۵)موقعی شک دارید،بپرسید،عشق موهبتی نیست که با آن هر چیزی را بدانید.اگر چگونگی احساس خاطر خواه خود راجع به برخی چیزها را نپرسید،هرگز مطلع نخواهید شد.
۶)آماده کار بر روی رابطه باشید.چرا خیلی از مردم بر این باورند که بمحض یافتن عشق واقعی خودشان کار انجام شده است؟ روابط با توجه رشد و پیشرفت کرده و با غفلت پژمرده شده و می میرند.
۷)از خاطر خواه خود بیاموزید.آگاهی فعالانه شما را از تکیه کردن به فرضیات گذشته باز می دارد.
۸)به خاطرات احساسی توجه دقیق داشته باشید.باقیمانده های احساسی صدمات گذشته برای کسانی که اکنون عاشق آنها هستیم خطرناک ترین عامل هستند.
۹)بخاطر داشته باشید که تنها مشکل در ارتباط با اشتباهات نپذیرفتن آنها است.پیچیدگی های روابط خطا را اجتناب ناپذیر می سازد،اما حتی اشتباهات در صورتیکه بدون از سرزنش با آنها مواجه شویم، فرصت هایی برای رشد هستند .
۱۰)از تغییر بعنوان فرصتی برای رشد رابطه خود استفاده کنید.هر تغییری استرس زا است،اما فرصتی برای تجدید و احیای مجدد رابطه تان هم هست.
*یافتن خاطر خواه
موقعی که بار اول عاشق می شوید،چگونه می توانید بگوئید که فرد مورد نظر مطلوب شما است؟چگونه بدانید که عاشق یک شخص واقعی شده اید یا فقط عشق بازی است؟اگر قبلا" زیان دیده ابد،چگونه می توانید از تکرار اشتباهات خود اجتناب ورزید؟
*به بدن ونه ذهن خود گوش کنید
ما یک همسر را به دلایلی برمی گزینیم که بیشتر در ارتباط با تفکر تا چگونگی احساس ما هستند.روابط خود را بر اساس اینکه اوضاع چگونه باید باشد یا بوده است هدایت می کنیم.این دقیقا" همان نقطه اشتباه ما است.شکست در عشق بخاطر اجازه دادن برای حاکم شدن احساسات نیست،بلکه بدین خاطر است که اجازه می دهیم تا افکار ما حاکم شوند.
مردم فکر می کنند که برای خیلی از دلایل مانند شهوت،شیفتگی،میل به امنیت ،شآن و مقام یا پذیرش اجتماعی عاشق می شوند.آنها فکر می کنند که عشق واقعی را یافته اند زیرا چشم انداز فعلی تا حدودی انتظار یا تجسم ذهنی آنها را محقق می سازد.اما مگر اینکه بدانند چگونه احساس می کنند،وگرنه انتخاب آنها محتوم به اشتباه است.
هر وقت که رویاهای یک خاطر خواه احتمالی ذهنتان را برای تصدیق انتخاب یا دقت و تآمل بیشتر بر روی آن به چالش می کشد،نفس بکشید،ریلکس شوید و برای خروج از ذهن و بررسی این تردید با بدن خود تمرکز کنید.اگر احساس اشتباه بودن چیزی دوام داشته یا رشد کند،با احتمال زیاد شاید انتخابتان اشتباه باشد.اگر اجازه دهید که تجسمات ذهنی و فکری در مقابل حس بدنی شما را هدایت کنند،هرگز در نمی یابید که واقعا" چه چیزی می خواهید.
*به پیغام های کل بدنتان توجه کنید
برای اکثر افراد سخت است که در حین دوره یک عشق جدید سیگنال های روشنی از تمام بدن شان دریافت کنند،زیرا اغلب در میل جنسی غرق می شوند،که به همین علت توجه به احساسات ظریف تر دیگر مانند تنش ماهیچه،میگرن ها،دردهای شکم یا فقدان انرژی مهم است و می توانند بدان معنا باشند که به آنچه تمایل دارید چیزی نیست که نیاز دارید.از سوی دیگر،اگر گرمی عشق همراه با افزایش در انرژی و نشاط باشد،می تواند عشقی واقعی باشد.
