با فرض اینکه نمی خواهید شب در رختخواب شما باشد،گزینه های EQزیاد باید همدلی(نه همدردی)با ترس کودک و مشکل یابی باهمدیگر برای دستیابی به راه حلی باشد که برای هر دو مناسب است:یک نور شبانه؟یک تغییر اتاق؟انتقال رختخواب کودک به قسمتی از اتاق که احساس ایمن تر کند یا روشن تر باشد؟راجع به جدول زمانی که زمان سپری شده در رختخواب شما را از شبی به شب دیگر کاهش دهد چطور می اندیشید؟موقعی اصرارتان برای حفاظت طاقت فرسا است ،سعی کنید بپذیرید که کودک می تواند احساسات خود را رفع و رجوع کند.
.رئیس بازی،موقعی که کودک شیرین زبانتان همانند خیلی از کودکان در برخی مراحل شروع به خود سری می کند،واکنش EQپایین به او می گوید که اشتباه می کند.زیرا بی توجه به کلماتی که استفاده می کنید به شما گوش نمی دهد.روش EQزیاد اجازه دادن به آو برای انجام اشتباهات و آموختن از آنها است.اگر احساس می شود که آن روش بقدر کفایت برای شما اثرگذار نیست،می توانید سعی کنید که چیزی شبیه این جمله نیز بگوئید،"دوست ندارم کسی بدین طریق با من گفتگو کند."همچنین در انتظار زمان هایی بمانید تا همدلی او را فعال کنید و موقعی کودک دیگری رئیس مآبی در می آورد بپرسید،"فکر می کنید که این کودک چه احساسی دارد؟"
قشقرق ها،ممکن است که این یکی را بشناسید،زیرا در هر دستورالعمل سرپرستی وجود دارد.این حوادث را بطور کلی نادیده بگیرید.این روش یک واکنش EQزیاد است زیرا بیانگر آن است که از ناراحتی و آشفتگی کودک خود تحت تاثیر قرار نمی گیرید.کودکانی که از قشقرق خود پاسخی دریافت می کنند عادات احساسی ناسالمی می آموزند که فقط به روابط آنها همچنانکه رشد می کنند زیان می رساند.
حرص و طمع،گاهی اوقات بنظر می رسد که کودکان هر چیزی را که می بینند می خواهند از جمله چیزهای را که نیاز ندارند و نمی خواهند استفاده کنند.به آنها می گوئید که حرص و طمع گناه و شرم آور است،در حالیکه هرگز نمی دانید چه کمبودی را می خواستند از آن طریق جبران کنند.پاسخEQزیاد از کشف نیازهای منحصر بفرد هر کودکی سرچشمه می گیرد.از خودتان بپرسید که "آیا در حال عشق و محبت ورزیدن به این کودک با روشی هستم که او به عشق و محبت نیاز دارد؟"
خیره شدگی،معمولا" چون به روشی سریع قبل از اینکه شخصی را که هدف قرار گرفته است آزار دهد چنین رفتاری را متوقف می کنیم ،در نتیجه کودکان را در خصوص احساسات خودشان دست و پاچه می کنیم.برای توقف بسرعت عمل نکنید،آنها را منحرف نسازید یا تنبیه نکنید.در عوض،شیفتگی طبیعی کودکان نسبت به کسانی را که متفاوت از آنها هستند با گفتن جمله ای مانند " می دانم ،مرا نیز می آزارد زندگی در خیابان(یا بر روی ویلچریا داشتن زخم و سوختگی هایی مثل کلاه و غیره) چه حسی دارد؟"بپذیرید.سپس کمک کنید تا در یابند که موقعی همدلی ما بر انگیخته می شود بر اساس آن واکنش نشان دهیم:"این کاری است که می توانیم برای کمک انجام دهیم..."
افسانه های کودکان،کسانی که تحت کنترل نیازهای خودشان به این افسانه ها می نگرند سر آخر دچار افراط می شوندو نسبت به بابانوئل یا پری نیش دار به سردی برخورد می کنند یا تا حد زیادی این افسانه ها را تشویق می کنند.در این خصوص هم همیشه باید نیازهای بچه ها حاکم باشد.وهم و خیال باید با امید انجام شود،و اگر افسانه ای برای چشم انداز کودک بنظر مهم است، نباید به نام صداقت یک مرتبه باور او را نابود کنید.نباید دروغ نیز بگوئید؛با انتقال این ایده که باور و ایمان ویژگی های شخصی هستند،بگذارید کودک خودش تصمیم بگیرد که خود را از باورها و ایمان خود رها سازد.
