یک ساختار اجرائی کار مورد توافق و مطمئن به کارکنان امکان می دهد که بطور موثری بصورت بین بخشی همکاری کرده و زمان واقعی انجام کارها را به روز کرده و شهروندان نیز تصور کنند که کارها نیز با استانداردهای مطلوبی صورت می گیرند،بعلاوه به حفظ سرعت انجام کار کمک کرده و تاخیرهایی را که موجب فرسودگی تجارب و رضایت شهروندان می گردند کاهش می دهد. پروژه ها نیز با جلسات و ایمیل های کمتر از طریق خلق اثر بخشی و کاهش یاس و نو امیدی بسرعت جلو می روند.
۲-کنار گذاشتن کاغذ بازی
کاغذبازی خیلی زیاد در ارائه خدمات دولتی فقط یک کلیشه نیست.همین کاغذ بازی ها به سرانجام رساندن کارهای برنامه شده هفتگی اکثریتی از کارکنان دولتی را طی یک هفته نرمال کاری سخت می کند.اما بر خلاف آنچه که تصور می شود کاغذ بازی زیان الزامی یک شغل دولتی نیست.از طریق اتوماسیون می توان بیشتر زمان صرف شده برای وظایف تکراری،دستی از وارد کردن اطلاعات یکسان به درون فرم های تکراری و فایل های اطلاعاتی،تا تهیه گزارشات وضعیت و تا اخذ تصویب ها را حذف کرد.
مطابق با گزارش لوحه هوشمند در خصوص اتوماسیون در محیط کار، اتوماتیک کردن چنین وظایفی می تواند موجب صرفه جویی در زمان کارکنان دولتی از ۶ساعت و یا بیشتر در هفته گردد.چنین صرفه جویی های زمانی می تواند در بهبود بازده ها و سرعت ارائه خدمات مهم به عموم کمک کند.اتوماسیون می تواند با کاهش خطای انسانی و بهبود دقت به احیای اعتماد دوباره به سیستم نیز کمک کند.
۳-چشم انداز دوباره تجربه شهروندی
دو سال قبل،ایالات متحده دولت لاگین(ورود یا قطع ارتباط باسیستم)را آغاز کرد یعنی روش نام نویسی منفرد(SSO)که به شهروندان اجازه می دهد به خدمات آژانس های چند گانه باستفاده از اطلاعات لاگین یکسان دسترسی یابند.اما با اطلاعات فراهم شده بر روی بیش از ۴۵۰۰وبسایت در ۴۰۰حوزه فقط برای حکومت فدرال ،هنوز لازم است که بهبود بیشتری صورت پذیرد:یک بازنگری عیان ساخت که ۹مورد از هر ۱۰مورد ین وبسایت ها از نظر طراحی و استانداردهای توسعه ناقص هستند.آژانس ها برای شهروند محورتر شدن باید این کانال های کلیدی مورد استفاده برای دسترسی به اطلاعات و خدمات دولت را بهبود دهند.چنین کاری مستلزم ایجاد تعهدی برای شفافیت،پاسخگوئی و کاربردی بودن اطلاعات از طریق تامین اطلاعات به روز و دقیق وابزارهای ایمن و آسان برای استفاده ونیز فرم های جمع آوری اطلاعات برای شهروندان است.
مدرنیزه کردن خدمات دولت بیش از آن چیزی است که فقط یک ایده قشنگ باشد،بلکه مدرنیزه کردن تکنولوژی دولت(MGT)با هدف تامین فوندانسیونی برای دگرگونی دیجیتالی و نوآوری در آژانس های خدماتی دولت است که بیشتر مورد نیاز است.اما آژانس های دولتی در همه سطوح برای شفافیت،قابلیت دسترسی و پاسخگو بودن باید به تکنولوژی نه فقط فی نفسه بعنوان یک هدف ،بلکه بعنوان وسیله ای برای شهروند محور شدن واقعی بنگرند.
(Source: forbes.com)
ترجمه و تلخیص ؛غریب واحدی پور
تکنولوژی ,شهروند محور, دولت, شفافیت, پاسخگوئی
چگونه تکنولوژی می تواند دولت را شهروند محورتر سازد
اعتماد آمریکائیان به موسسات دولتی رو به زوال است.
مطابق با نظر سنجی مرکز تحقیق پیو،اعتماد عمومی به دولت نزدیک به پایین ترین حد تاریخی خود افول کرده است،فقط ۱۸درصد آمریکائیان،"تقریبا" همیشه "۳درصد یا معمولا" ۱۵درصد می گویند که می توانند به دولت در واشنگتن برای انجام کار درست اعتماد کنند.درحالیکه سیاست های دولت در این ارتباط که چه کسی و چه هنگام به حکومت اعتماد می کند نقش بزرگی ایفا می کند،ولی کسب اعتماد عمومی از طریق بهبود تعاملات روزانه با دولت از طریق تجاربی شبیه پرداخت مالیات ها و تعویض یک گواهینامه رانندگی هم امکان پذیر است.
