یک دانای هندی که روزی برای شنا کنار رودخانه ای رفته بود،اعضای خانواده ای را دید که بر روی همدیگر فریاد می زدند.به سمت شاگردانش برگشت و با لبخند گفت."چرا مردم بر روی همدیگر فریاد می زنند؟"شاگردان برای مدتی فکر کردند،یکی از آنها گفت،چون آرامش خود را از دست می دهیم،فریاد می زنیم. مرد دانا در جواب گفت:اما،چرا شما باید فریاد بزنید،درحالیکه شخص دیگر درست در کنار شماست؟شما می توانیدآنچه را که باید به او بگویید به روش ملایم بیان کنید. شاگردان جواب های دیگری دادند،ولی هیچ کدام راضی کننده نبود. سرانجام دانا توضیح داد،"موقعی دو نفر عصبانی می شوند.قلب های آنها خیلی از هم دور می شود.بنابراین برای اینکه قادر به شنیدن یکدیگر باشندباید فریاد بزنند.هرچه عصبانی ترباشند،بعلت فاصله بیشتر باید قویتر داد بزنند. هنگامی که دو نفر عاشق همدیگر هستند،چه اتفاقی می افتد؟آنها بر روی یکدیگر فریاد نمی زنند،بلکه به آرامی با همدیگر سخن می گویند،زیرا قلب هایشان خیلی نزدیک است.بین آنها فاصله ای وجود ندارد و یا کم است."
ادامه داد:"هنگامی که بیشتر عاشق همدیگر می شوند،چه اتفاقی می افتد؟آنها صحبت نمی کنند،فقط زمزمه می کنند،بواسطه عشق آنها حتی به همدیگر نزدیک تر می شوند.سرانجام حتی به زمزمه هم نیاز ندارند،و فقط به همدیگر نگاه می کنند.
به همین علت نزدیک بودن دو نفر به همدیگر با عشق آنها ارتباط دارد. به شاگردانش نگاه کرد وگفت:بنابراین هنگام بحث کردن ،اجازه ندهید قلب هایتان از هم دور شوند،کلماتی نگویید که از هم دور شوید،درغیر اینصورت روزی خواهد آمد که فاصله آنقدر بزرگ است که مسیری برای برگشت نخواهید یافت."
(source:thelivingtreasure.com)
(وبلاگ:ghrib-vahed.blogfa.com)
از شما بخاطر این پنج درس ضروری شغلی سپاسگزارم.
نوشته شده توسط؛ایمیل لی
۱۳دسامبر ۲۰۱۸
به بهترین مربی که تا کنون داشته ام،من خوشبخت بوده ام که در سراسر زندگی ام سرپرستان،مدیران و مربیان بزرگی داشته ام،اما شما اولین کسی بودید که اصرار کردید خودم باشم.
بعنوان نایب رئیس یک شرکت فورچون۱۰۰،فکر کردم می دانستم چه می خواهم و چگونه آن را بدست آورم.به من آموختید که نه فقط نسبت به انجام کارم اطمینان داشته و آن را خوب انجام دهم،بلکه توانائی اوج بخشیدن به قوه تفکر ماورای حوزه قلمروی خود برای مبدل شدن به یک رهبر کسب و کار و نه فقط یک رهبر ارتباطات را هم داشته باشم.
در سایه لطف شما،فکر کردن راجع به موفقیتی را که در دنیای ارتباطات کسب کرده بودم متوقف کردم و دریافتم که فقط به سطحی از حقیقتی که می توانست ماورای آن باشد نائل شده بودم.
از شما بخاطر اینکه پنج درس از ارزشمندترین درس های شغلی ام را به من آموختید سپاسگزارم:
۱-خودمانی بودن
هر کسی به من می گفت که حداکثر تلاش خود را صرف کار کنم.شما اگر چه این توصیه را معنا کردید ولی از آن یک کلیشه مدیریتی مبتذل و پیش پا افتاده نساختید.
موقعی که اولین روز کاری ام گفتید برای کار هر لباسی را که دوست دارم حتی اگر یک پرده حمام باشد بپوشم.درک نکردم که تیم رهبری شما در آن زمان با یک بحران عظیم دست و پنجه نرم می کرد.مجبور نبودید برای استقبال از من وقت صرف کنید،ولی این کار را کردید.هر چه بیشتر در فعالیت های تیم و شرکت مشارکت می کردم آن پیشنهاد(مسلما" ناهماهنگ ) معنادارتر می شد.
از من نمی خواستید که خود را با تصورات قبلی ام در مورد شغل وفق دهم. می خواستید که خودم باشم و با چالش ها بطریقی مواجه شوم که خود می خواهم و نه به طریقی که دیگران از من انتظار دارند.