استراحت...فقط برای بابا و مامان
برای آرام،غمخوار و با محبت بودن آنگونه که می خواهید باشید،باید احساسات نا امیدی خود را مدیریت کنید .تمرینات ذیل می توانند مفید باشند:
کودکان را در جائی مانند تختخواب( برای نوزاد) یا خانه همسایه برای چند دقیقه ای قرار دهید که نتوانند به خودشان زیان برسانند.اگر بعنوان یک کودک سوء استفاده ای را تجربه کرده اید با این موقعیت شبیه یک وضعیت اضطراری رفتار می کنید.
یک دوش بگیرید/یا یک سری از نفس های عمیق بکشید،از ذهن خود فارغ شده و بر بدنتان تمرکز کنید.
بنشینید(یک صندلی راحتی تسکین دهنده است)و بر تجارب فیزیکی درون بدنتان تمرکز کنید.
هنگام غلیان احساسات نفس بکشید تا احساس کنید بر خود کنترل دارید.
برخی بچه ها از تصور اینکه تحت مراقبت و حفاظت یک سر پرست حامی با محبت هستندکه مایه تسلی خاطر آنها است لذت می برند.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
به پرورش هوش هیجانی (EQ)کودک خود توجه کنید؟استراتژی های سرپرستی EQزیاد را بیاموزید که به شما کمک می کنند تا همدلی و آگاهی احساسی کودک را بسازید و او را برای موفقیت در طول زندگی آماده سازید.
چرا هوش هیجانی برای کودکان مهم است؟
بعنوان یک سرپرست مهم ترین وظیفه پرورش کودک، پایه ریزی احترام به احساس و هیجان است.اگر شما و شریک زندگی تان با همدیگر و کودکان خود با آگاهی احساسی و همدلی رفتار کنید،فرزندانتان با احتمال بیشتری از سلامت روانی قوی،ثبات،روابط خشنود کننده و یک عمر کاری ارزشمند بهره مند خواهند شد.چند مورد از روش های اساسی سرپرستی که به ساخت هوش هیجانی کودک کمک می کنند بشرح ذیل هستند.
بخاطر داشته باشید که اگر در زمینه ای نمونه عملی نباشید نمی توانید ویژگی یا رفتار مطلوبی را در آن زمینه انتقال دهید.کودکان از طریق اعمال بیش از سخنان می آموزند.اگر نتوانید احساسات خودتان را از طریق رفتارتان انتقال دهید،کودکان هم به احساسات خودشان احترام نمی گذارند.
سعی کنید از کودکان خودتان بیاموزید.کودکان EQرا بصورتی که شما ممکن است داشته باشید نیاموخته اند.به سهولت دوستی ها را می سازند و ظرفیت خود برای شادی را حفظ می کنند زیرا بطور طبیعی همدل هستند و بصورت ذاتی مهیای بروز کامل احساسات و سپس ممانعت از بروز آنها هستتد.بنابراین،توجه کنید و بیاموزید،بدین طریق EQخود را افزایش داده و قابلیت انعطاف و احترام متقابل را درون خانواده تثبیت کنید.
همیشه چشم انتظار تکرار تاریخ باشید.تزریق ترس از احساسات در کودکان خیلی آسانتر از آن چیزی است که فکر می کنید.حتی اگر به سختی تلاش کنید که چنین کاری را نکنید.لیستی از چیزهایی که ولی شما بعنوان یک کودک به شما گفت بنویسید،ممکن است حتی نوشتن بر روی یک تیکه ریز کاغذ و گذاشتن درون کیف جیبی روشی سمبلیک برای بخاطر سپردن آنها باشد.موقعی که خسته و کج خلق هستید،لیست را بیرون آورید و با خواندن آن به احساسات خود توجه کنید.این تذکر باید شما را از بی اعتنایی به احساسات هشدار دهنده ای باز دارد که موقع بیان این ها بروز کرده و خودتان را از ابراز آنها منع می کنید.همچنین،هر وقت یک سیگنال بدنی دریافت می کنید که در حال بی توجهی به احساسات کودک خود هستید،برای رعایت تن صدا،حالات چهره و زبان بدن هر کاری می توانید انجام دهید،اگر می توانید به یک آینه نگاه کنید.اگر چیزی که در می یابید به شما زیان می رساند،به کودکتان نیز زیان می رساند.هدف آن جملات و حالات یادآوری دوره ای چگونگی احساسی است که داشتید.فراخواندن آن تجارب دردناک یک عامل دلسرد کننده قوی برای جلوگیری از تکرار تاریخ است.
