۳)آیا مسئول کسی هستید؟
خیلی از افراد بعنوان یک بزرگسال بخاطر اینکه کار روزانه واقعی خودشان را بطرز غیر قابل باوری طاقت فرسا و کسل کننده می یابند مملو از احساس بی معنایی و بی مقصودی می شوند.بعلاوه،احتمالا" با رویای کودکی آنها که می خواستند غنی،مشهور و آزاد باشند ارتباط نزدیکی ندارد!در عوض،یک ساعت با گوشی به موزیک انتظار غیر قابل تحملی گوش می دهند تا بتوانند برای کودک(شریک زندگی ، سرپرست یا دوست)خود ویزیت دکتر بگیرند.
این واقعیت را یک مرتبه و برای همیشه بپذیرید:زندگی می تواند واقعا" سرگرم کننده باشد.در عین حال خیلی پست و کسل کننده نیز باشد. با اندیشیدن به این موارد، کار سخت روزانه خود را مملو از معنا سازید:آیا کار کسل کننده ای که وقتتان را صرف آن می کنید مستقیم یا غیر مستقیم به نفع کس دیگری است؟آیا زندگی او را با کار سخت خود توسعه یا غنی می سازید؟
این حقیقت که هر کس دیگری می تواند کارتان را انجام دهد از ارزش آن نمی کاهد.امروز،به همین بسنده کنید که وجود تان به روشی ناقص و ناچیز،زندگی های دیگران را بهبود داده وآسان می سازد.
۴)آیا بخاطر کسی فداکاری کرده اید؟
دوباره به همه رویاهائی که در طی مسیر رها کرده اید نگاه کنید.بله،احساس بدی است.اما من حدس می زنم که بطورمسلم دلیل الزام آوری داشتید که برنامه های خود را دنبال نکردید.شاید رویای خویش را بخاطر سلامتی و شادکامی کسی رها کردید که از او مراقبت می کردید.
شاید بخاطر این به کالج رویایی خویش نرفتید که در تلاش برای مهیا کردن شرایط جهت دبیرستان معشوقه خود بودید.شاید بخاطر کمک به والدین مسن خود برای بدست آوردن شغلی حیرت انگیز از زادگاهتان کوچ نکردید.بله،اینکه رویاهایتان به بار ننشستند یاس آور است.حتی آسان است که به آن تصمیمات دوباره بنگرید و با خود بگوئید،"خیلی احمقانه بود،چه فکر می کردم؟"
احتمالا" فکر می کردید که اعمال تان بر دیگران اثر می گذارند، مطلقا" درست است،و موضع نسبتا" خوبی است که از آنجا تصمیمات اخلاقی بگیرید.من نمی گویم که برای خوبی دیگران از رویاهایتان دست بکشید.بلکه می گویم که شاید درون فرآیند تصمیم گیری ناقص تان بذر مهربانی و مراعات دیگران بود.
بخش مهربان شما که آن تصمیم خاموش را گرفت خوب است.بخشی است که نبابد شرمسارش باشیم یا تلاش کنیم آن را نابود سازیم.امروز، به همین بسنده کنید که تصمیماتی هر چند ناقص از موضع فدارکاری ،دلسوزی و ترحم گرفته اید.
۵)چه فاکتورهایی کاملا" خارج از کنترل تان بودند؟
ما از خودمان انتظار داریم که رشد کنیم،دستاوردهای خارق العاده داشته باشیم و خوب زندگی کنیم.این دیدگاهی هیجان انگیز در مورد زندگی است و اگر در دنیایی کامل زندگی می کردیم، شما را تشویق می کردم که درست همان را بخواهید.اما ما در دنیایی کامل زندگی نمی کنیم.بنابراین،اجازه دهید تا آن نگرش بلند پروازانه را با دوز دلسوزانه ای از واقع گرایی ترکیب کنیم.
