برداشتن گام هایی به سمت ساخت کلیه مصنوعی قابل پوشیدن،
اکنون برای میلیون ها بیمار مبتلا به نارسایی کلیوی امکان پیوند کلیه وجود ندارد.جدای از یک عمل پیوند،تنها آلترناتیو برای بیماران تحمل جلسات دیالیز منظم برای پاک کردن مواد زائد سلولی مضر از بدن آنها است.
اکنون ،دانشمندان انجمن نانوی آمریکا ابداع یک جاذب ادرار جدید را گزارش کرده اند که می تواند پیشرفت به سمت تولید یک کلیه مصنوعی راحت،مناسب و موثر را تسریع کند.
بطور مثال،انجام دیالیز مستلزم سه مرتبه مراجعه در هر هفته به یک مرکز مراقبت بهداشتی است،که در آنجا بیماران برای ساعت ها به یک ماشین متصل می شوند.این کار نه فقط طاقت فرسا است،بلکه نتایج سلامتی درمان هم ضعیف است.مشکل این است که کلیه ها خون را در تمام مدت شبانه روز تصفیه می کنند؛در حالیکه دیالیز موقعی که فقط برای چند نوبت در هفته انجام می شود نمی تواند به همان خوبی کار را انجام دهد.
دانشمندان مشتاق تولید یک کلیه مصنوعی هستند که در تمام اوقات قابل پوشیدن باشد و بطور پیوسته دیالیز را انجام دهد.
اگر چه یکی از مانع ادرار است که باید برای حفظ بالانس نیتروژن بدن دفع شود.
هم اکنون ،دیالیز مشکل ادرار را با استفاده از آنزیمی رفع می کند که مولکول ها را به آمونیاک و مونو اکسید کربن تجزیه می کند،اما حجم مواد لازم برای اجرای این واکنش خیلی زیاد و سنگین است بطوریکه براحتی قابل پوشیدن بر روی بدن نمی باشد.بنابراین،محققین خواستند که یک روش جدید را بیازمایند.بدین منظور به یک ماده نانوی در حال ظهور بنام MXene روی آوردند،که ورقه های نانوی کاربید فلز دو بعدی است. MXeneبجای تجزیه مولکول های ادرار می تواند ترکیب را از طریق ساندویچ کردن مولکول های ادرار بین لایه های به نازکی نانو متر نگهدارد.
در درجه حرارت اتاق،ماده می تواند ۹۰درصد ادرار را از مواد دور انداخته شده از ماشین های دیالیز بگیرد.موقعی که در دمای بدن (۹۸.۶فارنهایت)تست می شود،ماده می تواند حتی ادرار بیشتری را درون خودش نگهدارد.بعلاوه، MXeneسلول ها را نمی کشد،بدین معنا که می تواند بطور ایمن در بدن انسان بکار گرفته شود.پژوهشگران نتیجه می گیرند که این ماده می تواند کمک کند تا مفهوم یک کلیه مصنوعی قابل پوشیدن بصورت راحت به واقعیت مبدل شود.
(Source: Science Daily)
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
دوستی به مناسبتی نقل می کرد که سال ها قبل در جلسه ای بنا به ضرورت نزدیک یکی از مشاوران مدیر عامل سازمان بزرگ محل خدمتم نشسته بودم ،هنگام بحث در خصوص موضوعی مدیر عامل نظریه نامربوطی عنوان فرمودند،لذا بی محابا و صد البته با ادبیاتی محترمانه و معقول به نقد حرف و کلام مدیر عامل در خصوص موضوع پرداختم.ولی از همان هنگام شروع سخن با زبان بدن تند مشاور بویژه ضربات پا از زیر میز مواجه شدم با این توجیه که روی حرف مدیر حرف می زنم!
بعلاوه،پس از آن ماجرا حداقل در جریان جلسات تعیین و تکلیف دو پروژه عظیم و پرهزینه نیز بنا به مقتضیات شغلی چند جلسه ای در حلقه مدیران حاضر گردیدم، با کمال تعجب متوجه شدم که مدیران زیر مجموعه مدیر عامل در هر دو مورد علی رغم نداشتن نظراتی همسو با نظر مدیرشان بخاطر ملاحظاتی از جنس ملاحظات مشاور موصوف سکوت اختیار کردند، پس از پایان هر جلسه نیز چون بسیاری از جلسات دیگر با طیب خاطر اتاق مدیر خود را ترک کردند،غافل از اینکه با سکوت خود بر عملی ساختن تصمیماتی پر هزینه و بی فایده صحه گذاشته بودند!!
