این مقاله بعنوان بخشی از یک مجموعه راجع به اینکه چگونه بازاریابان می توانند شکست را از نو طرح ریزی کنند به روش های کلیدی که آنها می توانند شکست را به موفقیت تبدیل کنند پرداخته و بینشی از رایان لیک مولف "پیگیری شکست:چگونه قصور و شکست شما را مهیای موفقیت می کند."را به اشتراک می گذارد. اولین بخش مقاله به برجسته کردن این حقیقت اختصاص یافته است که چرا همه باید شکست را پیگیری و دنبال کنیم.
روش های مختلفی که بدان طریق می توانیم شکست را به موفقیت مبدل کنیم بشرح ذیل هستند:
۱)بگذارید تا شکست آنچه را که در آن توانمند و ماهر نیستید معلوم کند.
موقعی که جوان و نورسته بودیم، با احتمال خیلی زیاد فرد مهربانی به ما گفت که هر چه بخواهیم می توانیم بشویم، در حالیکه این توصیه بنظر خوب می رسد،اما دقیقا" درست نیست.در حالیکه اغلب خیلی از افراد به ما می گویند که رویای بزرگ داشته باشیم،ولی تعداد کمی می پذیرند که می توانیم شکست بخوریم.من مردم را برای تلاش جهت رسیدن به ماه تشویق می کنم،اما از آن مهم تر درک این حقیقت است که عده خیلی کمی واقعا" به آنجا می رسند.برای مثال در خصوص رسیدن به کره ماه،سازمان ناسا را در نظر بگیریدآیا می دانستید که بدست آوردن یک شغل پیشنهادی از طرف ناسا هشت برابر سخت تر از پذیرفته شدن در دانشگاه هاروارد است؟با این وجود موقعی فردی به شغلی می اندیشد که بطور واقعی خیلی خوب و لذت بخش است،در حقیقت راجع به قرار گرفتن در جمع ۱درصد جمعیت ممتاز دنیا گفتگو می کند که اکثر ما نیستیم.ما رویاهای آن ۱درصد را با دیسیپلین ها و عادات ۹۹درصد مردم معمولی داریم.سوالی که باید از خود بپرسیم این است که آیا رویاهای ما هم تراز با دیسیپلین های ما هستند،زیرا نمی توانیم با عادات معمولی انتظار نتایج شگفت آور داشته باشیم.گاهی اوقات یک فرد برای پی بردن به حوزه ای که در آن توانمند و ماهر نیست نیاز است که شکست بخورد،سوالی که اغلب از من می پرسند این است که،"چگونه حوزه علاقه و اشتیاق خودم را کشف کنم؟"و جواب من معمولا" تا حدی ساده است و آن با استفاده از شکست است.اگر بتوانید برخی موارد را قبلا" درلیست حرفه خود خط بزنید،این ممکن است معلوم کند که در چه حوزه ای توانمند و ماهر هستید.که این مرا به مرحله بعدی هدایت می کند.
۲)بگذارید تا شکست آنچه را که در آن توانمند و ماهر هستید معلوم کند.
همچنانکه در کتابم عنوان کرده ام،اگر چه فعالیت ورزشی ام در باشگاه بسکتبال فینیکس سانز محدود بود،ولی همان مدت محدود حوزه ای را که در آن خوب بودم آشکار ساخت.آیا من یک بازیکن بسکتبال خوب بودم؟بله،ولی بازی در لیگ حرفه ای بسکتبال ایالات متحده کار دائمی نیست.شکست در باشگاه فینیکس آشکار ساخت که بطور واقعی چند حوزه ای از جمله سخنرانی و نویسندگی هستند که در آنها بهتر از بسکتبال هستم.من می توانستم برای مبدل شدن به یک بازیکن بسکتبال حرفه ای سخت تر کار کنم،اما باید به برگشت سرمایه آن در مقابل گویندگی و نویسندگی توجه می کردم.می توانم برای بقیه عمر نویسندگی و سخنرانی کنم.پدر زمان در قهرمانی شکست ناپذیر است.گاهی اوقات شکست می تواند به ما کمک کند تا با فرآیند حذف آنچه را که باید انجام دهیم کشف کنیم .در حالیکه دوست دارم به مردم بگویم هرگز ناامید نشده و رها نکنند،ولی ترجیح می دهم به آنها بگویم که زود شکست بخورند چون می توانند قصد خویش را دنبال و نقطه مطبوع و شیرین خود یعنی آنجا را که محل تلاقی علائق،مجموعه مهارت،فرصت و هدف است بیابند.شکست کمک خواهد کرد تا آنچه را که برای شما احتمال وقوع ندارد کشف کرده و برای چیزی که احتمال وقوع دارد مهیا شوید.
