پذیرش تهدید،گام بعدی جهت غلبه بر غریزه تهدید پذیرفتن آن بصورت نرمال است.می پرسید،چقدر نرمال؟آنقدر نرمال که بیلیون ها بیلون انسان طی صدها هزار سال عین همین واکنش را قبل از شما تجربه کرده اند.
متاسفانه،هنگام تجربه یک غریزه تهدید در واکنش نسبت به زندگی، تنها مشکل خود تهدید نیست.بلکه سه فاکتوری وجود دارد که می توانند اثر تهدید را بدتر کنند:
۱) غریزه تهدید می تواند انرژی تان را به تحلیل ببرد و محرک تفکر،احساسات و واکنش هایتان باشد.تکیه بر این غریزه از مد افتاده و بدوی برای کمک به هدایت زندگی در عصر مدرن احتمالا" به شما خدمت مطلوبی نخواهد کرد.
۲)تلاش برای غفلت یا پرت کردن حواس نسبت به واکنش تهدید با این امید که الساعه محو خواهد شد.حقیقت آن است که غریزه تهدید ظهور کرده است تا زنگ های هشدار را برای تضمین اقدام مقتضی بصدا در آورد.در عوض،اگر فعالانه جلوی آن گرفته نشود،تمایل به استمرار و شدیدتر شدن دارد.بدین علت،یک واکنش تهدید گرایش به بزرگ و قوی بودن شبیه یک گوریل ۸۰۰پوندی در اتاق را دارد.یعنی اینکه قادر نخواهید بود برای مدتی طولانی از آن غفلت کنید،زیرا تا آن زمان ممکن است برای رفع علت واکنش به روشی مثبت خیلی دیر باشد.
۳)قابل فهم نیست که درک تان از موقعیت با لنزهای غریزه تهدید است. نه فقط دشواری ها و ناخوشنودی های غریزه تهدید را تجربه می کنید،بلکه برای احساس آن در گام نخست دچار وحشت و هراس می شوید.اجبار مواجهه با رنج و سختی های زندگی و غریزه تهدید خودشان بقدر کفایت بد هستند;حتی از آن بدتر اینکه خود را در خصوص این احساس سرزنش کنید گویی که بعلت ضعف در مقابل آن تسلیم می شوید.این احساسات می توانند یک دور معیوب احساسی و روانی خلق کنند که اثر یک غریزه تهدید را بمراتب بدتر می کند.راجع به حس بدی که موجب می شود حتی احساس بدتری داشته باشید و درک تهدید و زیانی را که متحمل می شوید افزایش دهد احساس بدی دارید.
هنگامی که غریزه تهدیدتان برانگیخته می شود،با پذیرش آن بعنوان یک واکنش طبیعی ،اگر چه نه ایده ال از خود انتقاد نکرده و بر خویش سخت نگیرید.چنین پذیرشی،فشار احساس تهدید را کاهش می دهد،تعارض و آشوب درونی را کم می کند و تهدید را کمتر مخاطره آمیز و واقعی تر می سازد.با عدم افزودن آزار ناشی از ناهنجاری تفکرات و احساسات منفی به آسیب ناشی از خود غریزه تهدید،نه فقط احساس بهتری خواهید داشت،بلکه بخش عمده نفوذی را که تهدید بر شما دارد دفع می کنید و انرژی مورد نیاز برای قرار گرفتن در موقعیتی بهتر جهت انتقال به یک گرایش چالشی را آزاد می کنید.
درک تهدید،با داشتن تجسم مناسب از غریزه تهدید خود و کاستن از میزان اثرات احساسی و روانی آن ،اکنون در موقعیتی برای شروع انتقال از واکنش تهدید به پاسخ چالشی قرار دارید.این انتقال با فهم ماهیت دقیق موقعیت و آنچه که آن را خیلی تهدید کننده می سازد آغاز می شود.تهدید های مشترک برای زندگی های ما، شامل حرفه ها،امور مالی،روابط و سلامتی هستند.موقعی که درک روشنی از آنچه شما را تهدید می کند داشته باشید، بجای داشتن احساس غیر شفاف در مورد عامل تهدید بقای خود،چنین عاملی محسوس تر، قابل مدیریت تر و با وضوح بیشتری تعریف می شود.
موقعیت های دشوار زندگی موقعی که با غریزه تهدید همراه گردند اغلب یک " بدشناسی دوبل" خلق می شود.