به همه آن اوقاتی بنگرید که در حقیقت دستاورد خارق العاده نداشته و خوب زندگی نکردید.بجای اینکه غرق در شرمساری شوید،لنزهای خود را برای نگاه به تصمیم خود عریض تر سازید.آیا بطور ساده تصمیم رها کردن یک رویا قصور شخصی یا واکنشی معقول به مجموعه ای از شرایط خارج از کنترل بود؟
بیماری ها و پول مانع تحقق رویاهای زندگی هستند.نابسامانی های مالی،حملات تروریستی،بلایای اقلیمی و اپیدمی های جهانی اغلب نیز مانع تحقق رویاهای زندگی می شوند.بجای انگ شکست زدن به خود ،سعی کنید که نسبت به خود احساس محبت آمیزی داشته باشید.شما شبیه همه ما،یک جزیره نیستید، و در معرض طوفان رویدادها ناگهانی خارج از کنترل خود هستید.
امروز،به همین بسنده کنید که تلاش کرده اید تا با خردمندی خارق العاده و لحاظ کردن رویدادهای جهانی و شخصی مهیب تصمیمات شخصی مطلوبی بگیرید.همین برای یک شخص معمولی شبیه شما( و من) تا حدی کار بزرگی است.بی شک،در هر زمانی انتخاب مناسبی نداشته اید.اما بیانگر آن است که تصمیمات تان یک حاشیه خطای معقولی داشته اند.
شما برای ادامه حیات خویش حداکثر تلاش تان را کرده اید،چند نفری را که دوستتان دارند جمع کرده اید و یک شخص مسئول هستید.در طی مسیر اتفاقات زیادی افتاد.برای بسامان کردن امور از حداکثر توان خود بهره گرفتید.یک زندگی کامل نساخته اید،اما یک زندگی ساخته اید.حتی زندگی ناقص مملو از رنج و سختی نیز می تواند یک زندگی بزرگ مملو از معنا باشد.به همین بسنده کنید.
منبع: source: psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص: غریب واحدی پور
نکات کلیدی:
۱)نگاه مجدد به زندگی خود و مشاهده فقدان ها،شکست ها و نومیدی ها آسان است.
۲)سعی کنید زندگی خود را با واحدهای استاندارد مختلف موفقیت بسنجید.
۳)بیاموزید که به زندگی خود همانند تلاش یک فرد ناقص برای اتخاذ تصمیمات خوب،با ملاحظه و محبت بنگرید.
نگاه کردن به وضعیت زندگی خود و دیدن لحظه ای که کارها بخوبی پیش نمی رفتند:فردی را از دست دادید،هدفی عقیم ماند و رویایی هرگز نتیجه نداد آسان است.هر دوره عمری دارای فهرستی از قدم های اشتباه و تصمیمات بد است که با گذشته نگری می توانیم ببینیم که اشتباهات ترسناکی بودند.
خیلی از ما با یک استاندارد طلایی برای زندگی بزرگ می شویم که می گوید اگر بقدر کفایت سخت کار کنید هر چیزی که بخواهید بدست می آورید.موقعی که زندگی های انسانی واقعی خودمان را با این هدف می سنجیم،اکثرا" احساس می کنیم که در رسیدن به این هدف شکست خورده ایم،از آن بدتر اینکه، گویی خود زندگی ما را شکست داده است.بطریقی،زندگی طلایی که ساخت آن را تصور می کردیم مملو از وقفه ها و نکات نامطلوب است که به احساس بیهودگی منجر می گردد.
پوچی و بیهودگی نقطه خوبی برای شروع جستجویتان جهت رسیدن به یک زندگی معنا و مقصود دار است. با تلاش به منظور پر کردن این پوچی و بیهودگی با واحدهای توخالی سنجش موفقیت،خود را خسته و فرسوده نکنید.در عوض، بررسی زندگی خود را دقیقا" آنگونه که هست آغاز کنید.حوزه هایی را که از قبل مملو از معنا هستند جستجو کنید.تلاش کنید تا دریابید که حتی یک زندگی دردناک،مملو از فقدان و نومیدی،نیز می تواند یک زندگی غنی و خرسند کننده برای استمرار باشد.