مطابق با گزارشی در خصوص بهبود رضایت شهروندان از آژانس های حکومتی،" خدمات در شکل دهی به اعتماد و ادراک نسبت به بخش عمومی حیاتی هستند.امروز شهروندان از بخش عمومی شفافیت بیشتر،قابلیت دسترسی و پاسخگوئی در ارتباط با ارائه خدمات انتظار دارند."با کاهش یا حذف پیچیدگی و الگو گیری از بخش خصوصی در زمینه ساده سازی و اثر بخش کردن فرآیندها،آژانس های دولتی می توانند سرویس های اثربخش تر و قابل حصول تری برای شهروندان فراهم می کنند.
صنایع ماورای بخش ها در حال تجربه تغییرات دیجیتال برای اثر گذاشتن بهتر بر تجارب مشتری هستند.آژانس های دولتی به منظور رشد اعتماد و تبدیل شدن به بهترین خدمتگزاران باید استراتژی های مشابه ای را بکار گیرند.سه روش کلیدی که بدان طریق تکنولوژی می تواند به شهروند محورتر شدن آژانس ها ی دولتی کمک کند بشرح ذیل هستند؛
۱-تشریفات اداری و بوروکراسی
بیش از نصف کارکنان دولتی محلی و ملی ایالات متحده می گویند فرآیندها و تکنولوژی منسوخ شده شغل هایشان را مشکل تر می سازد.اثر این وضعیت بر روی تجربه عمومی می تواند چند وجهی باشد:بدست آوردن خدمات مورد نیاز می تواند طولانی تر و بطور غیر ضروری پیچیده بنظر رسد، بعلاوه ارتباط با کارکنان بخش عمومی که بواسطه چنین وضعیتی دچار عجز و ناتوانی گردیده اند می تواند کیفیت تعاملات بین طرفین را فرسوده سازد.
از اینرو،استفاده از تکنولوژی برای کاهش تشریفات و فرآیندهای ساده سازی واثر بخش سازی از سوی دیگر یک نقطه شروع مهم برای تغییر تجربه شهروند است.برای مثال،یک ساختار اجرائی کار می تواند برای آژانس ها ابزارهای کلیدی جهت کاهش ضرب العجل ها و وقفه های درون بخشی فراهم کند که خیلی اوقات در ارائه خدمات دولتی بروز می کنند.
ادامه دارد
(Source: forbes.com)
ترجمه و تلخیص ؛غریب واحدی پور
تکنولوژی ,شهروند محور, دولت, شفافیت, پاسخگوئی
کارکنان از نرم افزارهای پیام رسان تایید نشده برای انجام کارهای خود استفاده می کنند اگر به ابزارهایی برای انجام کار خود نیاز دارید،با این وجود کارفرما برای شما آنها را تامین نمی کند،آیا از گزینه های غیرقابل تایید استفاده می کنید؟ یک ممیزی جدید بیانگر آن است که استفاده از پیام رسان های غیر قابل تایید خیلی گسترده تر از آن است که منابع انسانی فکر می کند. یک شرکت هلندی با برند جهانی از بیش از ۱۰۰۰نفر کارمند "بدون از میز"در ایالات متحده،بریتانیا،نیوزلند،اسپانیا و آلمان در دسامبر۲۰۱۸نظر سنجی بعمل آورد. شرکت قصد داشت روش های ارتباطی درونی موجود و همینطور نیازها،ناکامی ها و مزیت ها را در خصوص تعهد کارکنان درک کند. کارکنان بدون از میز کسانی هستند که بطور نمونه بر روی پای خود در مکان های کاری شبیه فروشگاههای خرده فروشی،هتل ها،رستوران ها،تسهیلات تولیدی،انبارهای کالا و بیمارستان ها کار می کنند. تحقیق مشخص کرد که تقریبا" دو سوم (۶۴درصد)پاسخ دهندگان از دستگاههای موبایل خود برای ارتباطات مربوط به کار استفاده می کردند،حتی اگر چه ۳۲درصد پاسخ دهندگان گفتند که مجاز به استفاده از دستگاههای موبایل خود در حین شیفت کاری نبودند. تقریبا" یک پنجم (۱۸درصد)کارکنان بدون از میز از نرم افزارهای پیام رسانی مانند واتس آپ،فیس بوک،اسکایپ مسنجر یا تلگرام بعنوان کانال اصلی برای ارتباط با همکاران،مدیران و دفتر مرکزی استفاده می کنند. بیش از نصف(۵۳درصد)پاسخ دهندگان گفتند که آنها از نرم افزارهای پیام رسان برای موضوعات کاری بین ۱تا۶مرتبه در هر روز استفاده می کنند.