تهدیدهای آشکاری مانند مشکلات سلامت جدی یا ورشکستگی مالی وجود دارد.اما این تهدیدات آشکار اغلب "بحران های شخصیت"خلق می کنند که درک ما از خودمان را تهدید می کند.برای مثال،از دست دادن شغل می تواند نظرتان در مورد خود بعنوان شخصی لایق را بخطر اندازد.یک بیماری می تواند نگرانی در مورد حیات را در ارتباط با مرگ برانگیزاند.لذا برای حرکت از تهدید به چالش،باید هر دو سطح تهدید آشکار و پنهانی را که موجود هستند درک و به رفع آنها بپردازید.
واکنش نسبت به تهدید،یک شاخص قوی انتقال از تهدید به چالش ،توانائی مقاومت در مقابل این غریزه عمیق ذاتی است که بر واکنش های ما از زمانیکه بشر بر زمین قدم گذاشته است تا کنون حاکم بوده است.اگر بتوانید هنگام مواجه شدن با دو گزینه،گزینه مطلوب را برگزینید،در انتقال به یک واکنش چالشی و توانایی برخورد با موقعیت های دشوار زندگی به روشی مثبت و سازنده پیروزی بزرگی بدست آورده اید.پرورش توانائی شناخت گزینه مطلوب در موقع نیاز به اقدام آنقدر مهم است که در ارتش با پرورش" موضع اقدام" برچسب گذاری و هدف آن ارزیابی ریسک،شناسائی عواقب احتمالی و سپس تصمیم به اقدامی است که به بهترین وجهه ممکن تهدید را کاهش می دهد.
اغلب اوقات، هنگام مواجهه با یک موقعیت دشوار در زندگی، در ابتدا گزینه مطلوب انجام ندادن هیچ کاری است.این تاخیر کوتاه در اتخاذ اقدام اضطراری،شدید و فوری در قبال اتفاق ناگوار زندگی فرد را قادر می سازد تا غریزه تهدید را قبل از آنکه بتواند بطور کامل بر او اثر بگذارد یا هیچ زیانی برساند متوقف کند.
پس از آن می توان در خصوص بهترین گزینه با چشم اندازی طولانی مدت جهت پرداختن به موقعیت تصمیم گیری کرد.این شاید بزرگترین چالشی است که با آن مواجه خواهید شد.یک غریزه تهدید موجب می شود تا بر آنی ترین و آشکارترین علائم تهدید تمرکز کنیم.به عبارت دیگر،ما آنقدر جذب درختان می شویم که نمی توانیم جنگل را ببینیم.همچنانکه به کرات در نوشته های قبلی یادآوری کرده ام،این غریزه برای نیاکان ما اثر بخش بوده است،اما در مواجهه با پیچیدگی های زندگی در قرن بیست و یکم اثر گذار نیست.هدف از واکنش نسبت به مشکلات زندگی بعنوان یک چالش، دیدن و واکنش نسبت به هم درختان (تهدید آنی)و هم جنگل(زندگی شما)است.واکنشی که آرام،عمدی،معقول و مبتنی بر راه حل ها باشد چنین هدفی را محقق می سازد.
منبع: source: psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص: غریب واحدی پور
بخش ۱ ؛ چگونگی کنش یا واکنش نسبت به زندگی با چگونگی نگاه به آن آغاز می شود.
نکات کلیدی:
پذیرفتن یک دیدگاه چالش و یا تهدید نسبت به زندگی می تواند تعیین کننده خط سیر زندگی فرد باشد.
واکنش تهدید ریشه در غریزه بقا دارد،حال آنکه یک واکنش چالشی آگاهانه تر است.
نکته کلیدی برای انتقال از یک غریزه تهدید به سمت یک واکنش چالشی،پذیرش،درک و واکنش مثبت نسبت به یک تهدید ادراکی است.
چگونگی کنش یا واکنش نسبت به زندگی با چگونگی نگاه به آن آغاز می شود.من دریافته ام که تمایز ساده ای بین ماهیت یک شیوه فکری منفی توام با ترس،کمیابی و اجتناب با یک دیدگاه فکری خوش بینانه همراه با دلیری،فراوانی و فرصت وجود دارد.
