به روز رسانی شده در ۴ژانویه۲۰۲۱
شور و برانگیختگی اغلب خودش را بعنوان اضطراب پنهان می کند و اضطراب هیجانی کاملا" طبیعی است.
لکن،اگر مورد توجه و درمان قرار نگیرد به اختلال اضطراب منجر می گردد که بنا به گزارش ممیزی موسسه های ملی سلامت سال گذشته ۱۹/۱درصد بزرگسالان آمریکایی آن را تجربه کرده اند.
آموختن چگونگی پردازش اضطراب بعنوان شور وبرانگیختگی، گامی در جهت درست برای کنترل احساسات اضطراب خیلی شدید است.
هنگامی که تیم تان ثانیه ها برای برنده شدن در جام جهانی فاصله دارد،ممکن است در خصوص یک شکست ناگهانی احساس اضطراب کنید،اما تبدیل چنین احساسی به شور و هیجان پیروزی آسان است.هر دو این واکنش ها سرچشمه یکسانی دارند،اما چگونگی پاسخ شما مشخص کننده احساس و هیجانی است که تجربه می کنید.
البته،اگر یک اختلال اضطراب داشته باشید،چنین وضعیتی ضرورتا" درست نیست.در این صورت اضطراب نمی تواند به شور و هیجان مبدل شود،زیرا یک سیگنال خیلی واقعی بدن مبنی بر وجود احتمال خطر است.
هنگامی که اتوبوسی باسرعت کامل به فرد نزدیک می شود،نباید هیجان زده شود.گاهی اوقات برای رهائی از یک وضعیت خطرناک باید بقدر کفایت مضطرب بود.
اما واقعا" برای تبدیل احساسات و تفکرات منفی به مثبت فرصت های فراوانی وجود دارد.چگونگی تبدیل اضطراب به احساس نیرومند شور وهیجان بشرح ذیل است.
*شور و هیجان در مقابل اضطراب،سرچشمه شیمیایی یکسان،حس متفاوت
این دو هیجان برانگیزاننده از طریق ارتباطاتی که با آنها برقرار می کنیم از هم جدا می شوند.
هنگامی که اضطراب را تجربه می کنید،اولین اتفاق آن است که حس هایتان محیط را وارسی و مشاهده می کنند و فوران کورتیزون درون مغز را احساس می کنید چون واکنش جنگ یا گریز برای نجات شروع به تحریک می کند.
این یک غریزه انسانی است که برای حس خطر و واکنش سریع رشد وتکامل یافته است،بدین علت است که همه چیز طی ثانیه ها اتفاق می افتد.
اما بخش دیگر این واکنش،توانائی به یادآوردن تجربه قبلی است و این نقطه شروع تفاوت اضطراب و شور و هیجان است.
برای مثال،اگر در گذشته هنگام ایراد نطق عمومی مضطرب شده اید،احتمالا" دوباره هنگام حرکت به سمت جایگاه سخنرانی مضطرب خواهید شد.
تفاوت بین اضطراب سالم و ناسالم، رابطه با این محرک و بروز یا عدم بروز احساس ترس در مواجهه با آن است.
*تمایز بین اضطراب بد وخوب
اگر یک ماشین،شخص یا پیانوی در حال سقوط نزدیک است به شما برخورد کند،باید احساس ترس و اضطراب داشته باشید.چنان اضطرابی ما را به مد جنگ یا گریز می برد.این گونه ترس و اضطراب موجب می شد تا نیاکان کم و بیش خزپوش و غارنشین ما از تهدیدها و خطرات بگریزند.
با این تفاوت که اکنون ما روزانه در حال گریختن از ببرهای دشنه دندان نیستیم،بلکه تکامل ما تعریف "تهدید"را تغییر داده است.
بدین علت است که اکنون بعنوان مثال قبل از یک مصاحبه شغلی احساس اضطراب می کنیم.حال آنکه نه مصاحبه گر تهدیدی برای سلامت بدنی ما است(اگر چنین بود،احتمالا" باید پیشنهاد شغل را رد می کردیم)،و نه هم بدست نیاوردن شغل امکان دارد که منجر به کاهش امنیت یا در معرض خطر قرار دادن زندگی ما گردد.
بنابراین،مغزها و بدن های مدرن ما به همان روش نیاکان غارنشین مان واکنش نشان می دهند.
در حالیکه روش هایی برای مواجهه با یک مصاحبه شغلی جهت کاهش اضطراب و تقویت احتمال موفقیت وجود دارد،با این وجود حتی اگر چه شایسته بوده و قطعا" سزاوار بدست آوردن نقش هستید اما این یک نگرانی فراخور و متناسبی است.
مثالی پیچیده تر از نوع اضطراب ناسالم،اضطرابی است که موقعی در معرض هیچ خطر ویژه ای نیستید بروز می کند،اما به هر حال بدنتان آن واکنش را برمی انگیزاند.
