نوشته شده توسط؛جکلین جنکسلا ۲می ۲۰۱۹
انسان ها چگونه رشد می کنند؟ما خیلی شبیه به دانه ها برای موفقیت و کامیابی به مجموعه ای از شرایط و مواد مقوی ویژه نیاز داریم.دانه اگر چه ریز است،ولی تقریبا" بی باک است.از راز زندگی یعنی نیرویی مطلع است که برای اعمال فشار به لایه ها و شکستن پوسته و وارد شدن به خاک های تاریک و عمیق بعنوان ماده رشد به آن نیاز دارد.اگر دانه قادر است که طرح زندگی خود را دنبال و در مجموع به ماهیتی بزرگتر و تغییر یافته مبدل شود،چرا ما نمی توانیم به همان طریق نیز رشد شخصی را تجربه کنیم؟
اطلاعات مربوط به چگونگی رشد بصورت کد بندی شده درون دانه جاسازی شده است.ما نیز به الگوهای رشدمان دسترسی داریم.لکن،جایی در امتداد مسیر،الگوها را گم می کنیم.اکثریت در مرحله رشد ویژه ای بدون از توجه به نتیجه کل سیکلی که در تمام مسیر طی کرده ایم متوقف می شویم.
اگر چه تمایل داریم که فرصت ها را کمی متفاوت درک کنیم ولی فرمول هایی هستند که به رشد ماکزیمم منتج می شوند.ما نمی توانیم با رد ،غفلت
یا فرار کردن از فرصت های حاصل شده برای خود کامیاب و موفق شویم.
بیائید وضع موجود را به چالش بکشیم. "فرصت طلب"بعنوان شخصی تعریف می شود که قطع نظر از برنامه ریزی و اصول از فرصت های پیش آمده بهره می گیرد.این رفتار بنظر منفی است.
من می گویم ،ما باید دوباره فرصت طلب ها را بعنوان افراد مصمم به بقاء و کیمیاگران شخصی تعریف کنیم که فقط یک تجربه زندگی استاندارد را نمی خواهند،بلکه زندگی را می پسندند که مرزهای فیزیکی را فرو ریزد.فرصت طلبان خیلی شبیه به دانه ها که هر فرصتی را برای فشار به جلو،بالا و خارج جهت رشد بکار می گیرند می خواهند با غنیمت شمردن فرصت ها کامیاب شوند.
*فرصت ها را غنیمت شمارید
از طریق غنیمت شمردن فرصت ها و توسعه مرزهایمان ،به معجزه فرصت ها امکان دهیم تا در زندگی هایمان اثر کند.قادریم دریابیم که با کدام سری از اعمال به فردی مبدل می شویم که همیشه می دانستیم می توانیم باشیم.
البته،شبیه هر فرصت جدید،در اولین گام احساس عدم اطمینان و خطر زیادمی کنیم.فشار بدرون قلب ترس،به حوزه قلمرو ناشناخته و رفتن آنسوی محدودیت های فیزیکی چالش بر انگیز است.راز موفقیت در این حقیقت نهفته است.
چهار روش کار با "مرزهای رشدمان"برای خلق فضایی جهت رشد شخصی بشرح ذیل می باشند:
۱-بررسی فاکتورهای ترس
ترس از حرکت بجلو جلوگیری می کند زیرا مصر به حفظ زندگی در گذشته است.رفتاری آموخته شده است، علی رغم تمایل برای بهتر یا متفاوت بودن ،بواسطه چنین رفتاری اغلب اجازه می دهیم تا ترس زندگی ما را کنترل کند.
هنگامی که به ترس خودمان زیاد می اندیشیم،اگر چه کشف می کنیم که ماهیت آن چیست و از کجا سرچشمه می گیرد،ولی می توانیم شروع به بهبود کنیم. ابتدا همچنانکه از زندگی با ترس به سمت کنترل آن حرکت می کنید باید با خودتان مهربان باشید.بی ترسی وجود ندارد،اما روشی برای برخورد با ترس وجود دارد که بدان طریق به بهترین وجه از خود پشتیبانی می کنید.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
بدون از خود تفکری(خود انعکاسی)صادقانه،می توانید در تلاش برای یافتن تصویر درست جهت عرضه به دیگران انرژی خیلی زیادی صرف کنید.موضوع راجع به کامل بودن نیست.بله راجع به صادق بودن در خصوص این حقیقت است که چه کسی و کجا هستید و واقعا" چه چیزی می خواهید. صداقت به یک تصویر دقیق تراز خودتان منتهی می شود،و دقت در این خصوص به اعتبار و اصالت منتهی می گردد. متخصص رهبری وارن بنیس می گوید،"معتبر و اصیل بودن دقیقا" به معنای خالق و بانی خود بودن است،برای کشف انرژی ها و تمایلات فطری خویش است،و سپس برای یافتن روش عمل خودتان براساس آنها است."هرچه اصیل تر و با اعتبارتر شویم،بیشتر خالق و بانی زندگی های خودمان خواهیم شد،و بسادگی زندگی کردن به روش تقلید از دیگران نیست.و هرچه اصیل تر و با اعتبارتر شوید حس خوشی و سعادت شما بزرگتر می شود. بنابراین زمانی را صرف تفکر کنید.نه فقط شروع به انجام آن کنید.بلکه از خود بپرسید:به چه چیزی بدرستی ارزش داده و آن را می خواهم؟