مع الوصف،پذیرفته ایم که با همدیگر بمراتب قویتر هستیم،فقط در صورتیکه بتوانیم اعتماد،پاسخگوئی و مهم تر از همه صداقت و رک گویی را حفظ کنیم.
اغلب در پشت درهای بسته نظریات مختلف را مورد بحث قرار می دهیم و سپس دوباره یک صدا به تیم ملحق می شویم.
رهبران خوب هنگامی که شرایط ایجاب کند از گفتگوهای سخت احساس شرمساری نمی کنند،اما از قدرت و نفوذ خود نیز برای شرمسار کردن یا اهانت به دیگران در انظار عمومی استفاده نمی کنند.کارکنان نیاز است و دوست دارند بدانند که چه موقع کارکرد آنها پایین تر از حد انتظار است.به تقویت وتشویق مثبت ارزش می دهند که همه این موارد به رهبران آنها بستگی دارد.
۳-هرگز تسلیم شکست نشوید.
همه تجار موفق شکست را تجربه کرده اند و اغلب می توانند تعداد موارد شکستی را که منجر به یک پیشرفت عظیم گردید دوباره بشمارند.وارن بافت،بیل گیتس و استیو جابز نام های مترادف با کارآفرینی موفق هستند که از زمانی تا زمان دیگر شکست می خوردند.اگر چنین رهبران برجسته ای پس از هر شکستی تسلیم شده بودند هرگز به موفقیت افسانه ای خود نائل نمی شدند.
در حالیکه حرفه مشورتی اصلی شرکت ما نسبتا" ثابت باقی مانده است،ولی تمرکز صنعت و ارائه خدمات ما بخاطر توانائی برای کشف ،اجرا،شکست،چرخش و سپس حمله مجدد در یک جهت نوین بمرور زمان بطرزی اساسی و مهم تغییر کرده است.
ما در ابتدا، در حین یک برنامه مشاوره ای منحصر بفردبعد از شناسائی یک بخش تجاری با سود خیلی زیاد بطور موفقیت آمیزی در یک شرکت حمل و نقل سرمایه گذاری کردیم.
همانند هر کار جدید توام با ریسک،بویژه در بحث از متعادل کردن اهداف یک حرفه مشورتی و یک شعبه سرمایه گذاری مشارکتی با سهم برابر به میزان زیادی سعی و خطا وجود داشت.
در نتیجه از طریق همان سعی و خطا، آنچه را که می خواستیم باشد و نیز آنچه را که نمی خواستیم باشد آموختیم.آن پروژه به ما هویتی بخشید که در صورت باربندی و رها کردن با اولین علامت استرس به آن دست نمی یافتیم.
زندگی ژنرال مارشال به ما می آموزد که اگر تسلیم شکست گردیده یا در حین دوره های سعی و تلاش رها کنیم،هرگز از پاداش دستاورد عالی لذت نخواهیم برد. کسب و کارهای موفقیت آمیز و پیشرفت های چشمگیری را که همه تحسین می کنیم فقط با پافشاری و سرسختی از طریق رنج و کوشش خلق می شوند.
۴-"رهبری با چرا" برای توانمند سازی دیگران
بهترین رهبران می دانند که آنها فقط بخوبی نگرشی هستند که نسبت به تیم تحت رهبری خود به نمایش می گذارند.بجای تلاش برای اینکه هر کاری را خودمان انجام دهیم یا شاید بدتر ریز سنجی در مدیریت هر چیزی،باید همه صفحه ای از کتاب ژنرال مارشال را بیاموزیم و به تیم های خود برای پیروزی تکیه کنیم.توانمند سازی ممکن است کلید واژه مهم دهه باشد،اما اهمیت این واژه نشات گرفته از اجرا های منجر به شکست و نتایج تلاش نفسگیر است.
"رهبری با چرا"از طریق ارائه دلیل برای مهم بودن کاری که باید انجام شود.در ارتش،به این نوع ارتباط اغلب "نیت رهبر"یا "نیت فرمانده"گفته می شود.این شیوه به بیان روشن هدف مطلوب بدون از فراهم کردن دستورات ویژه برای چگونگی رسیدن به آن گفته می شود.اگر با توضیح "چرا"بجای استفاده از "چه"و تقریبا" هرگز "چگونه" رهبری کنید،تیم تان مالکیت چالش را بعهده گرفته و برای یافتن یک نتیجه خلاقانه متعهد باقی می ماند.