ادامه دارد
https://www.forbes.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
بیش از ربع قرن قبل پس از خاتمه خدمت سربازی بامدرک مهندسی برق از دانشگاه علم و صنعت تهران کارم را در شرکت نفت و گاز آغاجاری شروع کردم.طی این دو دهه و نیم علاوه بر کسب تجربه، به فراخور نیاز شغلی در دوره های آموزشی متنوع و پرشماری شرکت کرده و با افزایش تدریجی سابقه و ضرورت تغییر سنگر در ساختار سازمانی از حوزه های کارشناسی و فنی به حوزه های مدیریتی و انسانی، مدرک کارشناسی ارشد مدیریت استراتژیک را هم از دانشگاه علوم و تحقیقات با صرف هزینه و زمان و معدل عالی به رزومه شغلی ام افزودم.
مضافا" اینکه،اگرچه تلاشم برای اتمام دوره کارشناسی ارشد زبان خارجی بعلت عوامل خارج از کنترل بی نتیجه ماند و ناچار تلخی ترک تحصیل در آن زمینه را به جان خریدم ولی طی این مدت طولانی حضور در صنعت هیچ گاه از زبان خارجه بعلت نقش بی بدیل آن در انجام وظایف و مسئولیت های سازمانی غافل نشده ام،بطریقی که اکنون حداقل بیش از انگشتان دو دست کتاب های با مضامین فنی کاربردی ،مدیریتی و روانشناسی که بی ربط با صنعت بویژه نفت نیستند،با ترجمه و تالیف چاپ یا در نوبت چاپ دارم.
فراتر اینکه،همیشه دغدغه های حرفه ای و شغلی ام اگر بیش از دغدغه های زندگی خانوادگی نبوده است از آنها هم کمتر نبوده و نیست.صد البته،نفس ادامه خدمت متجاوز از بیست و پنج ساله در منطقه ای محروم از امکانات و مولفه های طبیعی برای یک زندگی حداقلی خود دلیل بارزی بر پیشی گرفتن دغدغه های شغلی بر دغدغه های خانوادگی است!!
این مقدمه را نه برای بیان رزومه شغلی یا خودستایی که به هر دو نیازی ندارم،بلکه بدان علت نقل کردم تا بگویم که رشد حرفه ای و شخصی امثال من که در مقابل سرمایه بیکران نیروی انسانی نفت قطره بسیار ناچیزی در مقابل اقیانوس هستم به یمن ساختار کهن نفت است که برمبنای رفع دغدغه های معیشتی و زندگی کارکنان با هدف تربیت نیروی انسانی برخوردار از سلامت جسمی و روانی، تعهد، وجدان کاری،خلاقیت و توانمند بعنوان مزیت رقابتی سازمان بنا گردیده است تا در بحران ها وسختی ها گره گشای مشکلات فنی و انسانی بوده و برند شرکت ملی نفت را چون میراثی گرانقدر پاس داشته و از نسلی به نسل دیگر انتقال دهد.
بی شک،عبور از بحران های چهار دهه گذشته از جمله جنگ و بدتر از جنگ تحریم های بنیان کن اجنبی به برکت وجود چنین سرمایه ای میسور گردیده است.
این همه در حالی است که متاسفانه از سال ها قبل کم کم سیر تضعیف ساختار نیرو ساز نفت با شکل گیری مافیای رانت خواری که رشد تدریجی پرهزینه را بر نمی تابید و حیاتش با استاندارد و ساختار جمع نقیضین بود آغاز گردید لذا، ترفیعات آسانسوری بدون کسب تجربه،دانش و مهارت مورد نیاز برای احراز سمت های خاص از استثناء به قاعده مبدل گردید که شاهد این مدعا نمایندگانی بودند که بدون از طی فرایند لازم در راس هرم سازمان سمتی را پس از پایان دوره نمایندگی معجزه آسا بدست می آوردند که در ساختار تعریف شده نفت برای یک نخبه پرتلاش و چالشگر نفتی حداقل مستلزم صرف زمانی بیش از دو دهه و نیم بود!!