این نوع اضطراب می تواند به شکل ترس های مربوط به ملاقات افراد جدید یا احساس محبوس شدن در یک جمعیت عظیم باشد.اما چون در این موقعیت ها واقعا" در معرض خطر نیستید،تلاش برای تبدیل آن ترس به شور و هیجان پر خطر و غیر ایمن نیست.
این جائی است که می توانید و باید برای احساس بهتر جهد و کوشش کنید.
*گذاشتن سرپوش شور و هیجان بر روی اضطراب کمک می کند تا عملکرد بیش از حد معمولی داشته باشیم
نتایج تحقیق بیانگر آن است که اگر اضطراب را از نو بعنوان شور و هیجان ارزیابی کنیم،واقعا" عملکرد بهتری خواهیم داشت.
هر هیجان و احساسی سه مولفه دارد:
۱)چگونگی واکنش بدن های ما نسبت به آن
۲)چگونگی بیان یا بروز آن
۳)چگونگی تجربه آن
پس از آن،این احساسات را خوب یا بد نام گذاری می کنیم..
ادامه دارد
منبع:Source: greatist.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
۴)چه موقع برای احساس حمایت و پشتیبانی شریک تان فقط حضور شما کفایت می کند.
هر کسی در شخصیت خود جنبه آسیب پذیری دارد.بخشی از حضور در یک رابطه نشان دادن آن جنبه آسیب پذیر به شریک است.لکن در بخش زیادی از سناریوها،برای احساس حمایت و پشتیبانی به کمک کاری خیلی زیادی نیاز نداریم.بلکه حتی رفتارهای خیلی جزئی نیز می توانند انتقال دهنده حس حمایت و پشتیبانی باشند.
بنا به نتیجه تحقیق،حمایت و پشتیبانی که افراد طلب می کنند تا حدی تفاوت دارد و به میزان زیادی به سبک دلبستگی وتعلق فرد بستگی دارد(در" بسته ذهن سالم "مولف مطالب خیلی بیشتری در این خصوص گنجانده شده است).کسانی که بیمناک تعلق و دلبستگی هستند نیاز دارند بدانند که احساسات آنها شریک شان را مغشوش و دست پاچه نمی کند.لذا موقعی که مضطر و پریشان هستند،می خواهند شریک شان به آنها احساس تیم بودن را القاء کند.شخص مضطرب می خواهد بداند که نیازی نیست به تنهایی مدیریت کند.در مقابل،کسانی که دارای سبکی معروف به سبک دلبستگی و تعلق اجتنابی هستند نیاز دارند احساس کنند که استقلال آنها تشویق و حمایت می شود.کسانی هم که دلبستگی و تعلق ایمن و مطمئن دارند اغلب ترکیبی از این ها را می خواهند.
اگر به آن می اندیشید،انواع حمایت و پشتیبانی که ذکر کرده ام می توانند به روش های خیلی ظریفی انتقال یابند.شخصی با یک سبک دلبستگی مضطرب ممکن است واقعا" بخواهد پس از یک سفر خسته کننده یا پرواز طولانی از فرودگاه به خانه رسانده شود.حتی اگر چه یک سرویس بهتر منطقی تر است،ولی اقدام ساده آوردن او از فرودگاه کمک می کند تا احساس کند که خاطرش خواسته شده و مورد محبت وعشق قرار گرفته است.
از سوی دیگر، شخص دارای دلبستگی اجتنابی احتمال دارد بیشتر هنگامی از طرف شریک خود احساس حمایت کند که به او اجازه دهد تا خودش به خانه برگردد و قبل از شروع یک گفتگوی جدی،یک دوش بگیرد و فشار زدایی کند. شخص دارای دلبستگی اجتنابی امکان دارد هنگامی که با یک تصمیم مهارت آمیز مواجه شود با شریکی بیشترین احساس حمایت و پشتیبانی کند که می گوید،"موقعی بطور کامل اندیشیده و تصمیم گرفتید مرا مطلع سازید".این برخورد اعتماد به استقلال و همچنین سطحی از علاقه به معضل فرد را القاء می کند.مشخصات آنچه که فردی بعنوان حمایت و پشتیبانی می یابد از رابطه ای به رابطه دیگر تغییر می کند،اما آنچه که اهمیت دارد تناسب بین حمایتی است که شخص احساس می کند قادر به عرضه آن و نیز حمایتی است که دیگری احساس می کند با آن تسکین می یابد.
۵)بدانید که دریافت پیغام جشن تولد از طرف کدام یک از اشخاص معروف را بیشتر می طلبد.
اکثر ما دوست داریم که یک رئیس جمهور،بیلیونر،هنر پیشه برنده اسکار یا شخصیت دیگری با ما تماس گرفته و تولد یا موفقیتی را به ما تبریک بگوید.اما در سطح پایین تر ، شریک تان دوست دارد که از کدام فرد مشهور پیام تبریک دریافت کند؟واقعا" دریافت پیام شخصی از چه کسی را خیلی می پسندد؟چه چیزی به او هیجان می دهد؟چه نوع پیامی برای او بیشترین معنا را دارد؟
چرا این نوع شناخت بطرز ظریف و زیرکانه ای مهم است؟زیرا نشان می دهد که شریک خود را چگونه بطور ویژه می شناسید. چقدر از علائق او شامل سرگرمی و جنبه های نامعمولی از آنچه که برای او معنا دار است مطلع می باشید.