بخاطر داشته باشید که والدین ناشاد،کودکان ناشاد پرورش می دهند.اگر بر اثر تقاضاها و الزامات سرپرستی خسته و افسرده شوید،کودکان نیز افسرده می شوند.نمی توانید خودتان را قربانی کنید و برای هر کسی اثر سودمندی داشته باشید.بنابراین اگر امید دارید که کودکان سالمی پرورش دهید خودتان را سالم نگهدارید.
هنگامی که اشتباه می کنید در عذر خواهی سریع باشید.بیائید واقع گرا باشیم؛گاهی اوقات اجازه می دهیم که حفاظت خودمان تنزل کند،همه چنین کاری می کنیم.
خوشبختانه،ابزار ساده ای وجود دارد که عدم زیان دائمی اشتباهات را تضمین می کند .این ابزار عذر خواهی نامیده می شود و در تمام دوره سرپرستی تا حدی در دسترس است.
*استفاده از هوش هیجانی خودتان برای پرورش کودکان دارای هوش هیجاتی زیاد
هیچ کس نمی تواند پیچیدگی پرورش کودکان را کاهش دهد،هر یک منحصر بفرد،با لیستی از قوانین ساده است.از طریق آگاهی احساسی و همدلی در می یابید که در هر موقعیت مفروض سخن درست را بگوئید و با کودک رفتار مناسب را داشته باشید.
آنگونه که گفته شد.موقعیت های واقعی وجود دارد که در هر دوره کورکی از خردسالی تا بلوغ توانائی والدین برای تصدیق ارزش احساسات کورکان را به چالش می کشند،مگر اینکه والدین مهارت لازم را کسب کنند.لذا روش هایی برای آمیختن هوش هیجانی به درون واکنش هایتان به چنین موقعیت هایی وجود دارد.
چند نمونه از روش های EQزیاد که برای چالش های منحصر بفردسرپرستی قابل استفاده می باشند بشرح ذیل هستند:
ترس از تاریکی،این مورد یک حمله تهاجمی نمونه است که موجب می شود تا بزرگسالانی که دچار چالشEQهستند احساس فریب ،گناه یا خستگی کنند.آیا کودک شما سعی می کند تا مکان دائمی را در رختخواب تان حفظ کند. زیرا نمی توانید گریه او را بشنوید،بخاطر می آورید که چگونه موقعی هم سن او بودید هم از تاریکی می ترسیدید یا در واقع از مقاومت خسته اید؟
ادامه دارد
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
*داروهای ضد افسردگی و خودکشی
برای برخی،داروی ضد افسردگی بجای کاهش موجب افزایش افسردگی و تفکرات واحساسات مربوط به خودکشی می گردند.بخاطر این خطر،سازمان دارو و غذای ایالات متحده(FDA)توصیه می کند که هر کسی از ضد افسردگی ها استفاده می کند باید درخصوص افزایش تفکرات و احساسات مربوط به خودکشی تحت مراقبت باشد. بطور ویژه نظارت هنگامی مهم است که شخص برای مرتبه اول داروی افسردگی استفاده می کند یا اخیرا" میزان مصرف آن را افزایش داده است.خطر خودکشی در حین دو ماه اول افسردگی در بالاترین حد قرار دارد.
*خودکشی در نوجوانان و سالخوردگان مسن تر
علاوه بر فاکتورهای خطر عمومی برای خودکشی،هم نوجوانان و هم بزرگسالان مسن تر در خطر بالاتر خودکشی قرار دارند.
*خودکشی در نوجوانان
خودکشی در نوجوانان یک مشکل جدی و رو به رشد است.