بگذارم و بگذرم که مدیران با ملاحظه چون آقای مشاور حتی در دم و دستگاه مدیران عامل بعدی قدر دیدند و برصدر نشستند.در حالیکه طی کمتر از دو سال و البته پس از هزینه خیلی زیاد همه دریافتند که در تمام موارد حق با من بود که به جرم رعایت مصالح سازمان و مملکت چون بیت المال به هزینه سکوت جماعتی برای دوام و بقای منافع شخصی خودشان قربانی شدم!
صد البته،دردمندانه باید اذعان نمود که جریان این دوست نه استثناء بلکه در بسیاری موارد به قاعده معمولی مبدل شده است.زیرا بوفور مشاهده می شود که دیکتاتورهای کوچک درحالی قدر دیده و بعنوان مدیران نادر بر صدر می نشینند که بواسطه نادیده گرفتن اندیشه و توان نیروی انسانی،القای روحیه ترس و محافظه کاری در پرسنل و ترویج سعی و خطا در تصمیم گیری، خلاقیت و ابتکار را در حوزه مدیریت خود نابود و هزینه گزافی بر کشور اعمال می کنند.ضمن اینکه در فضای رعب و وحشت متاثر از رفتار قلدرمآبانه آنها ،دستاوردهای خردشان به هزینه عموم بزرگنمائی و قصور و اشتباهات بارز نشات گرفته از تصمیمات برتری جویانه شان نیز یا بطور کلی کتمان و یا هم از طریق توسل به شگردهای ناصواب بسیارخرد نمایانده می شود!!
لذا،با این اوصاف نباید انتظار داشت که سخن از شایسته سالاری،شفافیت و مبارزه با فساد توسط هرکسی و با هر ادبیاتی توسط ملت جدی گرفته شده و به تقویت سرمایه اجتماعی منتهی گردد!
با آن امید که دلسوزان و متعهدان به منافع ملک و میهن بخاطر منافع زود گذر و کم ارزش در قبال اتلاف منابع مادی و معنوی ملت سکوت اختیارنکرده و آب به آسیاب دیکتاتورهای کوچک نریزند.
غریب واحدی پور
توتم نیوز
۴آبان۹۷
ا
چگونه چرت های کوتاه نیمروزی می توانند برای تصمیمات بهتر به ما کمک کنند
تحقیق جدیدی که در مجله"تحقیق خواب"منتشر گردید اثرات خواب های کوتاه بر روی توانائی مغز جهت پردازش اطلاعات ضمیر ناخودآگاه را بررسی می کند.
تحقیق جدیدی بیانگر آن است که یک چرت کوتاه نیمروزی می تواند جهت توانائی مغز ما برای پردازش اطلاعات شگفت انگیز باشد
خواب هم برای شکل گیری حافظه و هم تثبیت اطلاعات جدید کلیدی است.
تکنولوژی های پیشرفته اکنون به دانشمندان امکان می دهند تا مشاهده کنند که آموختن در کجای مغز بوقوع می پیوندد و چگونه محرومیت از خواب در قابلیت انعطاف عصبی اختلال ایجاد می کند.
قابلیت انعطاف عصبی توانائی مغز برای پاسخگویی و تطابق با محرکی است که از محیط دریافت می کند.
اینکه "موقع خواب چه اتفاقی می افتد"نیز محور تمرکز مطالعات زیادی بوده است.
مطابق با تحقیقی که اخیرا" سایت Medical News Today گزارش کرد،دانشمندان قادر به مکان یابی خاطرات ویژه مشارکت کنندگان تحقیق و تقویت آنها با استفاده از نشانه های شنیداری معین گردیدند.
اکنون،تحقیق جدید وسوسه انگیزی بر روی اثر چرت های کوتاه نیمروزی بر توانائی مغز برای پردازش اطلاعاتی که در حالت هوشیاری نسبت به آنها آگاه نیستید صورت گرفته است.
باضافه،تحقیق چگونگی اثر خواب های کوتاه نیمروزی را بر رفتار هوشیارانه و زمان واکنش گزینشی یعنی سرعتی که مغز اطلاعات جدید را پردازش می کند بررسی کرد.