هنگامی که افراد در جستجوی یافتن شریکی برای خود هستند،گاهی اوقات چک لیستی از آنچه می خواهند می سازند،برای مثال، بلند باشد،با آنها علائق مشترک داشته باشد، به اندازه آنها بچه بخواهد.لکن،بطور نمونه روابط موفقیت آمیز،کامل بیشتر تابع فاکتورهای ظریف تری مانند شناخت،پذیرش و حمایت از یکدیگر به روش های ویژه هستند.
منبع: source: psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص: غریب واحدی پور
۲۹مارس ۲۰۲۲
بازنگری شده توسط؛ابیگیل فیگن
نکات کلیدی:
۱)درک نقاط قوت و ضعف یک شریک زندگی، وچگونگی رفع آن نقاط ضعف برای یک رابطه سالم مهم است.
۲)شرکای زندگی می توانند از پی بردن به چگونگی تسکین اضطراب ها و دغدغه های همدیگر سود ببرند.
۳)این فاکتورها اغلب مهم تر از "ایتم های چک لیست"مانند جذابیت فیزیکی و علائق مشترک هستند.
برخی نقاط قوت روابط عاشقانه آشکار هستند.این نقاط قوت ظریف نیز مهم هستند.
۱)می توانید این جمله را کامل کنید:شریکم در ...خوب،اما در آن ...خوب نیست.
برای مثال،دوستی اخیرا" به من گفت،"شریکم در حفظ اسرار خوب است،اما در بروز علاقه خوب نیست."
چرا این نوع شناخت بطرز ظریف و زیرکانه ای مهم است؟هر کسی سزاوار شریکی است که او را بطور ویژه و دقیق بشناسد.برای درک شدن،ابتدا نیاز است که شناخته شوید.
موقعی که روابط خوب هستند،در مجموع تمایل داریم که شرکای خود را یک ذره بیشتر از آنچه که سزاوار آن هستند قضاوت کنیم.لکن،زوج های حساس،با هوشی که همدیگر را می فهمند و درک می کنند بطور کلی در ارزیابی نقاط قوت و ضعف یکدیگر نیز کاملا" خوب هستند.
۲)بر اساس نکته ۱روش های ارتباط خلاقانه را می یابید.
همان دوست به من گفت که همسرش می خواست جنسیت بچه را قبل از تولد بداند،اما او نمی خواست.آنها چه کاری انجام دادند؟همسرش فهمیده بود و راز را نگهه داشت،با علم به اینکه همسرش یک راز نگهه دار خوبی است به او اعتماد داشت.لکن،دوستم می دانست که همسرش قادر به بروز علاقه برای انتخاب یک نام دختر در صورتیکه فرزند پسر بود و بالعکس نداشت.بنابراین،آنها قبل از آنکه هر کدام جنسیت را بداند تصمیم به انتخاب یک نام دختر و یک نام پسر گرفتند.در نتیجه مشکل رفع شد!
چرا این نوع شناخت بطرز ظریف و زیرکانه ای مهم است؟در روابط عالی،زوجین بر اساس نقاط قوت و ضعف هر یک و دانش ترکیبی شان از آنها راه حل های خلاقانه ای برای رفع مشکلات می یابند.
۳)شریک تان برای تسکین بدترین اضطراب خودش به چه چیزی نیاز دارد.
شریکم گاهگاهی دچار حملات پانیک می شود(حقیقتی که می خواهد مرا در جریان بگذارد.)آنگونه که معمول است،ترس از وقوع این حملات یکی از بدترین ترس ها است ،حتی اگر سال ها بین وقوع آنها زمان بگذرد.
من از دو روش کاربردی مطلع هستم که بدترین اضطراب های او را تسکین می دهند.اول، می ترسد که در پروازهای طولانی صندلی نزدیک راهرو نگیرد،بنابراین از رزرو این نوع صندلی ها برای او مطلع هستم.دوم،از اوقاتی هراس دارد که برای کمک به او در دسترس نیستم.برای مثال،اگر در حال انجام یک مصاحبه زنده هستم،نگران است که در همان زمان دچار یک حمله پانیک شود.بنابراین،به او می گویم که همیشه می تواند در کار من،صرفنظر از نوع و ماهیت آن وقفه ایجاد کند.همین اطمینان کفایت می کند تا خاطر جمع گردد که عدم دسترسی به من هرگز اتفاق نمی افتد!
در نگرش قدیم روانشناسی روابط ،آن نوع تطبیق با اضطراب شریک ممکن است وابستگی شدید قلمداد شده و نامطلوب باشد.لکن در نگرش روانشناسی مدرن روابط ،در دسترس بودن همیشگی برای همدیگر بخشی از اطمینان و اعتماد به رابطه است.وابستگی به یکدیگر بخشی از انسان بودن است.
ادامه دارد
منبع: source: psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص: غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.