اگر بیش از شیدایی یا شهوت باشد،در سایر بخش های زندگی و روابط دبگر نفعی احساس می شود.از خودتان سوالات هوش هیجانی زیاد ذیل را بپرسید:
آیا این رابطه به کلیت زندگی ام انرژی می بخشد؟برای مثال،کارم بهبود یافته است؟آیا بهتر از خودم مراقبت می کنم؟
آیا ذهنم نسبت به رفع مشکلات حساس تر است؟آیا متمرکزتر،خلاق تر و مسئول ترم؟
آیا احساساتم در عشق فراتر از احساس مثبت مراقبت از محبوبم هست؟آیا احساس بخشندگی،گذشت و همدلی بیشتری نسبت به دوستان،همکاران یا کل غریبه ها دارم؟
اگر جواب هائی که از بدنتان می گیرید جواب هائی نیستند که طالب آنها بودید،سعی کنید از ترس طبیعی فقدانی که همه تجربه می کنبم عبور کنید.
اکنون پی بردن به این حقیقت که عشق واقعی را نیافته اید می تواند شما را از دردهای زیاد ناشی از خاطرات احساسی منفی محافظت کند،میراثی که می تواند شما را از تکرار اشتباهات مشابه حفظ کند یا در مجموع عشق را بر شما تلخ کند.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
*به همه احساساتتان نسبت به همدیگر احترام بگذارید
ما همیشه از کشفیات خودمان راجع به شخصی که عاشق او هستیم دلشاد نمی شویم،اما نیاز است که همه احساسات را بپذیریم.عاشق بودن بدان معنی نیست که هرگز احساس خشم،ناامیدی،جریحه دار شدن یا حسادت نکنید.چگونگی رفتار در مقابل احساسات به خود شما بستگی دارد،ولی مهم آن است که واقعا" به آنها توجه کنید.خیلی از روابط با سرزنش نابود شده اندو میلیون ها زوج بخاطر شرم و خجالت به صمیمیت عمیق نرسیده اند.هر دو مورد پس مانده بیرحم خشم،ترس و اضطرابی هستند که مورد توجه قرار نگرفته اند.اگر هوش هیجانی خود را ساخته باشید،احساسات را تجربه کرده و به زندگی تان با همدیگر ادامه می دهید.
*خنده را در زندگی عشقی خود حفظ کنید
برای اجتناب از پیچیده نکردن احساسات و بروز آنها به پذیرش نیاز دارید و بخش عمده پذیرش از خنده ناشی می شود.عاشقانی که نتوانند با هم راجع به خودشان بخندند احتمالا" خیلی در حال پسندیدن روابط خویش نیستند.ممکن است قادر به تحمل عیوب منحصر بفرد و لغزش های اجتناب ناپذیر طرف مقابل نباشند، در حالیکه موارد مربوط به خودشان را می توانند تحمل کنند.دلپذیرترین سورپرایزهای یک رابطه را نیز با احتمال کمتری می پذیرند.در مقابل هوش هیجانی زیاد بدان معنا است که می توانید به بهبود روابط خود ادامه دهید ،حال آنکه هرگز در دام انتظارات متعصبانه کمال گرایانه هم گرفتار نشوید.
*به چگونگی احساس خود هنگامی که خاطر خواهتان نزدیک تان نیست توجه کنید.
خوشبختانه،روش بی عیبی برای رصد کردن دقیق چگونگی پیشرفت روابط خود دارید.از سه معیارسنجش بهزیستی برای پی بردن به چگونگی پیشرفت بقیه زندگی خود نیز استفاده کنید.آیا بطور کلی احساس کج خلقی یا بی قراری می کنید؟آیا روز پس از یک شب شاد زناشوئی در دفتر کار یا مدرسه احساس کرختی و سنگینی می کنید؟ آیا حتی اگر هر دقیقه از زمان را با هم تنها هستید باز نسبت به خانواده و دوستان احساس انزجار و تنفر می کنید؟عشق از باریک بینی سود نمی برد.اگر در همه اوقات احساس انرژی،هوشیاری و خیراندیشی نمی کنید، واقعا" مهم نیست که موقعی با همدیگر هستید شبیه قمری نجوای عاشقانه بخوانید،اگر شب هنگام برگشت به خانه باشنیدن "سلام،عشقم"احساس امنیت و گرمی می کنید اما صبح برای بیدار شدن دچار مشکل هستید،اشکالی وجود دارد،حتی اگر همه چیز درست بنظر برسد.