پنج فاکتوری که هنگام ساخت مجدد هدف زندگی خود باید مد نظر داشته باشید بشرح ذیل هستند:
۱)آیا از مقدار کافی برای هر آنچه که جهت زندگی کردن نیاز دارید برخوردار هستید؟
حوزه های کفایت و وفور نعمت در زندگی خود را جستجو کنید.آیا روزانه غذای کافی برای خوردن و آب آشامیدنی برای نوشیدن دارید؟آیا مکانی برای زندگی هر چند ناقص دارید؟آیا ایمن و سالم هستید؟آیا اندام های حیاتی شما سالم و عملکرد مطلوبی دارند؟
برای کسانی که با وفور نعمت زندگی کرده اند،این داشته ها ممکن است بجای مهم بودن ناچیز و بی اهمیت دیده شوند:خیلی از افراد نمی توانند به همه یا حتی هیچ کدام از آن سوالات جواب"بله"بدهند.موقع اندیشیدن راجع به اینکه زندگی خوبی دارید،از درک حقیقت ناتوان نباشید.
شما مدیریت کرده اید که شعله زندگی کوچک خود را هر روز با خوردن،خوابیدن و تلاش برای خوب ماندن حفظ کنید.توانائی حفظ ایمنی و سلامتی در این دنیا تضمین شدنی نیست.اجازه ندهید تا این آگاهی برند درد و رنج ویژه شما را نامعتبر سازد.در عوض،برای امروز،به همین بسنده کنید که حفظ توانایی برای زندگی در زمره یکی مشکلات زندگی تان نیست.
۲)آیا برای کسی مهم هستید؟
ما واقعا" فقط می توانیم زندگی های خودمان را از درون بشناسیم.اما گاهی اوقات،موقعی احساس پوچی و بیهودگی می کنید،تلاش برای نگاه کردن به خودتان از بیرون سودمند است.به کسانی بیندیشید که برای آنها مهم هستید یعنی آنهایی که اگر ناگهان از این سیاره محو شوید بشدت تحت تاثیر قرار خواهند گرفت.
موقع اندیشیدن به کسی که برای او اهمیت دارید،سعی نکنید فقط کسانی را که خیلی عاشق تان هستند یا بطور عمیق شما را می شناسند برگزینید.این استاندارد خیلی بالایی برای سنجش معنای خودتان در نظر دیگران است.اگر بقدر کافی خوش شانس هستید که حتی یک نفر داشته باشید که عاشق تان باشد و شما را بطور عمیق بشناسد،از قبل زندگی غنی و پرمعنایی دارید.
در عوض،به کسانی بیندیشید که به روش های جزئی شما را می شناسند و درک می کنند.کسی که سفارش قهوه تان را می داند؟کسی که صدایتان را بر روی گوشی تشخیص می دهد؟کسی که با دیدن شما تبسم بر لب دارد؟یکی از الطاف کوچک زندگی آن است که حتی بزرگترین احمقی که می شناسید احتمالا" حداقل یک نفر را دارد که دوستش دارد و می خواهد با او وقت بگذراند.
حتی اگر احساس می کنید که در زندگی با مردم ارتباط عمیق ندارید،بدان معنا نیست که وجودتان برای دیگران پر معنا نیست.تنهایی بدین مفهوم نیست که تک و تنها هستید.امروز، به همین بسنده کنید که بخش کوچکی از یک شبکه اجتماعی هستید و با دیگران به روش های کوچک و ناقص در ارتباط می باشید.
