در یک مقطع زمانی بنا به دلایلی یادداشت هایم سمت و سوی ویژه ای یافته بودند.مرتب از ظلم,فساد,تبعیض و بیعدالتی به خصوص در سازمان ها و ادارات می گفتم و می نوشتم.اگر چه عده کثیری از مخاطبان وابسته به سازمان هاو ارگان های متفاوت و در حوزه های جغرافیائی مختلف واقع در اقصی نقاط میهن نه تنها نظرات و ایده هایم را تأیید بلکه بخاطر بیان درد دل های مشترک بطرز بی شائبه ای نیز اظهار لطف می کردند,ولی پس از مدتی دریافتم که انگار همه از این قضایا خبر دارند.لکن بخاطر هزینه سنگین فعالیت در چنین عرصه هایی حتی برخی نخبه گان و چهره های ملی دلسوز هم اگر چه هر از چند گاهی موضوع را مطرح  ولی بزودی  بی نتیجه رها یش می کنند. 
مضافا" اینکه یکی از بستگان تحصیل کرده بیکارم بواسطه فشار زندگی بطرز بی سابقه و با لحن تندی خطاب به من نوشتند," که اگر سال ها قبل نفوذ فلان شخص ذینفوذ برای بکارگماشتن نان آور خانواده ما نبود.اکنون سرنوشت نا معلومی داشتیم, افزودند که جائی خوانده ام حدود دو میلیون نفر در انتظار شاغل شدن با توسل به رابطه هستند.در منطقه ما بچه های اکثر خانواده هایی که به قول محلی ها "مردی در قله"داشته اند در شهرها و سازمان های مختلف صرفنظر از زمینه تحصیلی , مهارت و شایستگی های لازم به کار گرفته شده اند. 
...با این وجود شما در چه عالمی سیر می کنید."
از آن جالب تر اینکه دوست همفکری می گفت,"انگار از واقعیت بیگانه و در فضائی ایده ال بسر می برید,در حوزه تبعیض‌ها و بیعدالتی ها در خصوص انتصابات و ترفیعات سازمانی اگر هم هنگام شاکی شدن مورد قهر و غضب و برخورد به اصطلاح قانونی قرار نگیرید, آنان که کرسی های خاصی را لابد در چنین آشفته بازار حاکمیت سلایق بجای قانون در سازمان های مسؤول اشغال کرده اند در بهترین حالت منفعلانه خواهان احترام به تشخیص مدیری می شوند که نگرش سلیقه ای و حاکی از بی توجهی او به منافع ملک و میهن در اتخاذ  تصمیمات  و بالتبع زمینه سازی برای فساد و تباهی اظهر من الشمس است . یا اینکه  گاهی هم با توجیه جلوگیری از تبدیل نشدن به آدم بده سازمان و البته بخاطراطمینان از عدم وجود اراده ای برای اصلاح و رفع ناهنجاری ها دلسوزانه حواله دادن امور به خدا را توصیه می کنند.
این همه در حالی است که شفافیت,قانونمداری و شایسته سالاری یعنی درمان چنین درد هائی از بیت الغزل های برنامه ها و کارنامه خالق 2خرداد یعنی سید خندان محمد خاتمی و از رموز ماندگاری آن بوده و هستند.چون در واقع  2خرداد به گونه ای عکس العمل شدید ملت به چنین ناهنجاری هایی از طریق اعتماد به مردی بود که صداقت در گفتار و رفتار مشخصه بارز شخصیتش بود .
اما دریغ و افسوس که گاه برخی از مدعیان اصلاح طلبی و علی الظاهر رفقای اصلاح طلب با عدم شفافیت ,غفلت از قانون و نادیده گرفتن شایسته سالاری به او و آرمان هایش چنان جفا کرده و می کنند که هرگز رقیب چنین نکرده است.
2خرداد بر اصلاح طلبان راستینی که قلبشان برای ایرانی آباد و آزاد می ثپد مبارکباد.