آیا زندگی خود را بعنوان تهدیدی برای اجتناب یا چالشی برای پیگیری درک می کنید؟
بسته به اینکه ،زندگی را بعنوان تهدید یا چالش بنگرید، نگرش ناشی از چنین گزینشی، آبشار کاملا" متضادی از تفکرات،احساسات و کنش ها را برمی انگیزاند که رویکردتان نسبت به زندگی و جهت آن را دیکته می کنند.
مشکل این است که خواه نسبت به زندگی خود بعنوان یک تهدید یا چالش بنگرید ،این نگرش ها در ابتدا از غرایز عمیقا" ذاتی سرچشمه می گیرند.غریزه تهدید(در واقع غریزه بقا)،که طی بیلیون ها سال تکامل توسعه یافته است،بطور آنی جهت حفاظت از شما در مقابل خطر ادراکی تحریک می شود:احساسات مهیج و فطری،شامل خشم و ترس را تجربه می کنید؛بدنتان از طریق تغییرات فیزیولوژیکی قوی که برای کمک به بقا طراحی شده اند بسیج می شود؛و برای حصول اطمینان نسبت به جلب توجه انحصاری نسبت به تهدید موجود و امکان کنش سریع برای رفع آن تمرکزتان محدودتر و تفکرتان قویتر می شود.
همچنانکه در یکی از مقالات قبلی تاکید کردم،این واکنش در زمان های نخستین موقعی که با تهدیدهای آشکار و فوری مواجه بودیم بخوبی به انسان ها کمک می کرد.در آن زمان ها،اگر می خواستیم شانسی برای زنده ماندن داشته باشیم هیچ گزینه ای بجز واکنش آنی و ضروری نداشتیم.لکن،بعلت ماهیت مبهم خیلی از جنبه های زندگی های امروز،این وضعیت دفاعی با احتمال بیشتری شانس های بقا یا هدایت موفقیت آمیز زندگی را کاهش می دهد. دردناک تر اینکه غریزه تهدید زمانی ایمنی و بهزیستی ما را تضمین می کرد(نیازی به ذکر نیست که تضمین کننده آینده بشریت هم بود)،اما امروز واقعا" به ما زیان می رساند و زندگی هایمان را بمراتب بدتر می سازد.
*واکنش نسبت به تهدید
انتظار اینکه دوباره هرگز زندگی با تهدید فطری را تجربه نکنید غیر واقعی است.ما همه دوست داریم که هنگام مواجهه با نشیب و فرازهای زندگی(بویژه نشیب ها!) خونسرد،آرام و متین باشیم،اما حداقل در ابتدا،بندرت وضعیت اینگونه است.زیرا واکنش تهدید طی میلیون ها سال تکامل درون مغزهای ما تعبیه شده است.برخی احساسات تهدید آمیز،بخش اجتناب ناپذیر یک زندگی کامل هستند.با این وضعیت،وقوع و تکرار واکنش تهدید در برخورد با نشیب و فرازهای زندگی اهمیت کمتری نسبت به ادامه واکنش یا عدم واکنش به آن مطابق با روش نیاکان بدوی یا توان فارغ شدن از آن و انتقال به یک گرایش چالشی دارد.
بازشناخت تهدید،اولین گام در انجام انتقال از یک واکنش تهدید به یک واکنش چالشی، شناخت این حقیقت است که غریزه تهدیدتان در حال تحریک است.اغلب،واکنش های تهدید ما آنقدر قوی و ذاتی هستند که هیچ آگاهی هوشیارانه ای نسبت به آنها نداریم؛واکنش جنگ یا گریز آغاز و بر اثر آن بشدت و آنی این طرف و آنطرف می دویم،بدون از آگاهی نسبت به وقوع و تکرار غریزه تهدید،هیچ روشی برای بکار گماشتن مغز تکامل یافته و در نتیجه توقف غریزه تهدید از مد افتاده برای جلوگیری از ادامه کنترل آن بر واکنش تان وجود ندارد.