موقعی که چنین اتفاقی می افتد،همه اطلاعات راجع به خود،خاطر خواهتان ونیز روابط تان که عقل و احساساتتان جمع کرده اند شما را به سمت بهترین راه حل هدایت می کنند.
*ده روش برای هوشمندی عشقی
اگر در عشق و هوش هیجانی مبتدی هستید،در صورت بکار گیری توصیه های ذیل پیشرفت مطمئن تری خواهید داشت:
۱)بگذارید که سه معیار سنجش بهزیستی شما را در خصوص انتخاب های رمانتیکی که می کنید آگاه سازند.اگر بطور کلی احساس انرژی ،روشنی ذهن و عشق بیشتر می کنید،در رابطه ای آتیه دار درگیر شده اید.
۲)بگذارید خاطر خواهتان بداند که چه احساسی می کنید.اگر هر چیزی را مبادله می کنید،احساس خود را بیان کنید،بدین طریق تعیین می کنید که چه کسی هستید،اگر وانمود کنید که کسی یا چیزی هستید که نیستید ،هرگز عشق را احساس نمی کنید.
۳)به تجربه احساسی گوش فرا دهید،همچنانکه به سخنان خاطر خواه خود گوش می دهید با احساسات او هماهنگ شوید.
۴)حمایت و عشقی را که خاطر خواهتان نیاز دارد نشان دهید..فردی ممکن است یک پیشنهاد یا دست کمکی را سودمند یا تسلی خاطر بیابد؛ولی شخص دیگری ممکن است همان عمل را فضولی بداند.هر کسی دوست ندارد به طریق یکسانی لمس شود،از لطف و مهربانی در انظار عمومی لذت نمی برد،یا به روش یکسانی نسبت به هدایای دریافتی واکنس نشان نمی دهد.بگذارید همدلی شما را هدایت کند.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
.
بیاموزید که چرا هوش هیجانی در روابط رمانتیک مهم است و چگونه می توانید از آن برای تقویت مشارکت خود،افزایش صمیمیت،حفظ ارتباط و ساختن عشقی استفاده کنید که دوام داشته باشد.
هوش هیجانی رمز دوام روابط صمیمی است،بیشتر بخاطر اینکه ما را تا حد زیادی از تغییرات کوچک و بزرگی که بطور پیوسته در خودمان و دیگران در حال رخ دادن هستند آگاه می سازد.از طریق ساخت هوش هیجانی خود،به درک و فهمی می رسید که هر یک از ما همیشه در شریک زندکی خودمان جستجو می کنیم.همواره بطور اتوماتیک از طریق همدلی و آگاهی فعال تغییرات جژئی در روش اثر گذاری عشق خود را درک می کنید که این خود سیگنالی برای نیاز به اقدام خواهد بود.
*امیدتان را به اشتراک بگذارید
ما همه بطور ساده بخاطر همدلی و توانائی فطری برای به اشتراک گذاشتن تجارب احساسی، پتانسیل رسیدن به نوعی عشق رویایی توام با صمیمیت عمیق،مهربانی متقابل ،تعهد واقعی و مراقبت مملو از احساسات را داریم. اما برای رسیدن به اوج تجربه عشقی همه به مهارت های یک هوش هیجانی زیاد مانند آگاهی احساسی زیرکانه برای اجتناب از اشتباه نگرفتن شیفتگی یا شهوت با عشق پایدار ،پذیرش تجربه احساساتی که در صورت عدم توجه به آنها بدتر می شوند وبه رابطه زیان می رسانند؛و یک آگاهی موثر حساس جهت ارزیابی ما از عوامل اثر گذار و غیر از اثر گذار نیاز داریم.
*ساخت روابط رمانتیک بر اساس هوش هیجانی
ما نباید خاطر خواه های نادرست انتخاب کنیم،سر آخرچندین ازدواج ناموفق داشته باشیم،یا اجازه دهیم که عشق بتدریج از روابط طولانی مدت ما محو شود.نباید بگذاریم که بین دو فردی که عاشق همدیگرند نیازها و خواسته های متضاد بوجود آیند.نباید بخاطر ملالت یا نزاع و مشاجره در زندگی عشقی خودمان کناره گیری کنیم.
