فرزند خلبان شهید بابایی می گفت:" پدرم نسبت به بیت المال حساسیت

ویژه ای داشت.بنابراین دعا و آرزوی همیشگی او این بودکه هنگام شهادت هواپیمایش سالم بماند.

خوشبختانه آرزویش محقق ،دعایش مستجاب  و شهیدشد .ولی هواپیما توسط خلبان دیگری به پایگاه برگردانده شد."

اگرچه چنین دعایی و نیز استجابت آن دارای چنان بار ارزشی است.که شایسته رسانه ای شدن است .اماهدفم از ذکر این مقدمه پرداختن به اهمیت و ضرورت حفظ و حراست از دارائی و سرمایه مردم  است.

البته این شهید والامقام که در دوران حیات نیز مدیریت او کم نظیر بود.علاوه بر توجه ویژه به سرمایه مادی چنان غصه دار عدم استفاده از نیروی انسانی آموزش دیده و با صلاحیت یعنی سرمایه معنوی نیز بود که  پذیرفتن پیشنهاد فرماندهی یکی از حساس ترین پایگاههای هوائی کشور و آن هم هنگامی که از جوانترین خلبانان پایگاه بود ،را مشروط به صدورمجوزپرواز برای دو نفر از خلبانانی  کرد که علی رغم برخورداری از صلاحیت های لازم و گذراندن دوره های تخصصی بواسطه مسائل حقوقی از مأموریت های هوائی جنگی محروم شده بودند .

زیرابدین باور بود که نباید سد راه کسانی شد که قصد خدمت به کشور را دارند.

اتفاقا" شرط او مورد قبول واقع شد و پس از شروع مأموریت های جنگی آن خلبانان،دوباره عزم را جزم کرد و برای حفظ انگیزه پیگیر مشکلاتشان شد ،تا جائیکه حتی جهت حل معضلات خانوادگی شان هم از خود مایه  گذاشت

نتیجه این شد که منقلب شدند و تا سرحد شهادت جانفشانی کردند.

شهید بابائی از خیل بیشمار فرماندهانی بود که با دلسوزی نسبت به سرمایه های مادی و معنوی ملک و میهن ،برخورداری از مهارت های مثال زدنی در تربیت نیروهای توسعه یافته و تلاش خستگی ناپذیر در برانگیختن نیروها جنگ 8 ساله را چنان به پایان رساندند که فخر هزاره ملت گردید .

اکنون هم ایران و ایرانی در مجموعه نفت بمنزله خط مقدم مبارزه با تحریم اجنبی به مدیرانی محتاج است تا در دنیای امروزبا همان روش و منش ،اماتحت لوای مدیریت عملکرد و فرآیند  مربیگری ضمن جلوگیری از هدر رفتن بیت المال به اشتیاق پرسنل و تربیت نیروی با صلاحیت به منظور نقش آفرینی در جبهه  جنگ جدید به نفع ملک و میهن اهتمام ویژه ورزند.

به امید پیروزی و موفقیت