کسب آگاهی در خصوص غریزه تهدید موقعی که اتفاق می افتد سحرآمیز نیست؛فقط موضوع برخورداری از رادار خود هنگام وقوع اتفاقات غیر منتظره یا ناخواسته در زندگی است.تنها با آموختن راجع به تفاوت های بین غریزه تهدید و یک واکنش چالشی است که هنگام فعال شدن غریزه تهدید، بهترخودتان را با موقعیت ها وفق می دهیم.ابتدا،ممکن است تا زمان گذشتن از موقعیت، نسبت به غریزه تهدید خویش که در حال گذر است آگاه نباشید.لکن،با گذر زمان،همچنانکه حساسیت تان نسبت به غریزه تهدید افزایش می یابد،می فهمید که شناخت تان نسبت به دو راهی تهدید در مقابل چالش دقیق و دقیق تر می شود تا اینکه روزی در مواجهه با موقعیتی دشوار ناگهان در می یابید که:"اکنون غریزه تهدیدتان در حال بروز است و می توانید راجع به آن کاری انجام دهید."
ادامه دارد
منبع: source: psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص: غریب واحدی پور
بخاطر داشته باشید که بطور کامل فاقد مهارت نیستید،بلکه قبلا" مهارت هایی برای آغاز کار دارید.این مهارت ها،مهارت های قابل انتقال نامیده می شوند و می توانند تقریبا" برای هر حوزه ای بکار روند.برخی مثال ها بشرح ذیل هستند:
تجربه رهبری و مدیریت
ارتباط(هم کتبی و هم شفاهی)
پژوهش و برنامه ریزی
سخنرانی عمومی
میانجیگری و رفع تعارض
مدیریت زمان خود بطور موثر
سواد کامپیوتری
مکالمه روان زبان خارجی
*مهارت های حرفه ای قابل انتقال من چه هستند؟
برای کشف مهارت های حرفه ای قابل انتقال خود،موارد ذیل را ملاحظه فرمائید:
خودتان را فقط محدود به تجارب کاری نکنید.
موقع اندیشیدن راجع به مهارت های خود،همه انواع فعالیت ها شامل داوطلبی،سرگرمی ها و تجارب زندگی را در نظر بگیرید.برای مثال،حتی اگر تجربه برنامه ریزی یا رهبری رسمی ندارید،بنیان گذاری یک باشگاه کتاب یا سازماندهی سایر برنامه ها روش های عملی بکار گیری این مهارت ها هستند.
دستاوردهای خود را که ممکن است مناسب باشند فهرست کنید. در این مرحله راجع به تنظیم این مهارت ها برای رزومه نگران نباشید.فقط می خواهید شروع به فکر کردن راجع به مهارت هایی کنید که دارید.این روش از طریق پی بردن به استعداد هایی که پرورش داده اید، یک تقویت کننده شگرف اطمینان است.
طوفان فکری با دوستان،همکاران و مربیان قابل اعتماد،آنها قادر به شناسایی مهارت های قابل انتقالی هستند که بر آنها مسلط هستید یا کمک می کنند تا در آینده این مهارت ها را بهتر بکار بگیرید.
توصیه۳:مهارت ها و تجربه خود را پرورش دهید
اگر حرفه انتخابی شما نیازمند مهارت ها یا تجربه ای است که فاقد آن هستید،نا امید نشوید.روش های زیادی برای آموختن مهارت های مورد نیاز وجود دارد.در حال آموختن،فرصتی نیز دارید تا دریابید که آیا واقعا" از حرفه انتخابی لذت می برید یا نمی برید و ارتباطاتی را بسازید که می توانند زمینه ساز دستیابی به شغل رویایی تان گردند.
چگونه می توانم مهارت های حرفه ای جدید را بدست آورم؟
از موقعیت فعلی خود بهره برداری کنید.فرصت ها یا آموزش های ضمن خدمت را برای کار بر روی پروژه هایی که مهارت های جدید را پرورش می دهندجستجو کنید.ببینید آیا کارفرمایتان بخشی از هزینه های شهریه تان را تقبل می کند.
منابع درون جامعه را شناسایی کنید.راجع به برنامه های جامعه خود اطلاعات کسب کنید.کتابخانه ها و مراکز فنی حرفه ای اغلب فرصت های کم هزینه ای برای تقویت مهارت هایی مانند کامپیوتر،حسابداری پایه یا توسعه کسب و کار ارائه می دهند.اتاق های بازرگانی شهری،ادارات کسب و کار کوچک یا برنامه های توسعه شغلی دولتی نیز منابع عالی هستند.
