شش نیاز اساسی وجود دارد که در واقع سازنده شخصیت هستند. یک میلیون مرتبه دیده ام که افراد می توانند ارزش دارایی خودشان را با اعتماد به نفس خویش برابر کنند. هویت آنها پیوند عمیقی با صورتحساب بانکی و گزارش فصلی سهام آنها دارد. حال آنکه فراموش کرده اند که پول فقط برای رفع نیاز های ماست در حالیکه همه نيازها مادی نیستند. همه با این جمله کلیشه ای که با پول نمی توان شادی خرید آشنا هستیم، اما من متقاعد شده ام که هر فردی تقریبا" باید چنین درسی را به روش سختی بیاموزد، زیرا امکان می دهد تا دریابیم که ،ایده برخورداری از پول کافی برای رفع و رجوع مشکلات تا آنجا وسوسه انگیز است که چنان مشکلاتی با پول قابل حل باشند.
بی شک این موضوعی است که از کودکی به آن می اندیشیدم.همچنانکه بزرگ می شدم همواره پول از دسترس خارج و منبع استرس بود، زیرا هرگز مقدار کافی از آن موجود نبود.درب خانه همسایه را کوبیدن جهت درخواست غذا برای خواهر، برادر و خودم را خوب به یاد دارم.تا اینکه یک روز شکرگذاری هنگامی که یازده سالم بود اتفاقی افتاد که زندگی ام را تا ابد تغییر داد.
"طبق معمول هیچ غذایی درخانه نبود و والدینم در حال مشاجره بودند.صدای زنگ درب جلویی خانه را شنیدم، از روزنه ای نگاه کردم و دیدم مردی با کیسه های بقالی انباشته از غذای کافی برای یک شام بزرگ شکرگذاری بر روی پلکان ایستاده است، به سختی توانستم باور کنم!!"
چندین سال مانده به هفده سالگی ام، از طریق کارکردن شبانه بعنوان نگهبان مقداری پول پس انداز کردم و با آن دو خانواده را در روز شکر گذاری غذا دادم. آن اتفاق یکی از هیجان انگیز ترین تجارب زندگی ام بود.لذت بخشیدن را تجربه کردم، از آن روز بخشش را یکی از با اهمیت ترین نیازهای شش گانه هر شخصی می دانم. باهرعواطف و احساسات و هدفی مانند راه اندازی یک شغل، ازدواج، اداره یک خانواده، سفر دور دنیا و هر آنچه کمال مطلوب شما است، شش نیاز جهانی اساسی وجود دارد که شخصیت ما را ساخته ورفتار مان را شکل می دهند، درمجموع همین نیازها عامل کارهای دیوانه وار برخی مردم و نیز کارهای بزرگی هستند که انجام می دهیم. همه ما این شش نیاز را داریم ،اما چگونگی و ترتیب ارزش گذاری این نیازها جهت زندگی هر فردی را تعیین می کند.
١-اطمینان/آسودگی اولین نیاز انسان نیاز به برخورداری از اطمینان است. نیاز ما به امکان کنترل و اطلاع از آنچه بوقوع می پیوندد بطوریکه احساس امنیت کنیم. نیاز به آسودگی خاطر اساسی و اجتناب از درد و استرس ونیز خلق لذت است،نیاز ما به اطمینان مکانیزمی براي بقاء است. برتمایل ما به میزان ریسکی که در زندگی، شغل، سرمایه گذاری و روابط خودمی کنیم اثر می گذارد.افزایش نیاز به اطمینان منجر به پذیرش ریسک و تحمل بار عاطفی کمتری می گردد.بعلاوه، تحمل واقعی ریسک ناشی از این امر است.
٢-تنوع ،اجازه دهید از شما سوالی بپرسم:آیا شگفتی ها(سورپرایز ها) را دوست دارید؟ اگر جواب شما “بلی” بود. خودتان راسرکارگذاشته اید! شما شگفتی هایی را که می خواهید دوست دارید. آنهایی را که نمی خواهید بعنوان مشکل می دانید!با این وجود به آنها برای اعمال نیرو به زندگی تان نیاز دارید،نمی توانید توان جسمی یا توان شخصیتی داشته باشید، مگر اینکه مکانیزمی برای خلق و تقویت آنها داشته باشید.