ادامه دارد
منبع: source: psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص: غریب واحدی پور
۵)اهداف قابل سنجش تنظیم کنید
نکته ای که باید بخاطر سپرد تمرکز بر پیشرفت،نه کمال است.از کم آغاز کنیدو احساس نکنید که نیاز است تغییرات عمده را یک شبه انجام دهید.یک هدف می تواند نپذیرفتن یک پروژه اضافی طی یک ماه باشد.هدف دیگر ممکن است صحبت کردن با صدای رسا در جلسه ای هنگام بیان نقطه نظر متفاوتی باشد.
۶)تقاضای کمک کنید
بپذیرید که تنها نیستید.بجای آری گفتن به هر ماموریتی که پیش می آید،از دیگران تقاضای کمک کنید.اگر می توانید در خصوص انجام وظایف خرد تفویض اختیار کنید،این گامی در جهت درست خواهد بود.
۷)خود گفتگویی منفی را جایگزین کنید
احساسات منفی نیاز است که با رفتارهای مثبت تر جایگزین شوند.یک روش ارزشمند جایگزینی خود گفتگویی منفی با زمزمه های ذهنی مثبت است.در آغاز ممکن است احساس غیر معمولی داشته باشید.اما با تمرین،این زمزمه ها می توانند کمک کنند تا استرس را مدیریت،اطمینان را تقویت و بهره وری را افزایش دهید.چند نمونه از چنین زمزمه هایی بشرح ذیل هستند:
"اگر همه وقت خود را صرف رضایت و خشنودی دیگران در محیط کار کنم،قدرت خود را تسلیم کرده ام."
"فقط در صورتیکه تلاش برای خوشنودی دیگران را متوقف سازم می توانم مطابق با اصول و روش های خودم زندگی کنم."
"حتی اگر من "نه"بگویم ،ناخشنودی طرف مقابل گناه من نیست."
"من مسئول احساسات هیچ کسی غیر از خودم نیستم."
۸)قبل از واکنش مکث کنید
اکنون،احتمالا" بلافاصله به در خواست ها"آری"می گوئید و بعدا" بخاطر آن افسوس می خورید.در عوض، مکث را برای بدست آوردن زمان جهت ارزیابی موقعیت تمرین کنید.برای مثال،می توانید بگویید،"اجازه دهید تقویم خودم را چک کنم و سپس به شما پاسخ دهم."تحقیقات نیز عیان ساخته است که حتی مکثی کوتاه قبل از یک گزینش دقت تصمیم گیری را افزایش می دهد.
۹)بهانه جویی را متوقف سازید
هنگامی که "نه" می گوئید،اجتناب از ذکر عذر و بهانه مهم است.چون در اینصورت،طرف مقابل درخواست را به گونه ای که مطمئن شود می توانید اجابت کنید تنظیم می کند.بعلاوه اغلب نیازی نیست که یک توضیح تفصیلی ارائه دهید.معمولا" کفایت می کند که بطور ساده فقط بگویید که کارهای زیادی در نوبت انجام دارید و دیگر هیچ نگوئید.
۱۰)به احساسات و باورهای خود پایبند و وفادار باشید
مهم ترین نکته برای بخاطر آوردن راجع به رفتار خودتان وفاداری و پایبندی نسبت به باورها و احساسات خودتان هست.با انجام کاری که در تعارض با اولویت هایتان بوده یا فقط بخاطر خوشنود سازی فرد دیگری خودتان را ناراحت می کند موافقت نکنید.راه و روش درست برای خود را دریابید و به گام برداشتن در آن جهت مقید باشید.با چنین رفتاری،مردم در دراز مدت بیشتر به شما احترام می گذارند.
در حالیکه ترک عادت" مردم خوشنود سازی " در محیط کار سخت است،اما چنین کاری را می توانید انجام دهید.از استراتژی های مزبور برای برداشتن گام های کوچک و پیوسته به سمت تنظیم مرزهای سالم استفاده کنید.فقط در آن هنگام قادرید که بدرستی به صدای درون خودتان گوش دهید،خود واقعی خویش را در آغوش بگیرید و دوباره قدرت خود را بدست آورید.
https://www.forbes.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.