در کلاس ها شرکت کنید.برخی حوزه ها نیازمند تحصیلات یا مهارت های ویژه همانند یک مدرک اضافی یا آموزش خاص هستند.بطور اتوماتیک تحصیلات بیشتر را بعنوان غیر ممکن نامحتمل نسازید.در صورتی که قبلا" تحصیلاتی دارید خیلی از حوزه ها برنامه های تسریع دارند،یا امکان دارد قادر باشید در کلاس های شبانه شرکت کنید یا مدرسه نیمه وقت را کامل کنید بطوریکه بتوانید به کار ادامه دهید.برخی شرکت ها اگر پس از اتمام تحصیلات در آنجا بمانید حتی شهریه های تحصیلی را بازپرداخت می کنند.
بعنوان کارورز(انترن) یا داوطلب کار کنید.برخی مهارت های حرفه ای می توانند با داوطلبی یا تکمیل یک دوره کار ورزی کسب شوند.این روش دارای مزیت اضافی ارتباط با مردم در حوزه انتخابی تان نیز می باشد.
توصیه ۴:به راه اندازی کسب و کار خود بیندیشید
اگر بواسطه ایاب و ذهاب طولانی یا یک رئیس مشکل پسند در حال فرسودگی روانی هستید،اندیشیدن به کار کردن برای خود می تواند خیلی جذاب و جالب باشد.و حتی در یک اقتصاد کندتر،هنوز یافتن شغل مطلوب تان امکان پذیر است.بسته به تخصص،برخی شرکت ها ترجیح می دهند که خطوط تولید خودشان را موثر و ساده کنند وبا فروشنده های بیرونی کار کنند.لکن،بطور ویژه حائز اهمیت است که تکالیف خودتان را انجام دهید و واقعیات مالکیت کسب و کار خودتان را قبل از پریدن به آن درک کنید.
اطمینان حاصل کنید که نسبت به ایده کسب و کار خود اشتیاق داشته و به آن متعهد هستید.زمان های طولانی صرف راه اندازی می شود و برای ایکنه کسب و کارتان بازگشت سرمایه داشته باشد به مدتی زمان نیاز هست.
تحقیق حیاتی است.تحلیل حوزه علاقه تان مدتی زمان می برد.آیا در حال رفع یک نیاز محقق نشده هستید؟بویژه اگر در حال اندیشیدن به یک کسب و کار آنلاین هستید، احتمالا" چقدرحوزه شما برون سپاری می شود؟برنامه کسب و کارتان چیست و سرمایه گذاران بالقوه تان چه کسانی هستند؟
برای شروع انتظار در آمد محدود یا هیچ در آمدی نداشته باشید.بویژه در چند ماه نخست ،در حال ساخت شالوده و بنیان هستید و ممکن است هزینه های راه اندازی هر سود اولیه ای را خنثی کنند. مطمئن شوید که برای غلبه بر این دوره برنامه ای دارید.
توصیه ۵:انتقال حرفه ای خود را مدیریت کنید
آهنگ حرکت خود را کنترل کنید و یک مرتبه کار خیلی زیادی انجام ندهید.تغییر حرفه یک شبه اتفاق نمی افتد،و به سهولت با همه گام ها برای انتقال موفقیت آمیز حرفه دچار اضمحلال و فشار طاقت فرسا می شوید.لکن ،با تعهد وانگیزه موفق خواهید شد.اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید و سعی کنید هر روز حداقل یک هدف کوچک را برای حفظ نیروی حرکت به جلو محقق سازید.
در حرفه جدید خود به کندی پیشرفت کنید.برای شبکه سازی،داوطلبی و حتی کار پاره وقت در حوزه جدید قبل از تعهد کامل وقت صرف کنید.چنین کاری نه فقط برای یک انتقال آسانتر کارساز است،بلکه وقت خواهید داشت تا اطمینان حاصل کنید که در مسیر درست هستید و قبل از کار تمام وقت در حوزه جدید هر تغییرات ضروری را انجام دهید.
از خود مراقبت کنید.با انتقال حرفه ممکن است احساس کنید خیلی گرفتارید بطوریکه بندرت وقت خواب یا خوراک دارید.لکن،مدیریت استرس،خورد وخوراک مناسب،و صرف زمان برای خواب،ورزش و عزیزان تان تضمین کننده آن است که بنیه تغییرات بزرگ پیش رو را دارید.
مولفین: ملیندا اسمیت،لارنس رابینسون و رابرت سینگل کارشناسان ارشد علوم انسانی
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.