هنگامی که ضروری می دانستم می توانستم به دیگران انتقاد کرده و بر روش کار آنها تاثیر بگذارم،اما شک دارم اگر بطور پیوسته به من یادآوری نمی کردید که سزاوار آن اقتدار هستم اعتماد به نفس انجام چنان کاری را نداشتم.زمینه و سابقه متفاوت من مهم نبود.نشان دادید که نباید برای خودم وایده هایم متاسف بوده وعذر خواهی کنم.
۲-حفط حس شوخ طبعی
گویی گفتن اینکه می توانم یک پرده حمام بپوشم (مادامیکه شفاف نباشد!)کافی نبود،همیشه کارها را غیر جدی و آسان می گرفتید.مهم نبود که چقدر کارها سخت می شدند،در هر صورت زمینه سرگرمی را مهیا می کردید.تیم ما در اتاق هیات رئیسه با صدای بلند موزیک می خواندند،در جمع می رقصیدند،روپوش های چرند می پوشیدند و برای همدیگر کارت های خنده دار درست می کردند.اگر چه آن کارها را فقط برای سرگرمی انجام نمی دادیم.آنگونه رفتار می کردیم زیرا همیشه احتمالات بر علیه ما بودند و لازم بود یادآوری کنیم که مشکلات به آن جدی که بنظر می رسیدند نبودند.
کار،کار است،اما زندگی مهم تر است.بی شک ما حرفه ای ،سخت کوش و متعهد بودیم.اهداف و برنامه های زمانی پرتکاپو را دنبال می کردیم و همدیگر را پاسخگو نگهه می داشتیم.
بنابراین ،صرفنظر از هر فشار ناشی از شرایط ،به ما یادآوری کردید که هنوز برای لذت بردن از رفتار و حرکات سرگرم کننده دیگران وقت داریم.
من توانایی ما جهت رساندن دوباره شرکت و محصولات آن به بازار را حتی بهتر از همیشه بواسطه همان آسان گیری در کار می دانم.
زیرا با همدیگر کار کردیم،من از فلسفه مشابه ای برای کار با تیم خودم استفاده کردم. آنگونه که شما آموختید با خندیدن به وضعیت هایمان و غلبه بر استرس از طریق کار تیمی به "استقبال وضعیت های نامطلوب" رفتیم.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
۲-به یک گروه دارای نبوغ فکری و قدرت نوآوری ملحق شوید
مهم نیست که شغل تان چقدر سخت بنظر می رسد،در صورتیکه تمام وقت حرفه ای خود را با افراد یکسانی سپری کنید دچار چالش نمی شوید.حضور در کنفرانس ها یا ملاقات های پس از کار می تواند یک راه حل کوتاه مدت باشد.
اگرچه،بندرت در هر یک از این دو مورد تعاملاتی صورت می گیردکه برای تسهیل رشد معنی دار به اندازه کافی عمیق باشند.
در عوض،یک گروه دارای نبوغ فکری بیابید.
اگر چه خیلی از گروههای فکری برای مدیران عامل شرکت ها تدارک دیده می شوند،ولی همه آنها چنین نیستند.در حقیقت،ناپلئون هل نابغه فکری که با مفهوم غنی سازی رشد و فکر با کتابش در سال ۱۹۳۷ظهور کرد در یک آموزشگاه یک اتاقه رشد کرد.سابقه یا نقش شما مهم نیست،برای پیشرفت نیاز است در معرض گروههای فکری بیرون از سازمانتان قرار گیرید تا رشد کنید.
۳-یک جمع خلاق بیابید
بر خلاف افسانه"ژن خلاقیت"،خلاقیت می تواند مشابه هر مهارت دیگری آموزش داده شود.آلن گنت کارآفرین کلان داده در آخرین کتاب خود در مورد خلاقیت توضیح می دهد که هر شخصی در تلاش برای به چالش کشیدن خلاقانه خود به یک جمع همفکر نیاز دارد.چنین جمع هایی نه فقط بعنوان شبکه های حامی بکار می روند،بلکه تمایل دارند که بهترین منابع فیدبک رفقا نیز باشند.
اگرچه ممکن است شبکه خلاق مورد نیاز خود را در یک گردهمایی دور و بر خودتان بیابید،ولی نزدیکی را بویژه برای صنعت خود در اولویت قرار ندهید.
برای علائق ناشناخته،احتمالا" چابک ترین جامعه خلاق آنلاین را می یابید.کتاب گنت یادآوری می کند که شرکت بن و جری(برند بستنی جهانی) حتی جامعه ای ازطریق فهرست ایمیل خود ساخته است.پس از طوفان فکری در مورد طعم های جدید،برند بستنی از ۷۰۰۰۰۰مشترک فهرست ایمیلی خود تقاضا می کند تا طعمی را ارزیابی کنند که می خواهند بیازمایند.