لکن،موقعی که پرسیده شد که آیا منابع انسانی یا دوایر ارتباطات داخلی آنها از این استفاده مطلع هستند جواب آنها "نه"بود. موقعی که از پاسخ دهندگان در خصوص مهم ترین معیار آنها برای چگونگی دریافت ارتباط داخلی از شرکت خودشان پرسیده شد،جواب برتر آموختن راجع به محصولات جدید،پیشرفت ها و عرضه ها (با کسب۹.۳۱امتیاز )بود. فقدان همکاری و همدستی و اشتراک اطلاعات می تواند در ارتباطات دو طرفه اختلال ایجاد کند. بیش از یکی از چهار نفر(۲۷درصد)پاسخ دهندگان گفتند که بزرگترین عجز و ناتوانی آنها در ارتباط با چگونگی تامین ارتباطات دو طرفه در شرکت خودشان فقدان همکاری و همدستی و اشتراک اطلاعات محصول یا شرکت مربوطه و آموختن با همکاران ،تیم ها و،کارکنان ستادی و مدیریت است. با اجرائی شدن مقرارت حفاظت اطلاعات کلی اتحادیه اروپا( EU GDPR)از ۲۵ ماه مه سال ۲۰۱۵،اکنون خیلی از بنگاهها استفاده از نرم افزارهای پیام رسانی مانند واتس آپ و اسنپ چت را به منظور تطابق با این مقررات قدغن کرده اند. بانک آلمان بطور قابل درکی استفاده از اس ام اس،واتس آپ و سایر سرویس های پیام رسان را از ژانویه ۲۰۱۷بخاطر الزامات اسناد سختگیرانه ای که بانک ها را برای تطابق با مقررات حفاظت اطلاعات ملزم می کند منع کرده است. بنا به گفته یکی از بنیان گذاران شرکت متولی نظر سنجی ،فقط بخاطر اینکه این ابزارها عمومیت داشته و مرجح هستند به معنای آن نیست که استفاده از آنها انتخاب درستی است.در ارتباط با استفاده از پیام رسان هایی مانند واتس آپ و فیس بوک سه مشکل جدی سلامت دیجیتال،امنیت اطلاعات و تطابق با مقرارت حفاظتی برای ارتباطات کارکنان وجود دارد. هنوز بدتر اینکه،استفاده تایید نشده از این ابزارها بطور بالقوه موجب می شود که یک شرکت بویژه برای صنایع با مقررات شدیدتر حتی بدون از نقض اطلاعات نتواند از فرآیند ممیزی موفق بیرون آید. بنابراین راه حل چیست؟یک اینترانت با قابلیت پیام رسانی نصب کنید که کارکنان اصلی بتوانند با گوشی خود از طریق آن ارتباط برقرار کنند؟یا نصب خط مشی هایی بر روی موبایل کارکنان بطوریکه فقط بتوانند از مشخصه ها و برنامه های کاربردی موثق استفاده کنند؟ مادامیکه کارکنان می توانند کار خود را انجام دهند،پس شاید اجازه دادن به آنها جهت استفاده از ابزارهایی برای انجام موثر کار برای آنها بهترین گزینه خواهد بود.تا هنگامیکه در محیط های با مقررات خیلی شدید کار نمی کنند،به کارکنان اجازه دهید تا کار خود را به بهترین وجه ممکن با دستگاههای قبلی خود انجام دهند؟
(Source: MSN)
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
برای ابداع و نوآوری بزرگ،کوچک بیندیشید سازمان ها در تلاش برای نوآوری به فکر بزرگ می اندیشند.آنها می خواهند اثر بزرگی بسازند،اهداف بزرگی تنظیم کنند،و راجع به طرح های بزرگ و موفقیت های بزرگ گفتگو کنند. هیچ کس به چیزی که بنظر کوچک می رسد علاقه مند نیست. در نگاه اول،این قابل درک است:برای تغییر قابل ملاحظه در صورتحساب سود و زیان شما لازم است که یک موفقیت بزرگ داشته باشید.کوچک خسته کننده است. این اندیشه خدشه دار است.تحقیق من در خصوص نوآوری نشان داده است که یک اکثریت وسیعی از ابداعات و نوآوری های بزرگ که ما تحسین می کنیم ابتدا بعنوان چیز کوچکی شروع شدند.این ابداعات برای کار بر روی یک طرح برای خلق چیز بزرگی بزرگ نشدند:آنها با فراهم کردن پیشکش های الهامی که تجارب مشتری را تقویت می کردند بزرگ شدند. پاداش های مالی دلیلی برای ابداع نبودند.