این بدون از تفکر اتفاق نمی افتد. ما به سوالاتی در خصوص اینکه چه کاری انجام می دهیم سریع جواب می دهیم،اما هویت شما چیزی نیست که انجام می دهید یا کسی نیست که می شناسید،بلکه کسی است که هستید.ارزش هایتان چه هستند؟به چه چیزی باور دارید؟بر نگهداشتن چه چیزی اصرار و مقاومت می ورزید؟این ها بدرستی از شما شخصی می سازند که هستید. ممکن است بگوئید ،"اشتباهات زیادی کرده ام.برای من خیلی دیر است."آنچه که در گذشته رخ داد تاریخ است ،و بله،پس از شکست زندگی وجود دارد .بازی پایان نیافته است. بنابراین،همچنانکه برای تفکر آماده می شوید(با قلم و کاغذ در دست)،پنج سوال برای کمک به شروع کار بشرح ذیل هستند: ۱-پنج ارزش غیر قابل مذاکره در زندگی ام چه هستند؟ ۲-اگر موفقیتم تضمین می شد چه کاری انجام می دادم؟ ۳-چه تجاربی می خواهم داشته باشم؟ ۴-در جدول و برنامه زمان بندی من چه چیزی وجود دارد که لازم نیست باشد؟ چه چیزهای می تواند اعتبار و اصالت را متروک و یا حداقل کاهش دهد؟برای دوره شش ماهه از اکنون چه تعهداتی برای خودم خلق می کنم که پس از آن حسرت خواهم خورد؟ ۵-چه کاری را انجام می دهم که ازآن لذت نمی برم و چه چیزی را انجام می دهم که از آن لذت می برم؟ چه چیزهای هستند که سایر مردم از من می خواهند انجام دهم؟چه چیزهایی را خودم می خواهم انجام دهم؟ بصیرت ها ی خیلی قدرتمندی از طریق این تفکر بدون از هیچ نیاز به اطلاعات اضافی حاصل خواهد شد.مغزتان از قبل اطلاعاتی بیش از آنکه تصور می کنید دارد،و تفکرتان بهترین ایده ها را رو می کند.و آن ایده ها گام هایی برای عمل شما خواهند شد.
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
پنج سوال تفکری (انعکاسیreflect)برای کشف اینکه چه کسی هستید و چه می خواهید یک مرتبه شاعر ایرلندی مشهور اسکر وایلد گفت،"رمز نهائی خود شخص است."اما چگونه رمزی را که خودتان هستید کشف می کنید؟این نمی تواند بدون از خودآگاهی اتفاق بیفتد و خودآگاهی هم بدون از تفکر اتفاق نمی افتد. اما تفکر بطور واقعی چه معنایی دارد؟ تفکر متفاوت از درونگرائی است.درونگرائی بطور ساده نگاه به درون است.توقف در آنجا نه فقط چشم انداز فکری را محدود،بلکه همچنین می تواند آن را متوقف کند.در حقیقت،می تواند برخی را به بدبینی یا حتی افسردگی بکشاند.درونگرائی یک جاده یکطرفه است.ولی تفکر دو طرفه است.اجازه دهید توضیح دهم. کلمه " reflect" (انعکاس) در لاتین به معنای "خمیدگی دوباره،چرخش دوباره"است.به مثال انعکاس خود در آینه توجه کنید.موقعی که به آینه نگاه می کنید،تصویر داخل می رود،می چرخد و منعکس می گردد.به همان طریق،اختصاص وقت برای تفکر در موقعیت ها و رویدادهای زندگیتان برای شما بصیرت ها و بینش های نوین به ارمغان خواهد آورد.هیچ پروسه یادگیری واقعی وحس کشف یا بصیرتی بدون از تفکر وجود نخواهد داشت. تفکر نگاه کردن بدرون یعنی اینکه بدان طریق بتوانید با چشم انداز فکری دقیق تر،بزرگتر و وسیع تری به دنیای بیرون بنگرید. بدون از تفکر،زندگی یک فعالیت اتفاقی بدون از بصیرت می شود.تجارب ما بدون از ارزیابی اینکه "کجا هستیم،و چرا اینجا هستیم؟"به بینش ها و بصیرت ها مبدل نمی شوند.این به نوبت کمک می کند تا بجائی برسیم که قصد رفتن به آنجا را داریم بعبارت دیگر اصیل تر و با اعتبارتر می شویم.اعتبار و اصالت مربوط به نزدیک تر شدن به هویت حقیقی ما است. من بعنوان یک کودک عاشق رفتن به کارناوال بودم،و بطور ویژه از خانه سرگرمی و دویدن از میان مارپیچ آینه ها لذت می بردم،در کل گیج می شدم که از کدام راه باید بروم.با غده هایی بر سر و کوفتگی هایی بر روی زانوهایم رها می شدم.راهروی کوچک واقع در مسیر خروج با آینه های خمیده وسیعی پوشیده شده بود در نتیجه تصاویر کج و کوله ای از خودم را در آینه ها می دیدم.لذا چنان می خندیدم تا فریاد می زدم زیرا می دانستم که آنچه می بینم من واقعی ،من اصیل ومن معتبرم نبود. نکته؟ما همه یک آینه درونی داریم که چگونه دیدن خودمان را منعکس می کند.چیزی که می بینید اغلب ناآگاهانه رفتارتان را تعیین می کند. اما این اعوجاج و تحریف ها سرگرم کننده نیست!در حقیقت،کسی را که واقعا" هستید و آنچه را که واقعا" می خواهید حداقل می کنند.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.