سال های نوجوانی می تواند از نظر احساسی متلاطم و استرس زا باشد.نوجوانان برای موفقیت و کنار آمدن با دوره نوجوانی با فشارهایی مواجه می شوند.آنها ممکن است در خصوص مسائل عزت نفس ،خود تردیدی و احساسات از خود بیگانگی دچار کشمکش باشند.برای برخی نوجوانان ،این عوامل منجر به خودکشی می شوند.
افسردگی نیز یک فاکتور خطر عمده برای خودکشی نوجوانان است.
فاکتورهای خطرناک دیگر برای خودکشی نوجوانان عبارتند از:
سوء استفاده در کودکی
رویداد آسیب زای اخیر
فقدان یک شبکه حمایتی
در دسترس بودن یک تفنگ
محیط مدرسه یا اجتماعی خصومت آمیز
تجربه خودکشی های نوحوانان دیگر
علائم هشدار در نوجوانان
علائم هشدار اضافی مبنی بر اینکه یک نوجوان ممکن است به خودکشی بیندیشد:
تغییر در عادات خورد و خوراک و خواب
کناره گیری از دوستان،خانواده و فعالیت های عادی
رفتار جابرانه و متمردانه،قلدری,گریزان و فراری
سوء استعمال الکل و مواد
غفلت نامعمول از ظاهر شخصی
ملالت و خستگی دائم،اشکال در تمرکز یا تنزل در کیفیت کار مدرسه
شکایت های مکرر راجع به عوارض بدنی مانند دردهای شکم،سردردها یا خستگی
رد کردن ستایش ها و پاداش ها
*خودکشی در سالخوردگی
بیشترین نرخ های خودکشی هر گروه سنی در میان اشخاص ۶۵سال و مسن تر رخ می دهد.یک عامل سهیم در این مشکل افسردگی در بزرگسالی است که تشخیص داده نشده و درمان نمی شود.فاکتورهای خطرناک دیگر برای خودکشی در بزرگسالی عبارتند از:
مرگ اخیر یکی از عزیزان،انزوا و تنهایی
بیماری بدنی،ناتوانی یا درد
تغییرات عمده در زندگی همانند بازنشستگی یا از دست دادن استقلال
از دست دادن حس هدف و مقصود
*علائم هشدار دربزرگسالان سالخورده تر
علائم هشدار اضافی مبنی بر اینکه یک شخص سالخوره ممکن است به خودکشی بیندیشد بشرح ذیل هستند:
مطالعه راجع به مرگ و خودکشی
تغییرات در الگوهای خواب
مصرف اضافی الکل یا داروهای تجویزی
خود غفلتی یا قصور برای دنبال کردن دستورات دارویی
انباشته سازی داروها یا علاقه ناگهانی به اسلحه های گرم
کناره گیری از دوستان،خانواده و فعالیت های اجتماعی،وداع های تفصیلی یا شتاب در بازنگری یک وصیتنامه
مولفین:ملیندا اسمیت ،لیسانس،جین سیگل دکترا و لارنس رابینسون
آخرین به روز رسانی سپتامبر ۲۰۲۰
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
توصیه ۳:پیشنهاد کمک و پشتیبانی دهید
اگر دوست یا عضو خانواده ای دارید که متمایل به خودکشی است،بهترین روش برای کمک عرضه یک گوش شنوای،همدل است.اجازه دهید فرد محبوب تان بداند که تنها نیست و مراقب و نگران او هستید.به هر حال مسئولیتی برای بهبود عزیز خود نپذیرید.می توانید پیشنهاد کمک دهید،اما نمی توانید یک فرد متمایل به خودکشی را مجبور کنید تا بهتر شود.بلکه خود فرد باید الزام و تعهد شخصی برای بهبود داشته باشد.
کمک به فردی که متمایل به خودکشی است شجاعت خیلی زیادی می خواهد.مشاهده اینکه عزیزتان درگیر تفکراتی راجع به پایان دادن به عمر خود می باشد می تواند خیلی از هیجانات دشوار را به غلیان وادارد.همچنانکه به یک شخص متمایل به خودکشی کمک می کنید،فراموش نکنید که مراقب خودتان هم باشید.فرد مورد اعتمادی مانند یک دوست،عضو خانواده،شخصیتی روحانی یا مشاوری را بیابید تا راجع به احساسات و کمک گرفتن برای خودتان با او گفتگو کنید.