٣-برجستگی، همه نیاز داریم که خود را مهم، منحصربهفرد، ویژه یا مورد رجوع دیگران بدانیم، بنابراین برخی اسباب برجستگی خود را چگونه تامین می کنند؟ شما می توانید با بدست آوردن میلیون ها دلارپول ویا جمع آوری مدارک دانشگاهی مثلا” از طریق متمایز کردن خود با مدرک استادی یا ph. Dچنین کاری کنید، می توانید طرفداران عظیمی در شبکه توئیتر بیابید. یا می توانید مجرد بمانید و یا برخی با خال کوبی و سوراخ کاری سراسر بدنشان و نقاطی که نمی خواهیم راجع به آنها بدانیم درپی کسب برجستگی هستند. می توانید با داشتن مشکلات بیشتر و بزرگتر نسبت به هر کس دیگری اهمیت بیابید. “تصور می کنید که شوهر شما یک مزخرف است، برای یک روز خود را جای من بگذارید.” البته،همچنین می توانید آن را با روحانی تر بودن(یا وانمود به اینگونه بودن) بدست آورید.
بعلاوه، هزینه کردن مقدار زیاد ویا همچنین مقدار کم پول می تواند به شما حس برجسته بودن ببخشد.ما همه کسانی را می شناسیم که بطور پیوسته درخصوص خرید های ارزانشان لاف می زنند. یا از اینکه خانه هایشان را با کود گاو ویا نور خورشید گرم می کنند احساس ویژه بودن می کنند. برخی از توانگران هم برجستگی را در مخفی کردن دارایی خود می دانند.
علاوه بر آن برجستگی یک عامل پول ساز هم هست،ازطریق همین عامل بوده است که دوست عزیزم استیو وین سرمایه خود را بدست آورده است.
ادامه دارد
نوشته شده توسط:تونی رابینز
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
۱۴-یک مربی بگیرید.
در میان توانگران،۹۳درصد کسانی که مربی داشتند موفقیت خود را به او نسبت دادند.مربیان بطور منظم و فعال در رشدتان از طریق آموزش آنچه که باید انجام بدهید و ندهید مشارکت می کنند.یافتن چنین فردی بعنوان مربی یکی از بهترین و کم رنج ترین روش های ثروتمند شدن است.
اگر از اهداف خود آگاه هستید،کسی را بیابید که قبلا" به آنها دست یافته است.از تعداد افرادی که در این زمینه دست کمک دراز می کنند شگفت زده خواهید شد.
۱۵-بد شانسی را از فرهنگ لغات خود حذف کنید.
کسانی که در زندگی دچار کشمکش مالی هستند برای خود یک روش خلق بد شانسی دارند که در واقع محصول جانبی عادات آنها است.عادات تهی دستی با تکرار پی در پی شبیه دانه های برف درون یک کوهپایه هستند.این دانه های برف روی هم انباشته می شوند تا بموقع بهمنی اجتناب ناپذیر مانند یک مشکل پزشکی قابل اجتناب،یک شغل از دست رفته،یک ازدواج شکست خورده ،یک رابطه تجاری از هم گسیخته یا یک ورشکستگی بوقوع پیوندد.
از سوی دیگر،افراد موفق نوع منحصر بفرد خوش شانسی خود را خلق می کنند.عادات مثبت آنها منجر به فرصت هایی مانند ترفیعات،جوایز،کسب و کار جدید و سلامتی خوب می گردد.
۱۶-هدف اصلی خود را بدانید.
این عادت افراد توانگر است،اما ممکن است مهم ترین باشد.کسانی که در زندگی یک رویا یا مقصود اصلی را دنبال می کنند در میان ما بمراتب ثروتمندترین و شادترین افراد هستند.چون عاشق چیزی هستند که در زندگی انجام می دهند،خرسندند که ساعات بیشتری از هر روز را در حال حرکت به سمت مقصود خود هستند.
اگر درآمد کافی از شغل خود کسب نمی کنید ،احتمالا" بدین خاطر است که بطور ویژه کاری را که انجام می دهید دوست ندارید.موقعی که می توانید با انجام کاری که از آن لذت می برید در آمد کافی کسب کنید،مقصود اصلی خود را یافته اید.
باور کنید یا نکنید،یافتن این مقصود آسان است.
فرآیند بدین شرح است:
۱-لیستی از هر چیزی بسازید که خوشحال تان می کنند.