۴-"فعالیت اجتماعی"را دوباره در "شبکه اجتماعی"بیابید
اگر مشابه خیلی از حرفه ای ها مشغول هستید،ساعت اجتماعی همان ساعت رسانه های اجتماعی شده است.اگر چه احتمالا" جلسه گاه و بیگاه فیس بوک به شما صدمه نمی رساند(و واقعا" در صورتیکه دنبال نوع افرادی هستید که آرزو می کنید متوسط آنها باشید می تواند کمک کند)،مطالعات استفاده خیلی زیاد از رسانه های اجتماعی را در ارتباط با افسردگی،اضطراب،مشکلات عزت نفس،فزونکاری و اختلالات خواب می داند.
در مقابل،فعالیت های مکرر اجتماعی خطرات سکته کمتر، سیستم ایمنی قویتر و حافظه بهبود یافته را در پی دارد.
جهتی را که می خواهید رشد کنید مهم نیست،به شبکه درست برای انجام آن نیاز دارید.یک موضوعی جزئی نیست؛حقیقت ساده ای در خصوص چگونگی کارکرد انسان ها است.نه شما و نه هیچ کس دیگری عاری از تاثیر رفیق و همتا نیست.شما نیز می توانید از این اثرگذاری استفاده خوب و مطلوب کنید.
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
4روش قرار گرفتن در حلقه کسانی که شما را به چالش می کشانند
نوشته شده توسط؛بریتنی هدک،۱۲آوریل ۲۰۱۹
ممکن است فرد متوسطی نباشید،اما بنا به گفته جیم ران ،شما متوسط (میانگین)۵نفری هستید که بیشترین وقت را با آنها می گذرانید."
جیم ران از طریق مطالعات خود قصد درک قدرت نفوذ رفقا و همتایان را داشت.او دریافت که فشار رفقا همیشه چیز بدی نیست،ممکن است دلیل اصلی سیگاری شدن نوجوانان باشد،اما می تواند عملکرد قویتر در مدرسه را نیز در پی داشته باشد.
فشار رفقا بعد از دوره نوجوانی نیز ناپدید نمی شود.خواه درک کنیم یا نکنیم،هر یک از ما برای فکر و عمل مشابه کسانی که پیرامون مان هستتد با فشار ضمنی مواجه هستیم.اگر دوستان ما تمایل به نوشیدن مشروبات الکلی دارند،پس با احتمال بیشتری ما نیز به چنین کاری گرایش پیدا می کنیم.اگر ترجیح می دهند که شب جمعه به باشگاه بروند؛در اینصورت ما نیز ممکن است آخر هفته خود را با یک تمرین ورزشی آغاز کنیم.
عادات تناسب اندام و سلامتی تنها عاداتی نیستند که متاثر از فشار گروه رفقا و همتایان است.موقعی که پسرم در سال ۲۰۱۷بدنیا آمد،آگاهانه کوشیدم که زمان بیشتری با دوستان دارای کودکان خردسال بگذرانم.در این خصوص ترفندهای سرپرستی بیشماری از قبیله سرپرستی ام آموخته ام(در نتیجه تا حد زیادی اطمینان حاصل کردم که خیلی از رفتارهای کودک نرمال هستند!)
موقعی هم که شغل دیگری را پیشه کردم،آگاهانه به جستجوی بهترین های حرفه در فضای مجازی پرداخته و آنها را دنبال کردم.یکسال بعد،خیلی از آنها به دوستان و همکارانم در دنیای واقعی مبدل گردیدند که به پیشرفتم در کار کمک کردند.
برای بهتر شدن از نظر بدنی،ذهنی،حرفه ای،اجتماعی و روحانی خود را با کسانی دمخور کنید که شما را به چالش می کشند.چگونگی انجام این کار بدین شرح است:
۱-مشغول شدن به تمرین ورزشی گروهی
تمرین ورزشی مطلوب شما هر چه باشد،اگر به یک گروه ملحق شوید از آن بیشتر بهره می برید.تحقیق منتشر شده در مجله انجمن استخوان شناسی آمریکا مشخص کرد که برخلاف تمرین انفرادی ،تمرین با دیگران تا ۲۶درصد استرس را کاهش می دهد بطوریکه بطرز قابل ملاحظه ای کیفیت زندگی را بهبود می دهد.
کلاس های گروهی در حین یاد دادن حرکات ورزشی جدید به اعضای خودشان یک منبع پاسخگویی خارجی نیزخلق می کنند.کسانی که امکان شرکت در برنامه های تناسب اندام گروهی را ندارند می توانند از نرم افزارهای تناسب اندام گروهی مانند Gixoاستفاده کنند که شرکت کنندگان گوناگون بیشتری را نیز می تواند برای پشتیبانی از یکدیگر جذب کند.بعلاوه بسادگی می توانید افراد را به برنامه کاربردی فعالیت اپل دعوت کرده و از اهداف سلامتی خود هم یک بازی بسازید.مهم ترین اقدام یافتن روشی برای خلق یک گروه حامی است که کمک می کند تا وارد چالش گردیده و برای حصول به دستاوردی بزرگتر به سمت جلو گام بردارید.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.