*برای کمک به یک شخص متمایل به خودکشی:
کمک حرفه ای بگیرید.برای کسب کمکی که نیاز دارد هر کاری که می توانید انجام دهید.با یک خط تلفن بحرانی برای توصیه و معرفی مرکز مناسب تماس بگیرید.شخص را تشویق کنید که یک متخصص حرفه ای سلامت روان را ببیند،به او در تعیین مرکز تسهیلات درمانی کمک کنیدیا وقت ویزیت یک پزشک برای او بگیرید.
پیگیری درمان،اگر دکتر دارویی را تجویز می کند،مطمئن شوید که دوست و عزیزتان طبق دستور آن را مصرف می کند.از اثرات جانبی احتمالی دارو آگاه باشید و مطمئن شوید که اگر به ظاهر فرد در حال بدتر شدن است به پزشک اطلاع دهید.اغلب یافتن دارو یا شیوه مداوای مناسب برای فردی ویژه مستلزم صرف وقت و مداومت است.
کنشگر باشید.کسانی که به خودکشی می اندیشند اغلب باور نمی کنند که بتوانند کمک بگیرند،بنابراین ممکن است مجبور باشید که در ارائه کمک کنشگرتر باشید.گفتن اینکه"اگر به هرچیزی نیاز دارید مرا صدا بزنید."خیلی مبهم است.منتظر صدا زدن فرد یا پاسخ او به درخواست خودتان نمانید.سر زده دیدار کنید،دوباره صدا بزنید و فرد را برای موقعیت های خاص دعوت کنید.
تغییرات سبک زندگی مثبت مانند یک رژیم غذایی سالم،خواب فراوان و حداقل ۳۰دقیقه در هر روز زیر آفتاب یا درون طبیعت رفتن را تشویق کنید.ورزش نیز بیش از اندازه مهم است چون موجب رها شدن اندورفین(هورمون شادی)،کاهش استرس و بهبود بهزیستی احساسی می گردد.
یک برنامه ایمنی بسازید.به شخص کمک کنید تا یک سری از مراحلی را تنظیم کند و قول دهد که در حین یک بحران خودکشی آنها را دنبال کند.باید هر یک از محرک هایی را ممکن است به یک بحران خودکشی منجر شوند مانند سالگرد یک ضایعه،الکل یا استرس ناشی از روابط را شناسایی کنید.همچنین شماره های تماس درمانگر و دکتر فرد و نیز دوستان و اعضای خانواده را که در یک وضعیت اضطرای هم کمک خواهند کرد داشته باشید.
اسباب های بالقوه خودکشی مانند قرص ها،چاقوها ،تیغ ها یا اسلحه های گرم را دور کنید.اگر شخص از داروها بیش از نیاز استفاده می کند،آنها را در جاهای قفل شده نگهدارید و یا فقط به اندازه نیاز به او دارو بدهید.
پشتیبانی خود را برای طولانی مدت ادامه دهید.حتی بعد از آنکه بحران خودکشی فوری رفع شده است،با شخص در تماس بمانید،بصورت دوره ای با همدیگر مسائل را مرور کنید و او را برای موقعیت های خاص دعوت کنید.پشتیبانی جهت اطمینان دادن به دوست یا عزیزتان برای ماندن در مسیر بهبودی حیاتی است.
*فاکتورهای خطرناک برای خودکشی
مطابق با گزارش بخش خدمات انسانی و سلامتی ایالات متحده،حداقل ۹۰درصد تمام کسانی که بر اثر خودکشی می میرند از یک یا تعداد بیشتری اختلالات روانی مانند افسردگی ،اختلال دو قطبی ،اسکیزوفرنی یا شراب خواری رنج می برند.
افسردگی بطور ویژه نقش بزرگی در خودکشی ایفا می کند.اشکال افراد متمایل به خودکشی این است که راه حلی برای درد و رنج خود تصور می کنند که تا حدودی بواسطه تفکر انحرافی ناشی از افسردگی است.
فاکتورهای خطرناک عمومی خودکشی عبارتند از:
بیماری روانی،شراب خواری یا سوء استعمال مواد
تلاش های قبلی برای خودکشی،سابقه خانوادگی خودکشی یا سابقه ضربه روحی یا سوء استفاده
درد مزمن یا بیماری غیر قابل درمان،یک ضایعه اخیر یا رویداد استرس زای زندگی
تنهایی و انزوای اجتماعی
ادامه دارد
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.