خوشبختانه،قبل از شروع دوره عاشقانه نیازی نیست که هوش هیجانی در اوج باشد.در حقیقت،برای خیلی از افراد عاشق شدن بعنوان انگیزه ای جهت آموزس و تربیت مجدد قلب بکار می رود.به همین علت است که عمیق ترین احساسات عاشقانه برخی افراد در هشتاد سالگی آنها بروز می کند:این ها در می یابند که زوج دارای هوش هیجانی زیاد به عشقی می رسند که هرگز از رشد باز نمی ماند،هیچ گاه هیجان آن از دست نمی رود و همیشه هر دو آنها را از نظر فردی و جمعی تقویت می کند.
*بطور فعال تغییر را در روابط خود جستجو کنید.
موقعی که ترس از تغییر را کنترل می کنید ،در می یابید که تفاوت لزوما" به معنای بدتر شدن نیست.اتفاقات اغلب بر روی جنبه دور تغییر حتی بهتر از همیشه نمایان می شوند.
روابط خودشان ارگانیسم هایی هستند وطبق ماهیت باید تغییر کنند.هر رابطه ای که به آرامی به سمت نوع رشدی که می خواهید سوق داده نشود به سمت تغییر از نوع دیگری که شاید نپسندید منحرف می شود. توانائی برای استقبال از تغییر به شجاعت و خوشبینی منتهی می گردد.از خودتان بپرسید که آیا شریک زندگی تان چیز جدیدی از شما می خواهد؟آیا با همدیگر به یک برنامه زمانی برای ارزیابی مجدد نیاز دارید؟
آیا تاثیرات خارجی تغییری را در قوانین َ شما ایجاب می کنند؟آیا به همان میزانی که قبلا" خوشحال بودید اکنون هم هستید؟بدون از هوش هیجانی، مواجه شدن با چنین سوالاتی دقیقا" خیلی ترسناک است ،بنابراین، خیلی از عاشق و معشوقان از دریافت سیگنال های تغییر غفلت می کنند تا اینکه خیلی دیر می شود.
به چالش هایی که مواجه می شوید بعنوان فرصت ها و نه مشکلات بنگرید
شجاعت و خوشبینی امکان می دهد تا وضعیت های دشوار را بجای مشکل، بعنوان فرصت های چالش برانگیز بنگرید.هر دو نفر چقدر می توانید خلاق باشید؟موقعی که به سرزنش همدیگر برای احساساتتان نیاز ندارید،با خاطرات احساسی منفی کنترل نمی شوید،و هوشیارید که اشتباهات قدیم مشابه ای را تکرار نکنید.موقعی که از هوش هیجانی زیاد برخور دارید،از کناره گیری و شهوت رها هستید و می توانید برای حل مساله بصورت مبتکرانه و خلاق بکوشید،قادرید که اختلافات بین خود را رفع و رجوع کنید و بحران های اجتناب ناپذیر را بعنوان مشوق هایی برای آموختن در خصوص همدیگر و چالش هایی برای قویتر شدن از نظر فردی و جمعی بنگرید.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
به آنچه که در هر لحظه نیاز دارید توجه کنید و نیازهای خود را بیان کنید.به هر چیزی که باور دارید برای شما درست و بهترین است حتی اگرچه ممکن است متفاوت از چیزی باشد که دیگران یا شریک قبلی شما می خواهند احترام بگذارید.برای احترام به چیزی که برای شما درست است بدون از احساس گناه و بیم و هراس "نه"بگوئید.
به یک برنامه روتین بچسبید.یک طلاق یا خاتمه رابطه می تواند هر حوزه ای از زندگی را دچار اختلال کند،احساسات استرس،عدم اطمینان و هرج و مرج را تقویت کند.لذا برگشت دوباره به یک برنامه روتین منظم می تواند حس ساختاری و نرمال تسکین دهنده ای خلق کند.
زمانی صرف بیرون رفتن کنید.سعی نکنید هر تصمیم بزرگی همانند شروع یک کار یا انتقال به شهری جدید را در چند ماه اول پس از جدائی یا طلاق بگیرید.اگر می توانید منتظر بمانید تا هیجانات کمتر شوند بطوریکه بتوانید با ذهنی روشن تر تصمیمات را بگیرید.