بدیهی است چنین رانت شیرینی به نمایندگان محدود نشد،بلکه لابی گران پر قدرت، شیرینی حلاوت ترفیعات آسانسوری را از تشنه گان رشد بی هزینه یا کم هزینه در جای جای شرکت های نفتی هم دریغ نکردند!!
بعلاوه،سایر مزایا و امتیازاتی که فلسفه بنیان و استمرار آنها از ابتدا نیز رفع دغدغه نیروی انسانی بود،اگر چه با توجه به کثرت خانواده بزرگ نفت نقش چشمگیری در رضایمتندی نیروی انسانی بدنه اصلی نفت نداشتند ولی همان حداقل ها هم بتدریج با نگاه تنگ نظرانه حذف شدند و یا گاه بهره مندی از آنها با اهداف خاصی مهندسی گردید که عمدتا" از حیز انتفاع خارج شدند.
در گام های بعدی ،خدمات درمانی که همیشه از جمله عوامل دغدعه آفرین برای نیروی انسانی بویژه در مناطق کم برخوردار بوده اند هم از این قاعده مستثنی نشدند و بعلت مشکلات عدیده اکنون خود بیت العزل دغدغه های نیروی انسانی گردیده اند.
این قصه سر درازی دارد،ولی سخن کوتاه کرده و حتی با گذر از زلزله کاهش پاداش بازنشستگی نفتی ها در چند سال قبل و اثر آن بر دغدعه زایی بجای دغدغه زدایی برای پرسنل نفت، به آخرین میخ کوبیده بر ساختار و نظام استاندارد نفت یعنی به هم ریختن سیستم حقوق و دستمزد می پردازم که دغدغه و قصه پرغصه این ایام نفتی ها و در واقع هدیه ۱۴۰۰برخی از نمایندگان به آنها در بحبوحه طوفان غمبار تورم و گرانی است که به بهانه حقوق های نجومی به عمد یا غیر عمد آخرین فازهای پروژه تخریب برند نفت را تکمیل کرده اند!!
دردناک تر اینکه،چنین کاری پس از شکست فشار حداکثری دشمن صورت گرفته که پرسنل خلاق و عملیاتی نفت در اقصی نقاط میهن طی چند سال گذشته معبر شکنان اصلی خط مقدم نبرد برای شکست این فشاربوده اند.بنابراین از متولیان انتظار تشویق و قدردانی داشتند!!
با این حال،شگفت انگیزتر سکوت و عدم تحرک کافی نمایندگان مناطق نفتی است،زیرا هم نفتی ها موکلان آنان هستند و هم عمران و آبادانی و رونق حوزه های نمایندگی آنها اغلب مرهون حقوق نفتی ها است که حتی قبل از آن هم بعلت کاهش چشمگیر قدرت خرید کارکنان نفت انگار گرد بی رونقی بر بازار و کسب و کار آنها پاشیده شده بود!!
به همین علت،ناخودآگاه این گمانه تقویت می شود که مدعیان دیروز و نمایندگان امروز در ابن برهه حساس بجای پیگیری مطالبات توده به رفع دغدغه از محافلی مشغولند که نمایندگی خود را بیش از هر عامل دیگری مدیون آنها هستند.
یا هم بیم آن می رود که متولیان تفکر "تبدیل نیوساید به شلنگ آباد"در سطح کلان دوباره جان گرفته باشند و از هم پاشیدن سیستم قانونمند حقوق و دستمزد نفت آغاز عملیاتی شدن مکنونات قلبی آنان باشد که بی شک سکوت نمایندگان نفتی حداکثر کاری است که از عهده آنها برمی آید!!
توتم نیوز
غریب واحدی پور
جمعه ۸مرداد۱۴۰۰
۳)مدل سازی یا سرمشق گیری از استراتژی های اثر بخش
بخاطر داشته باشید که موفقیت راهنما و سرنخ بجا می گذارد.راهی برای کسب قدرت و روشی برای رسیدن به آنچه که می خواهید در یک دوره زمانی کوتاهتر وجود دارد. روش یافتن آن سر مشق گیری از کسی است که قبلا" به هدفی که در نظر دارید رسیده است.اگر فردی در هر حوزه ای موفق است،یک رابطه عالی دارد،بطور شگفت آوری در تجارت موفق است،یا بدن وانرژی او آرزوی شما است،خوش شانس نیست.بلکه مجموعه ای از استراتژی ها دارد و آنها را بکار می گیرد که اثر بخش هستند.به کشف دوباره راه و روش موفقیت نیازی ندارید.در تمام طول زندگی ام همیشه باور داشته ام که بهترین روش آموختن از دیگران است.چنین روشی خلاصه کردن دهه ها در روزها است.