۲-در این لیست ایتم هایی را برجسته کنید که مستلزم یک مهارت هستند و آن مهارت را شناسائی کنید.
۳-اکنون ده مورد از برجسته ترین مهارت ها را به ترتیب شادی که به شما می بخشند رتبه بندی کنید به هر مهارتی که شما را بیش از تمام موارد شاد می کند رتبه ده بدهید.
۴-دوباره ده ایتم برجسته برتر را بر حسب پتانسیل درآمدی آنها رتبه بندی کنید.پر درآمد ترین مهارت نسبت به سایر موارد ارزش نمره ۱۰را دارد.
۵-برای هر ایتم دو ستون رتبه بندی شده را جمع کنید.بالاترین نمره یک هدف اصلی بالقوه را در زندگی تان نشان می دهد.شگفت انگیز!
همچنانکه می توانید دریابید،درک اختلاف بین فقیر و غنی ساده است ولی گاهی اوقات از طریق شهود امکان پذیر است ولی ناچیز نیست .هدف گیری کنید که همه این شانزده عادت در وجودتان شکل گیرند، در آن صورت تقریبا" تضمین می کنید که ثروتمندتر خواهید شد.
یادداشت ویرایشگر؛این پست ابتدا در اکتبر ۲۰۱۴منتشر شد و برای تازگی،جامعیت و دقت به روز شده است.
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
۷-فراتر و ماورای کار و حرفه خود بروید
افراد ناموفق مبتلا به مرض "آن کار در شرح شغل من نیست."هستند.در نتیجه،به آنها هرگز مسئولیت بیشتر داده نمی شود و اصلا" اگر هم شغل خودشان را حفظ کنند دستمزدهایشان از سالی به سال دیگر خیلی کم رشد می کند.از سوی دیگر،افراد توانگر،خودشان را برای کارفرمایان یا مشتریان گرانبها می کنند،راجع به صنعت خودشان مقالاتی می نویسند،در رویدادههای صنعتی صحبت می کنند و شبکه سازی ارتباطی می کنند.
افراد موفق با سخت کوشی برای تحقق اهداف متقابل کارفرمایان یا بنگاه خودشان کار می کنند.
۸-اهداف و نه آرزوها را تعیین کنید.
نمی توانید پی آمد یک آرزو را کنترل کنید،اما می توانید حاصل و نتیجه یک هدف را کنترل کنید.
هرسال،۷۰درصد توانگران حداقل یک هدف عمده را دنبال می کنند.در حالیکه فقط ۳درصد کسانی که در کشمکش تامین حداقل پول برای مایحتاج خود هستند چنین کاری می کنند.
۹-اجتناب از طفره روی
مردم موفق درک می کنند که طفره روی به کیفیت زیان می رساند؛کارفرمایان،مشتریان یا موکلین ناراضی خلق می کند؛و به روابط غیر کاری دیگر خسارت می رساند.پنج استراتژی که مانع از طفره روی می شوند بشرح ذیل هستند:
*لیست های" کار در نوبت انجام" روزانه درست کنید.این ها اهداف روزانه هستند.شما می خواهید روزانه ۷۰درصد یا بیشتر ایتم های لیست در نوبت انجام روزانه را تکمیل کنید.
*فعالیت های روزانه برای تقویت مهارت های پنج گانه سواد آموزی داشته باشید،این فعالیت ها چیزهای بحرانی را نشان می دهند که کمک می کنند تا برای درک هدف یا مقصود اصلی جلوتر بروید.
*ضرب العجل های ساختگی تنظیم و ثبت کنید.زودتر از زمان مقرر در ضرب العجل تمام کردن هیچ مشکلی ندارد.
برخورداری از والدین پاسخگو،این ها کسانی هستند که در پیگیری تحقق یک هدف بزرگ به فرد کمک می کنند.با آنها حداقل هفتگی ارتباط برقرار کنید،و مطمئن شوید که شما را برای رسیدن به هدف دلگرم می کنند.
یک گفته اثباتی تاکیدی "اکنون آن را انجام بده"،این یک تکنیک خود غر زنی است.جمله"اکنون آن را انجام بده"را آنقدر تکرار کنید تا یک کار یا پروژه را شروع کنید.