اکثر رهبران هرگزفرصت رهبری واحدها در نبرد یا کشورها در جنگ را ندارند،اما این بدان معنا نیست که نتوانیم درس های بی انتها را از کسانی بیاموزیم که در چنین موقعیت هایی رهبری کردند.با پیروی از نمونه ژنرال مارشال ،رهبر رهبران،می توانیم بهبود را برای خود و نیز از همه مهم تر برای تیم های خودمان به ارمغان آوریم.
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
نوشته شده توسط؛جی دی دولن
رهبری جنگ در میدان مبارزه و رهبری تیم در اتاق های هیات رئیسه بیش از آنکه متفاوت باشند مشابه هستند.در هر دو موقعیت،شرایط پر ریسک رهبران را ملزم می کند که برای رسیدن به اهداف تعیین شده قبلی از خود آرامش،دقت و هوش بروز دهند.
رهبران بی توجه به موقعیت باید در مواجه با بدبختی و فلاکت خوشبین باقی بمانند.موقعی که فرمانده نیروی ضربت عملیات ویژه بودم، در افغانستان تیم هایم به همان اندازه که به آنها تکیه می کردم نیز به من تکیه داشتند.وفاداری به تیم و ماموریت همه را در حال حرکت در جهت یکسانی نگهداشته بود.اگر چه برخی روزها سخت تر از روزهای دیگر بودند،ولی همیشه تعهد مشترک ما به هدفی متعالی تر از تفرقه جلوگیری می کرد.
من مشابه اکثر رهبران از خیلی الگوها و تصمیم سازان بزرگ قبل از خودم آموختم.ژنرال کلیدی ایالات متحده در جنگ جهانی دوم جورج مارشال یک منبع الهام عظیم برای خیلی از بزرگترین رهبران نظامی تاریخ ایالات متحده است و همیشه صرفنظر از زمان تعدادی از درس هایش به اثبات رسیده اند.
اصرارش بر نشان دادن تردستی،سرسختی،قابلیت انعطاف و پیش نگری از او یکی ازموثرترین رهبرانی ساخته است که تاکنون دنیا به خود دیده است.
چهار مورد از مشهورترین درس های ژنرال مارشال که به شخصیت خیلی از ماها درون و بیرون از ارتش شکل داده اند بشرح ذیل هستند:
۱- خوشبینی را برگزینید
خوشبینی از شرایط ناشی نمی شود،بلکه در شرایط معین باید خود انتخاب کنید که خوشبین باشید.
ژنرال مارشال یک مرتبه گفت،"در شرایط سخت،گروهان افسرده و هر کسی بدبین و در وضعیتی بحرانی است،ولی بطور ویژه رهبر و فرمانده باید بشاش ،خوشرو و خوشبین باشد."
مرتبه بعدی که تیم تان در وضعیت خیلی سختی قرار گرفت،در مواجه با احتمالات مضمحل کننده به خوشبینی اجباری تظاهر کنید و اثر آن را بسنجید.اطمینان دارم که از میزان مسری بودن رهبری خوشبینانه و نیز تاثیر شگرف آن بر تیم شگفت زده خواهید شد.
اغلب در زمان های سخت دوست دارم به خودم یادآوری کنم که خوشبینی مشابه امید ۹۹درصد انتخابی است.سال ۲۰۱۱ بطور مشترک شرکت ( LDR - Luci della Ribalta)LDRرا بنیان گذاری کردیم که فی نفسه ریسکی بزرگ توام با چالش ها و فرصت های بیشمار برای گرایش ما به سمت نگرش منفی بود.برای ورود به بازاری پیچیده که بطور کامل اشباع شده بود و نیز متمایز کردن خودمان از رقبای بخوبی تثبیت شده در این بازار ریسک های خیلی بزرگی را پذیرفتیم.
روزها و حتی هفته هایی نداشتیم که فکر نکنیم شرکت ورشکست شده و احتمال خیلی کمتری برای موفقیت وجود دارد.اما مثبت و متحد باقی ماندیم و از فرصت ها استقبال کردیم.
حتی موقعی که انرژی مثبت بطور طبیعی حاصل نمی گردد،وانمود کنید که چنین انرژی دارید.
احساسات خود را تصدیق کنید،با استرس یا فرسودگی شخصی بجنگید،و عمدا" پر انرژی و مشتاق باشید.
امکان دارد چنین رفتاری بنظر مصنوعی برسد،اما می تواند برای روحیه شخصی و نیز روحیه تیم شگفت انگیز باشد.
