنگام به یاد آوردن خاطره ای دکمه روشن کردن را فشار دهیم و دوباره ماوقع را بطور دقیق بازآفرینی کنیم.پس خاطره،بازسازی بشدت غیر دقیقی از گذشته است،نقاشی با برس عریضی است که در آن خیلی از جزئیات منفی اتفاق حذف شده اند.بدین علت است که نوستالژی اغلب می تواند احساس پرشور و حرارتی خلق کند.
با این وجود،مشغول شدن به نوستالژی فقط تسکین دهنده نیست.توجه داشته باشید که ما اکنون همان کسی نیستیم که در گذشته بودیم :امروز ممکن است بطور متفاوت فکر،احساس و رفتار کنیم.در حقیقت،"همان کسی نیستید که آن ایستگاه را ترک یا به هر پایانه ای وارد می شوید."
کارکرد حافظه پیوند دادن فرد بعنوان شخصی استوار و منسجم است.موقعی که این فرآیند فرو می ریزد، یک حس ناپیوستگی را احساس می کنید که در ارتباط با خوشنودی کمتر از زندگی است.لذا،بنا به نتایج تحقیق،کسانی که غالبا" نوستالژی را تجربه می کنند دارای یک حس بزرگتر خود پیوستگی و یک حس قویتر در خصوص معنادار بودن زندگی هستند. نگاه به گذشته کمک می کند تا دریابیم که کجا بوده ایم و چگونه به جائی که اکنون هستیم رسیده ایم . کمک می کند تا داستان معنی داری از زندگی خودمان بگوییم و همه تجارب مجزا را به شکل یک روایت منسجم نقل کنیم.
ادامه دارد
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.