۱۰-کمتر سخن گفتن و بیشتر گوش دادن
یک نسبت ۵به یک تقریبا" درست است:برای هر دقیقه ای که صحبت می کنید باید ۵دقیقه به دیگران گوش کنید.توانگران ارتباط برقرار کنندگان خوبی هستند چون شنوندگان خوبی هستند.آنها درک می کنند که فرد می تواند فقط با گوش دادن به چیزی که سایر افراد برای گفتن دارند خودش را تربیت کند.در خصوص روابط خود هر چه بیشتر گوش دهید،بیشتر می توانید به آنها کمک کنید.
۱۱-از افراد زهرآگین دوری کنید
ما فقط به اندازه کسانی که بیشترین وقت را با آنها می گذرانیم موفق هستیم.۸۶ درصد افراد توانگر و موفق
در معاشرت با سایر افراد موفق هستند.اما ۹۶درصد کسانی که دچار کشمکش مالی هستتد با کسانی که چنین مشکلی دارند در حشر و نشر هستند.
اگر می خواهید به کشمکش های مالی خود پایان دهید،نیاز دارید که هر یک از روابط خود را ارزیابی کنید و تعیین کنید که آیا هریک رابطه ای غنی(با کسی که به شما کمک می کند تا ارتقاء یابید)یا فلاکت بار(با کسی که شما را عقب نگهه می دارد.)است.شروع به سپری کردن زمان های بیشتر و بیشتری بر روی روابط غنی و کمتر و کمتری بر روی روابط فلاکت بار خود کنید.روابط غنی می تواند جهت یافتن کار بهتر،ارجاع یک کسب و کار جدید یا باز کردن درب های فرصت به رویتان کمک کند.
۱۲-تسلیم نشدن و رها نکردن
آنها که در زندگی موفق هستند در سه چیز مشترکند؛تمرکز،پافشاری و بردباری ،آنها بسادگی دست از پیگیری اهداف بزرگ نمی کشند.آنهایی که دچار کشمکش مالی هستند زود تسلیم می شوند.
۱۳-باورهای خود محدود کننده ای که شما را عقب نگهه می دارند را کنار بگذارید.
اگر از نظر مالی در حال آسیب دیدن هستید،احتمالا" برخی از این حرف های خلاف واقع را قبلا" به خود گفته اید:فقیران نمی توانند غنی شوند.افراد فقیر بد شانس و افراد غنی خوش شانس هستند.من هوشمند نیستم.نمی توانم هیچ کاری را درست انجام دهم.در هر کاری سعی می کنم شکست می خورم.
هر کدام از این باورهای خود محدود کننده، رفتارتان را به یک روش منفی دگرگون می کنند.تقریبا" ۴نفر از هر ۵نفر ثروتمند، موفقیت خود را در زندگی به باورهای خویش نسبت می دهند.باورهای منفی را با خواندن درس هائی از افراد بزرگ پرورش یافته مانند ناپلئون هیل،دیل کارنگی و جیم ران به نکات اثباتی مثبت مبدل کنید.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
۲-ریسک نکنید.
هر هفته ۷۷درصد کسانی که دچار کشمکش مالی می شوند لاتاری بازی می کنند.کسی که توانگر است به سختی تن به بازی های قمار گونه می دهد.توانگران به خوش شانسی اتفاقی برای ثروت خود تکیه نمی کنند.آنها خوش شانسی خودشان را خلق می کنند.اگر پس از اطلاع از خطر هنوز قصد شرط بندی دارید،از پول بودجه سرگرمی خود استفاده کنید.
۳-هر روز مطالعه کنید
مطالعه اطلاعاتی که دانش فرد راجع به کسب و کار یا حرفه را افزایش می دهد در منظر همکاران،مشتریان و موکلین فرد را با ارزش جلوه می دهند.در میان توانگران ۸۸درصد هر روز ۳۰دقیقه یا بیشتر مطالعه می کنند.بهره برداری خوب از وقت مطالعه به اندازه مطالعه مهم است.
*۷۹درصد مطالب آموزشی مربوط به حرفه خود را مطالعه می کنند.
۵۵درصد برای رشد شخصی مطالعه می کنند.
۵۸درصد بیوگرافی های افراد موفق را مطالعه می کنند.
۹۴درصد رویدادهای جاری را مطالعه می کنند.
۵۱درصد راجع به تاریخ مطالعه می کنند.
۱۱درصد و فقط ۱۱درصد تنها برای سرگرمی مطالعه می کنند.