۴)احساسات خود را تقویت کنید
مواجه شدن با اتفاقات زیان بار در زندگی مانند تجربه یک بیماری،شکست شغلی یا بروز مشکلی در خانواده که شبیه ضربه خرد کننده ای عمل می کنند اجتناب ناپذیر است.اما این یک لحظه بحرانی است که اگر بطور مستقیم مواجه شوید ،در صورتیکه بسادگی آن را هدیه ای از طرف خداوند بدانید و راهی برای استفاده از آن بیابید در زندگی به شما ماهیچه قدرت روانی می بخشد،
لنس آرمسترانگ قهرمان دوچرخه سواری یک نمونه عظیم است.موقعی با سرطان مواجه شد،چه کاری انجام داد؟او تسلیم نشد.احساسات خود را تقویت کرد زیرا باید راهی برای موفقیتی بیش از آنکه تاکنون در کل حرفه ورزشی خود داشت می یافت،حتی اگر چه فکر می کرد که قابلیت های خود را ماکزیمم کرده بود.
و چه اتفاقی افتاد؟پس از غلبه بر سرطان،دیگر دوچرخه سواری برای او هیچ چیز سختی نبود.لذا ۷مرتبه در رویدادهای بسیار مهمی برنده شد که قبل از آن حتی یک مرتبه هم برنده نشده بود.او آنچه را که می توانست آسیب زننده ترین لحظه عمرش باشد به سکوی پرتابی برای برخی از بزرگترین پیروزی های خود مبدل کرد.او انتخاب کرد که احساساتش را تقویت کند وراهی برای غلبه بر سرطان بیابد،نه اینکه با آنچه که زندگی به او عرضه کرده بود شکست بخورد.این ها لحظاتی هستند که سرنوشت ما را تعیین می کنند.
۵-بیش از آنکه انتظار دارید دریافت کنید ببخشید
عاقبت امر آنچه که معنای زندگی های ما را شکل می دهد چیزی نیست که کسب می کنیم،بلکه چیزی است که می بخشیم.اگر بتوانید یافتن راهی برای افزودن ارزش بیشتر به زندگی های مردم را نسبت به هر کس دیگری هدف روزانه خود قرار دهید،پس هرگز نباید نگران موفقیت خود باشید.
اما اگر بطور پیوسته فقط در تلاش برای داد و ستد یا معامله هستید،مثلا" بگوئید ،"این را به شما می دهم در صورتیکه آن را به من بدهید."خود را برای کامیابی در کشمکش خواهید یافت.بخاطر داشته باشید که رمز زندگی در بخشیدن است.برای خودپسند بودن ساخته نمی شویم.ما می توانیم موفق و کامیاب شویم،اما آنچه از اعماق روح های خود می خواهیم آن است که در موقعیت های زندگی بخشنده و نه دریافت کننده باشیم.اگر هر روز بتوانید صادقانه احساس کنید که چیز با ارزشی به اطرافیان خود داده اید می توانم قول دهم که پیروزی نهائی را در زندگی تجربه می کنید یعنی زندگی با معنا و شادی خواهید داشت.
این پست ابتدا در دسامبر ۲۰۰۸منتشر شد،پس از آن بخاطر دقت و وضوح بروز رسانی شده است.
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
نوشته شده توسط ؛کادر تحریریه سایت موفقیت(success) ۳ژوئن۲۰۲۱
آیا تاکنون خواسته اید که حوزه ای از زندگی خود را تغییر دهید و متعهد به انجام آن تغبیر بوده اید،با این وجود کار انجام نشده است؟چرا این اتفاق می افتد؟آیا بدین خاطر است که چگونگی انجام کار را نمی دانید؟آیا شرایطی وجود دارد که شما را از انجام آن تغییر باز می دارد؟
اگر چه می توانیم برای عدم موفقیت در آنچه می گوئیم باید انجام دهیم دلایل متنوعی را بیابیم،ولی بناچار به دلیل اصلی این ناکامی یعنی دیدگاه فکری می رسیم.۸۰درصد موفقیت در هر حوزه ای روانی است و فقط ۲۰درصد فیزیکی و مکانیکی است.اکثر مردم بقدر کفایت راجع به چگونگی انجام کار می دانند،اما آن را به سرانجام نمی رسانند ، زیرا وضعیت روانی آنها با هدف هایشان هماهنگ نیست.