آنها نتیجه و پاداش برای شرکتی بودند که از طریق نوآوری ارزش اجتماعی خود را افزایش داده بود.گوگل بعنوان یک تجربه آکادمیک توسط دو دانشجوی PhDبرای درک چگونگی ارتباط صفحات وب آغاز شد.حتی یک ابداع تجاری هم نبود؛نتایج جستجو بطور ساده محصول فرعی شاخصی بود که خلق کردند.در حقیقت،موقعی بنیان گذاران دریافتند که نتایج تحقیق آنها نسبت به سایر موتورهای جستجو ممتاز بود،آماده فروش شرکت به اگزایت(یک موتور جستجوی برجسته زمان)برای زیر یک میلیون دلاربودند.اما اگزایت ممانعت کرد. البته،گوگل خیلی بزرگ شد،اما بزرگی آن بواسطه کار بر روی طرح استراتژیک بزرگ حاصل نگردید:بزرگی از طریق فراهم کردن تغییر مثبت بزرگ برای تجربه کاربران اتفاق افتاد.و پاداش های مالی هم در پی آن آمدند؟بدست آوردن میلیون ها دلار از طریق درآمدهای آگهی بخشی از یک کار اجرائی بر روی یک طرح استراتژیک نبود:بطور ساده چون شرکت ارزش خود را برای جامعه افزایش داده بود ،جامعه از پاداش دادن به شرکت خرسند بود. گوگل منحصر بفرد نیست.شرکت اوبر (یک سرویس هم سفری آنلاین مستقر در سان فرانسیسکو)با سه ماشین و با هدف ارائه سرویس بهتر نسبت به تاکسی ها آغاز کرد. بنیان گذاران شرکت ایر بی ان بی(وبگاهی برای کرایه مکانهای اقامتی است. این وبگاه دارای بیش از ۲٬۰۰۰٬۰۰۰ مکان فهرست شده در ۳۳٬۰۰۰ شهر و ۱۹۱ کشور) سقف زیر شیروانی ساختمان خودشان را با یک تشک هوائی و صبحانه مجانی برای بدست آوردن پول اضافی اجاره دادند؛آنها مطمئنا" در ابتدا هیچ طرحی برای ساخت بزرگترین شبکه اشتراک خانه سیاره زمین نداشتند. متاسفانه،اکثر شرکت هایی که به آنها برمی خورم فقط بزرگی را بر اساس صورتحساب سود و زیان می دانند.در نتیجه،آنها توسط مدل های مالی و طرح های استراتژیکی اداره می شوند که مملو از فرضیات هستند.بندرت شرکت ها طرح هایی را بر اساس اینکه چقدر تجربه یک مشتری تغییر می کند(گاهی اوقات من آن را" دلتای تجربه" می نامم)یا محصولاتی که در یک مقیاس کوچک الهام بخش هستند دنبال می کنند. اغلب،این رویکرد موجب می شود که شرکت ها در حوزه هایی سرمایه گذاری کنند که احتمال می دهند بهترین خروجی مالی را بر اساس طرح های مملو از فرضیات خودشان دارند .لکن،همچنانکه همه می دانیم،دستاوردهای انقلابی بزرگ بندرت از طرح های استراتژیک و مدل های مالی حاصل می گردند. از آن بدتر اینکه،در حال اجرای طرح استراتژیک،شرکت ها اغلب از محصولات الهام بخش ،طرح های توسعه ای یا ایده ها می گذرند زیرا بنظر نمی رسد که درسود سهم بزرگی ایفا کرده یا با مدل تجاری سنتی تناسب داشته باشند.در حالیکه ،ایده های الهام بخش دقیقا" ایده هایی هستند که نباید از آنها صرفنظر کنید زیرا آنها ایده هایی هستند که با بیشترین احتمال به نوآوری های تغییر دهنده دنیا مبدل می شوند.بخاطر داشته باشید فرصت بزرگی که درحال شکار آن هستید ممکن است اغلب بعنوان چیز کاملا" کوچکی نمایان گردد. نقطه کلیدی برای آموختن بازشناخت فرصت هایی است که تجارب مشتری را حتی به یک روش کوچک تقویت می کند.بمجرد اینکه شروع به دیدن نوآوری از لنز دلتای تجربه(تغییر در تجربه مشتری که شما فراهم می کنید)می کنید شانس های زیاد هستند و فرصت هایی خواهید یافت که شرکت تان را تغییر داده و پاداش های بزرگی را که در جستجوی آنها هستید ارزانی می دارد.
(Source: forbes.com)
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.