افراد موفق به منظور اصلاح خود مطالعه می کنند. عادت مطالعه آنها را در رقابت برجسته می سازد.با افزایش دانش قادرند فرصت های بیشتری را بیابند که این خود به معنای بدست آوردن پول بیشتری است.در مقام مقایسه،فقط یکی از ۵۰نفری که درگیر کشمکش مالی هستند به این مطالعه روزانه برای خود پرورشی روزانه عادت دارند. در نتیجه فقرا بطور حرفه ای رشد نمی کنند و در میان اولین ها برای اخراج از کار و اهداف کوچک سازی سازمان ها قرار می گیرند.
۴-تماشای تلویزیون را فراموش و زمان کمتری صرف جستجو در اینترنت کنید.
چقدر از وقت با ارزش خود را جلوی صفحه تلویزیون تلف می کنید؟دو سوم از توانگران روزانه کمتر از یک ساعت تلویزیون می بینند و تقریبا" ۶۳درصد از آنها روزانه کمتر از یک ساعت اینترنت گردی می کنند مگر اینکه جستجو در اینترنت مربوط به شغل باشد.
از سوی دیگر،افراد موفق در وقت آزاد خود به رشد شخصی، شبکه سازی ارتباطی،کارهای داوطلبانه ،کار بر روی شغل ها یا تجارت جانبی و یا دنبال کردن برخی اهداف مشغول می شوند که در نهایت از سود حاصل از آنها بهره مند می شوند .اما ۷۷درصد کسانی که دچار کشمکش مالی هستند بیش از یک ساعت یا بیشتر از وقت روزانه خود را به تماشای تلویزیون می گذرانند و ۷۴درصد نیز یک ساعت یا بیشتر وقت روز را بصورت تفریحی به جستجو در اینترنت مشغولند.
۵-کنترل احساسات
هر فکر و ظنی نیاز نیست که از دهان خارج شود.ضرورت ندارد که هر احساسی ابراز شود.موقعی که هر چه به ذهنتان می رسد را بیان می کنید خطر زیان رساندن به دیگران وجود دارد.شل بودن لب ها عادت ۶۹درصد کسانی است که با مشکلات مالی دست به گریبان هستند.در مقابل،۹۴درصد توانگران احساسات خودشان را فیلتر می کنند.آنها درک می کنند که اگر به احساسات اجازه دهند تا رفتارشان را کنترل کند می تواند روابط آنها را در کار و خانه خراب کند.منتظر بمانید تا پس از آرام گرفتن چیزی را که در ذهن دارید بیان کنید و زمانی برای نگاه واقع بینانه به موقعیت داشته باشد.
شاید یکی از مهم ترین احساسات منفی برای کنترل ترس باشد.هر تغییری،حتی تغییرات مثبت مانند ازدواج یا ترفیع مقام می تواند احساسات ترس را برانگیزاند.توانگران ذهن های خود را برای غلبه بر این افکار شرطی کرده اند،در حالیکه آنهایی که دچار کشمکش مالی هستند تسلیم ترس شده و اجازه می دهند تا آنها را عقب نگهدارد.
خواه از تغییر،اشتباهات،ریسک ها یا بطور ساده شکست بترسید،غلبه بر این احساسات در گرو فقط یک کمی آموختن تا شکل گیری اعتماد به نفس است.درک اینکه چقدر اعتماد به نفس در این ارتباط کمک می کند شگفت انگیز است.
۶-شبکه سازی ارتباطی و کارهای داوطلبانه بطور منظم
می توانید روابط ارزشمندی بسازید که به جذب مشتریان و موکلین بیشتر منتهی گردند،یا اگر وقت صرف ارتباط گرم با مردم کنید در جامعه حاصل آن را دریافت خواهید کرد و شغل بهتری بدست می آورید.تقریبا" سه ربع توانگران هر ماه حداقل ۵ساعت شبکه سازی ارتباطی و کار داوطلبانه می کنند.در میان کسانی که دچار کشمکش مالی هستند فقط یکی از ۱۰نفر چنین کاری می کنند.
از جمله مزایای کار داوطلبانه حفظ ارتباط است.اغلب اعضای هیات مدیره و کمیته های غیر انتفاعی از افراد موفق و توانگر تشکیل می شوند.روابط شخصی در حال رشد با این جماعت اغلب به روابط کاری آینده منجر می گردد.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.