اگر قصد تغییر زندگی خود در هر زمینه ای را داشته باشید،برای موفقیت در بالاترین سطح پنج کلید وجود دارد که فقط تغییری را که می خواهید خلق نمی کنند،بلکه آن تغییر را با دوام و پایا می سازند.
۱)بالا بردن استانداردها
اگر چه این ممکن است مشابه با یک فرآیند فکری قدیمی کسل کننده بنظر آید،اما هر یک از ما که صادق باشیم نباید این حقیقت را انکار کنیم که تغییرات تا هنگامی که بخشی از هویت ما نشوند،تا وقتی که در واقع شروع به دیدن آنها بعنوان استانداردهایی نکنیم که با آنها زندگی می کنیم به مدت طولانی ادامه نمی یابند،بالا بردن استانداردها بدرستی به معنای تبدیل "بایدها"به "الزام ها"است.هر کسی لیستی از "بایدها" دارد :"من باید زمان بیشتری با کودکان بگذرانم."،"من باید زمان بیشتری صرف برنامه کاری کنم."،"من بایدی کمی وزن خود را کاهش دهم."این پروسه باید و باید و باید ادامه دارد.در این صورت زندگی مردم واقعا" تغییر نمی کند ولی اگر "بایدها"را به "الزام ها"مبدل کنید، کل زندگی تان تغییر می کند.
من این مثال را خیلی اوقات دیده ام،موقعی مردم هیچ پولی ندارند،اما یکی از والدین آنها مریض می شود، روشی برای بدست آوردن پول جهت تامین هزینه افسانه ای درمان سرطان می یابند.اگر به کسی بنگرید که بنظر زندگی برتری نسبت به شما دارد،من به گردن می گیرم که در آن حوزه نسبت به شما استاندارد برتری دارداگر کسی را می بینید که پنج مرتبه در هفته تمرین ورزشی می کند،بدین خاطر نیست که نسبت به شما وقت بیشتری دارد بلکه بدین علت است که برای او یک الزام است.هرگز از آن نمی گذرد ،با این استاندارد شناخته می شود و آن را هر روز زندگی می کند.
هنگامی احساس می کنید که قطعا" باید کاری را انجام دهید،روشی برای انجام آن پیدا خواهید کرد.
۲)باورهای محدود کننده را تغییر دهید
حتی موقعی که هدف خیلی روشن است و بدرستی برای شما رسیدن به آن یک الزام است،آیا این برای موفقیت کافی است؟اغلب می تواند باشد.اما اگر خود را ناتوان از اقدام و عمل یا در حال عقب کشیدن یا خرابکاری و کارشکنی در کار خود می یابید،یک دلیل وجود دارد و آن این است که با خود تعارضات درونی دارید.این تعارضات می توانند در ترس ها و تردیدها بروز یابند،یا بصورت باورهای محدود کننده به شکل ترس یا تردیدها نمایان شوند.امکان دارد اشتیاق وافری به تجربه فراوانی مالی مطلق برای توانگر شدن داشته باشید.اما ممکن است باور متعارضی هم داشته باشید که از درو ن تان می گوید،"من نمی خواهم که هیچ کسی مرا قضاوت کند."این دو هدف در تضاد کامل هستند.یا اشتیاق رسیدن به هدفی را دارید اما هم زمان نیز باور دارید که بقدر کفایت برای چنان اتفاقی قوی ،هوشمند یا تحصیل کرده نیستید.مگر اینکه این تعارضات درونی را کشف کنید،وگرنه موجب شکست تان می شوند.
یکی از مهم ترین کارهایی که من در همه سمینارها و در تمام جلسات کوچینگ خود انجام می دهم کمک به مردم جهت کشف این تعارض و سازمان دهی مجدد نیروهای آنها در یک جهت خاص است .موقعی که انسانی بطور کامل از نوسازماندهی شود،وقتی هر نیرویی درون تان بدون از هیچ عامل بازدارنده ای به سمت هدفی باشد که در نظر دارید ،سطح اطمینانی حاصل می شود که استوار و ثابت به سمت اقدام و عمل سوق می یابید.در نتیجه از تمام ظرفیت خود بهره برداری کرده و نتایجی ماورای آنچه که امید داشته یا تصور می کنید خلق خواهید کرد.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.success.com
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.