۲-علنا" و بی پرده انتقاد و عیب جوئی نکنید
رهبران بزرگ تعهد پایداری نسبت به تواضع ،مسئولیت و وفاداری از خود بروز می دهند.اما پیوسته نیز باید وضعیت موجود را بچالش کشیده و بصورت خصوصی بطور مشابه توصیه حیاتی و صادقانه ای برای مرئوسین و مقامات ارشدتر از خود ارائه دهند.
شرکت من اکنون ۵شریک با سهم مساوی دارد که تیم رهبری شرکت را تشکیل می دهند.حتی اغلب وجود دو رهبر با قدرت مساوی در راس هرم یک سازمان چالش برانگیز خواهد بود،اما ما با پنج مدیر با قدرت برابر در خصوص خیلی از موضوعات استراتژیک از جمله استخدام،سرمایه گذاری ،عملیات و سایر موارد اختلاف نظر داریم.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
۲-رهائی از حس قربانی شدن
حس قربانی شدن عمو زاده ترس است.زندگی با احساس ترس و قربانی بودن جایگاه راحتی است زیرا برای مدتی طولانی در چنین موقعیتی زندگی کرده ایم.ما نمی دانیم زندگی پس از بهبود چگونه می تواند باشد،اما از سوی دیگر، زیستن درست را آغاز می کنیم.
موقعیت ایمنی است حتی اگر هر چیزی پیرامون ما بگوید که چنین نیست و حتی اگر ندانیم طرف دیگر چه چیزی هست.
چرا؟زیرا هر چیزی بهتر از زندگی با ترس است،ترس ریشه همه ناتوانی های ما در استقبال از فرصت ها و شادی است.
۳-گذر و انتقال با ظرافت
بمجرد اینکه موفق می شویم به مرحله بعدی برویم که آنجا دیگر احساس ترس و قربانی شدن در وجود ما لانه نکرده و برجسته نیستند،در وضعیت انتقال کامل هستیم.این نقطه ای است که جادوی واقعی اتفاق می افتد. نقطه ای است که رشد شخصی حادث می گردد.ازشیوه ها و ابزارهای قدیمی که خلاص می شویم زمینه بروز شیوه ها و ابزارهای نوین مهیا می گردد.
گویی فرصت ها بصورت معجزه آسا و گروهی نمایان می شوند.اغلب فرصت ها را هنگام بروز غنیمت نمی شماریم زیرا بی آنکه بر زبان آوریم در نهان خود از موفقیت و تغییر می ترسیم ،ولی موقعی که از الگوهای فکری بازدارنده خلاص می شویم،مستعد دریافت خیلی از قابلیت ها می گردیم.با عقب راندن ترس،بی کرانی و بی مرز بودن رشد خود را تصدیق می کنیم.
۴-در مواجهه با شکست بخشنده باشید
این حقیقت را باور داشته یا نداشته باشید،شکست به معنای فرصت های بیشتر است.وضعیت های ناقص چیزی هستند که در گام اول بطور غیرقابل باوری ما را قشنگ و پیچیده می سازند.موقعی شکست را بعنوان بخشی از پروسه رشد می پذیریم، ماهیت امور را پذیرفته ایم.شکست می تواند بستن دربی باشد که بمعنای گشودن درب دیگری خواهد بود که برای ما مطلوب تر و مناسب تر است.
شکست می تواند فرصت تلف شده ای باشد که به معنای ظهور فرصت خیلی مناسب تری برای برنامه زندگی ما است.
۵-فراوانی نعمت را با همدردی و دلسوزی بپذیرید
فرمول ایده ال برای یک زندگی شاد،موفقیت آمیز و مملو از فراوانی فرمولی است که شامل همدردی و دلسوزی باشد. فشار به مرزها و لبه های رشد بیش از آنکه نیاز مند عمل اجباری باشد مستلزم حس پذیرش و یک نگرش همدردانه و دلسوزانه نسبت به فرصت ها است.انجام کار آسان است.به فرصت ها فضایی برای رشد بدهید؛به آنها خاک مملو از مواد غذایی را که در اشتیاق آن هستند و نیز نور خورشید فراوان برای کامیابی بدهید.اما از همه مهم تر،پذیرش فراوانی بعنوان یک حق بشری است.در حین انتقال ازگذشته ترس محور به حال مبتنی بر همدردی و دلسوزی نجیب و مهربان باشید.
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.