از مصرف الکل،داروها یا غذا برای غلبه بر بحران اجتناب ورزید.موقعی که در وسط یک بحران خاتمه رابطه هستید ممکن است وسوسه شوید تا برای رهائی از احساسات درد و تنهائی هر کاری انجام دهید.اما استفاده از الکل،داروها یا غذا بعنوان روشی برای گریز از مشکل ناسالم و در طولانی مدت ویرانگر است.ضروری است که برای غلبه بر احساسات دردناک روش های سالم تری بیابید.جعبه ابزار هوش هیجانی مجانی HelpGuideمی تواند در این زمینه کمک کند.
کشف علائق جدید،طلاق یا خاتمه رابطه یک شروع و نیز پایان است.فرصت را برای کشف علائق و فعالیت های جدید مغتنم شمارید.پرداختن به سرگرمی و فعالیت های جدید شانسی برای لذت بردن از زندگی در زمان حال بجای اندیشیدن زیاد به گذشته است.
*انتخاب های سالم داشته باشید:خوب بخورید،خوب بخوابید و ورزش کنید
هنگامی که در حال تجربه استرس ناشی از طلاق یا خاتمه رابطه هستید،عادات سالم به آسانی ترک می شوند.ممکن است اصلا" نخورید یا در خصوص خوردن غذاهای بنجل مطلوب خود پرخوری کنید.گنجاندن ورزش در برنامه ممکن است بواسطه فشارهای اضافی در خانه سخت تر باشد و امکان دارد از خواب گریزان باشیداما اگر سبک های زندگی سالم طولانی مدت را برنگزینید همه کارهائی که بطریقی برای تغییر وضعیت انجام می دهید بی نتیجه هستند.
*آموختن درس های مهم از خاتمه یک رابطه یا طلاق
درک تجربه یک خاتمه رابطه دردناک سخت است،اما برای رشد و آموختن در زمان های بحران احساسی، فرصت هائی وجود دارند.اکنون ممکن است در زندگی احساسی بجز پوچی و غم نداشته باشید،اما بدان معنا نیست که وضعیت هرگز تغییر نمی کند.سعی کنید در زندگی خود این دوره را بعنوان یک مهلت یعنی زمانی برای کاشت دانه ها به منظور رشد جدید در نظر بگیرید.از این تجربه می توانید با شناخت بهتر خود و احساسی قویتر و خردمندانه تر بیرون آیید.
به منظور پذیرش کامل یک خاتمه رابطه و عبور از آن،نیاز است که آنچه را اتفاق افتاده است درک کرده و نقش خود را تصدیق کنید.هر چه چگونگی اثر انتخاب های خود بر رابطه را بیشتر درک کنید بهتر قادرید تا از شتباهات خود بیاموزید و از تکرار آنها در آینده اجتناب ورزید.
*سوالاتی برای پرسیدن از خود
به عقب برگردید و بطور کلی به موقعیت بنگرید.چگونه در مشکلات رابطه سهیم بودید؟
آیا دوباره گرایش به تکرار همان اشتباهات یا انتخاب شخص نادرست در روابط پس از رابطه قبلی را دارید؟
راجع به چگونگی واکنش نسبت به استرس و مواجهه با تعارض و ناامنی ها بیندیشید.آیا می توانید به روشی سودمندتر عمل کنید؟
با خود بیندیشید که آیا سایر مردم را بطریقی که هستند می پذیرید یا نمی پذیرید ونه بطریقی که آنها می توانند یا باید باشند.
احساسات منفی خود را بعنوان نقطه شروعی برای تغییر بررسی کنید.آیا تحت کنترل احساسات خود هستید یا آنها تحت کنترل شما هستند؟
در حین این دوره از پروسه بهبودی نیاز دارید که با خود صادق باشید.سعی کنید زیاد به کسی برای سرزنش فکر نکنید و خودتان را هم بخاطر اشتباهات خیلی سرزنش نکنید.همچنانکه به عقب برگشته و به رابطه نگاه می کنید،فرصت بیشتری جهت آموختن درباره خود،چگونگی ارتباط با دیگران و مشکلاتی که نیاز است برای رفع آنها بکوشید خواهید داشت.اگر قادر باشید که بطور معقول انتخاب ها و رفتار خود از جمله دلایل انتخاب شریک قبلی را بررسی کنید می توانید دریابید که کجا اشتباه کردید،در نتیجه مرتبه بعد انتخاب های بهتری داشته باشید.
مولفین:دکتر جین سیگل،کارشناسان ارشد علوم انسانی جینا کمپ و ملیندا اسمیت
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.