لیز کول ثارد،استاد مشاور ارشد عصب شناسی جنون در دانشکده پزشکی دانشگاه بریستول بریتانیا تحقیق جدید را راهبری کرد.
خواب های کوتاه نیمروزی به پردازش اطلاعات ناآگاهانه کمک می کنند.
لیز و همکارانش ۱۶داوطلب را برای تحقیق بکار گرفتند و به مشارکت کنندگان تحقیق دو وظیفه محول کردند.
ابتدا،یک "وظیفه اصلی نهان"،محققان بصورت خیلی اجمالی اطلاعات را برای مشارکت کنندگان عرضه کردند بطوریکه آنها برای ثبت هوشیارانه اطلاعات وقت نداشتند.
در وظیفه(کنترل)دوم،مشارکت کنندگان موقعی جواب می دادند که به آنها یک مربع آبی یا قرمز بر روی یک صفحه نشان داده می شد.
یک تست جدید ممکن است در صورتیکه رانندگان بطور جدی از خواب محروم شوند آنها را از بی توجهی در پشت فرمان خودرو دور نگهدارد.
پس از انجام وظایف،مشارکت کنندگان تحقیق بیدار ماندند یا یک خواب کوتاه نیمروزی ۹۰دقیقه ای را تجربه کردند.سپس همه داوطلبان دوباره وظایف را انجام دادند.
محققین فعالیت مغز مشارکت کنندگان را قبل و بعد از خواب با استفاده از یک دستگاه موج نگار مغزی اندازه گیری کردند.آنها همچنین زمان واکنش گزینشی مشارکت کنندگان را تست کردند.
نتایج تحقیق عیان ساخت که چرت های نیمروزی سرعت پردازش را در" وظیفه اصلی نهان" ولی نه در وظیفه کنترل غیر نهان افزایش می دادند.
محققین از نتیجه تحقیق پی بردند که چرت های نیمروزی بطور ویژه به پردازش اطلاعاتی که بطور ناآگاهانه کسب شده بودند کمک می کردند.
بنابراین،حتی یک دوره کوتاه خواب امکان دارد به پردازش اطلاعات،بهبود زمان های واکنش و تاثیر بالقوه بر رفتار زمان بیداری ما کمک کند.
این یافته ها ایده ای را تقویت می کند که اطلاعات ادراکی بصورت ناهوشیارانه در خواب پردازش شده و آنکه خواب می تواند به تصمیم گیری ما موقع بیداری کمک کند .
(Source: flipboard.com)
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
سه کلمه کوتاهی که به ارتباط با هرکسی کمک می کنند.
نوشته شده توسط:سوزی موری
عصر یک روز بارانی،درون یک اتوبوس شهری بودم که زن جوانی سوار شد.او بچه حدود ۳یا ۴ ساله ای همراه خود داشت.
اتوبوس پر و بطور یکنواخت هم حرکت نمی کرد،بزودی شلوغ شد،بطوریکه کودک زن شروع به گریه کرد،نگران بود که نمی تواند کنار مادرش بنشیند.یک جفت صندلی آزاد بودند،اما به هم چسبیده نبودند ،بنابراین ،زن بر روی یکی از آنها نشست و از پسرش خواست که بر روی دیگری بنشیند.ولی کودک مادرش را می خواست.مادر عصبی و شرمسار بنظر می رسید(نیازی به ذکر نیست که خسته نیز بود).
سپس،زن دیگری که کمی مسن تر بود،برخواست و از جای خود جابجا شد،بطوریکه کودک و مادر توانستند کنار همدیگر بنشینند.مادر بعنوان تشکر لبخند زد.و سپس کلماتی از دهان زن مسن تر خارج شدند که سطح کل انرژی آن اتوبوس را به اوج رساندند؛
"من در این موقعیت بوده ام."
ساده،غیر نمایشی و صادقانه،در آن لحظه ،بنظر می رسید که مردم گوناگون نیویورک سی تی را متحد می کند.
چرا؟زیرا تقریبا" همه تجارب،تجارب انسانی اشتراکی هستند.آنها جهانی هستند.ما فراموش می کنیم که با زندگی بر مشکلات و نیازهای خودمان تمرکز می کنیم که در واقع نسبت به آنچه فکر می کنیم کمتر منحصر بفرد هستند.
چگونه این کلمات در زندگی تان به برقراری ارتباط بیشتر کمک می کنند؟
بپرسید:کجا در حال درجا زدن هستم؟
گاهی اوقات تجارب دردناک گذشته ما را از تمایل برای گشودن باب گفتگو با دیگران برای اینکه نمی خواهیم گذشته خودمان را دوباره به یاد آوریم باز می دارند.اما یک چیزی که من با اطمینان می دانم آن است که:بهبود و التیام دردهای دیگران به بهبودی و التیام دردهای خودتان کمک می کند.
من این را اخیرا" با دوستم "تریسی"متوجه شدم که دوست جدیدی را تحت حمایت خود گرفته بود که از سقط جنین غیر عمدی رنج می برد.تریسی تا دو سال قبل سه مورد سقط جنین عمدی را پیش از تولد دخترش تجربه کرده بود.بله، نیروی عقلانی ما به دکتری برای توضیح جنبه پزشکی مشکلات نیاز دارد.اما روح ما نیز هم زمان به ارتباط انسانی جهت کمک نیاز دارد.هیچ کسی بهتر از فردی که قبلا" دقیقا" جایی بوده است که اکنون شما قرار دارید نمی تواند کمک کند.
و روش شگفت انگیزی برای افتخار کردن به درد و رنج گذشته تان کمک به تسکین درد فعلی دیگری است.
بپرسید:آیا من اولین شخص بر روی کره زمین هستم که طلاق گرفته /یک بیماری را تجربه کرده یا شغل خود را از دست داده ام؟
موقعی که برای ترک شوهر اولم خیلی اندوهگین بوده و هراس داشتم(یک آخر هفته ای،از رختخواب بجز یک مرتبه برای خرید دو بطری شراب مخصوص خودم خارج نشدم .)
،فکری در سر داشتم.پس از گریه کردن،نشستن در تاریکی و فکر کردن به احساس ناخوشایندی که هفته ها گریبانگیرم بود،از خود پرسیدم،آیا من اولین زنی هستم که چنین تجربه ای دارم؟
واقعا" مرا به خنده واداشت.بله،خندیدم.شما آن لحظه ناگهانی رهایی هنگام تبدیل اشک ها به خنده را درک می کنید؟
شبیه یک بیداری جزئی است.چه شگفت انگیز!فکر کردم که من اولین شخصی نیستم که قلبم شکسته است و مطمئنم که آخرین رنجش خاطرم هم نخواهد بود.از نظر بدنی و احساسی هوشیار کننده بود. یک شبه بهبود نیافتم،اما احساس آگاهی و درک بیشتری کردم،و آن احساس آگاهی به بهبودی من کمک کرد.میلیون ها زنی که هرگز ندیده و در موقعیت بد من بوده اند به بلند شدنم کمک کردند.
به احساسات مشترک و نه تطابق شرایط توجه کنید.
هنگامی که کودک بودم،نیازهای زندگی ام را با استفاده از اقلام اهدایی خانواده های محلی تامین می کردم و لباس هایم را از سبدهای "گم شده و پیدا شده"تامین می کردم.به همان علت احساس تحقیر می کردم و با این ترس زندگی می کردم که دوستی در حال پوشیدن لباس دور انداخته اش مرا ببیند.
حتی موقعی که هوا خیلی گرم بود،به این دلیل از در آوردن گرم پوش هایم خودداری می کردم...در یک مورد دوستی که با مارکر دائم نام خودش را بر روی قسمت درون ژاکتش نوشته بود آن را تن من دید.اکنون کسانی را ملاقات نمی کنم که بطور دقیق در چنین موقعیتی باشند،اما موقعیت کسی را که دچار چالش شرمساری مالی یا احساسی کمتر از دیگرانی است که آنها را ملاقات می کند درک می کنم.لذا، بلادرنگ نسخه ای از "خود را که در این موقعیت بوده ام." بر زبان می آورم.
آیا جوهر این کلمات می تواند کمک کند تا همین اکنون تفاوتی کوچک خلق کنید؟چنین تفاوتی می تواند بسادگی تعارف داوطلبانه صندلی خود،به اشتراک گذاشتن توصیه هایی سودمند،یا حتی تلطیف خلق و خو با یک جوک هنگامه ای که ناراحتی کسی را درک می کنید صورت پذیرد،زیرا همه در این موقعیت با همدیگر هستیم.
سوزی موری مربی مقاله نویس سایت Greatist's life و یک مربی اعتماد به نفس در نیویورک سیتی است.
( Greatist's life:Source)
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.