آنچه که هنگام مبدل شدن پناهگاهها به زندان باید انجام داد.
کشف مجدد عشق
نوشته شده توسط ؛دکتر راندی گانثر
بازنگری شده توسط؛داوی سیلز
نکات کلیدی:
۱) کسانی که تروما را تجربه می کنند ممکن است برای کمک جهت حفاظت روانی خودشان،دیوارهای دفاعی بسازند.
۲)در حالیکه این ممکن است بعنوان یک مکانیزم دفاعی در لحظه حال اثر بخش باشد،ولی می تواند برای روابط آینده مشکلاتی خلق کند.
۳)برخی علائم مانند فروپاشی ها،بیش فعالی،عملکرد شبیه قربانی و موارد بیشتر نشان می دهند که یک شریک زندگی دیوارهای دفاعی خودش را حفظ کرده است.
افراد خیلی کمی در زندگی خودشان از برخی اشکال تروما می گریزند.در حالیکه اکثراً با پدیدآوردن استراتژی های گریز احساسی یا بدنی که به آنها کمک می کنند تا در زمان وقوع تروما بر مشکل غلبه کنند از آن فجایع شخصی نجات می یابند.
یکی از عمومی ترین آن مکانیزمهای دفاعی،خلق یک دیوار احساسی است که کمک می کند تا شخص از اتفاق جدا شود.این پناهگاهی پنهان و شخصی است که در آن فرد می تواند غم و اندوهی را که قادر نیست از آن بگریزد تا حدودی کنترل کند.
اکثر افراد دانسته یا ندانسته، این پناهگاههای گریز را به درون روابط صمیمی زندگی بزرگسالی خودشان می برند.آنها واکنشهای ناخودآگاه از پیش تعیین شده و همیشه آماده برای اجتناب از درد ناشی از تروماهای گذشته ای هستند که بطور بالقوه مستعد ظهور مجدد می باشند.موقعی فعال شوند،به فرد اجازه می دهند تا خود آگاهانه یا ناخودآگاهانه به پشت دیوارهایی که هنوز وجود دارند عقب نشینی کند و زندانی غم و اندوه سابق خود شود،بطریقی که قادر به حضور کامل در رابطه فعلی نباشد.
این دیوارهای احساسی به روش های خیلی متفاوتی سر می رسند.گاهی اوقات نامحسوسند و به کندی آشکار می شوند،اما اوقاتی دیگر،شدید و واکنشی هستند،بنظر می رسد که بطور غیرقابل انتظار پدیدار می شوند.شریکی که به پشت این دیوارهای حفاظتی عقب نشینی می کند ممکن است حتی درک نکند که در حال تجربه درد مدفون شده ترومای سابق است.
چند مثالی که ممکن است به شما و شریک تان کمک کنند تا ظهور دیوارهای دفاعی را تشخیص دهید و موقعی که آنها روابط تان را به مختل شدن تهدید می کنند به حفظ تعادل همدیگر کمک کنید بشرح ذیل هستند:
*دیوارهای دفاعی که بطور ناگهانی سر برمی آورند
این فوران های ناگهانی بنظر غیرقابل انتظار و شگفت انگیز هستند.لذا، خیلی اوقات شریک دیگر را غافلگیر ،جریحه دار و سردرگم کرده یا به موضع دفاعی می برند.اما اغلب، برای مدتی بدون از نشانه بارزی،در حال انباشته شدن بوده اند.
۱)بیش فعالی
موقعی که محرکی ترومای سابق را فعال می کند،شخص تجربه کننده باز به گونه ای در حال تجربه غم و اندوه سابق خود می شود که انگار تروما دوباره در لحظه فعلی در حال وقوع است.از سوی دیگر با هر رفتاری که خاطره ترومای گذشته را زنده کند می تواند تحریک شود.
شریکی که در حال تجربه مجدد این احساسات شدید است. ممکن است ناگهان سخن نیش داری بزند،مکان گفتگو را ترک کند،دست به حمله متقابل بزند،فریز و بی حرکت شود یا قادر به عملکرد نباشد.آنها آشکارا بطریقی در حال نشان دادن واکنش نسبت به شریک شان هستند که گویی او فردی از گذشته است.احساسات شان خارج از کنترل است و به گونه ای واکنش نشان می دهند که انگار نزدیک است بطرز مرگباری آسیب ببینند،لذا ،بلادرنگ به پناهگاه حفاظتی سابق خودشان عقب نشینی می کنند.
۲)فروپاشی ها
اگر شرکای در حال تجربه مجدد تروما نتوانند دیوارهایشان را با سرعت کافی برپا کنند،ممکن است متلاشی شوند.موقعی که بدین طریق بی پناه و آسیب پذیر می شوند،اغلب دچار فروپاشی مکانیزم های دفاعی می گردند،درد،خشم،گم گشتگی یا بیچارگی شان بروز می کنند.آنها بطور غیر منتظره و ناگهانی نمی توانند سیل احساساتی را که مانند سد در حال ترکیدن از آنها عبور می کنند تحت کنترل بگیرند.
فروپاشی ها اغلب بطور دقیق بعنوان یک واکنش اختلال استرس پسا تروما (PTSD) توصیف می شوند که بخاطر سرکوب شدگی طولانی مدت دیگر تحمل نمی شود و فوران می کنند.از سوی دیگر شرکایی که ممکن است از ترومای گذشته بی اطلاع باشند اغلب احساس بیچارگی می کنند و نمی دانند چه کاری انجام دهند.این احساسات ناتوانی می توانند با خلق احساسات رها شدگی در شریکی که در حال فروپاشی است نیاز او به عقب نشینی را تحریک کنند.اگر عقب نشینی به شکل تکرار اتفاقات ترومای سابق باشد،یک عمیق سازی فوری نیاز به جداشدگی بصورت تجربه شده در ترومای سابق وجود دارد.
۳) تغییرات شخصیت
از سوی دیگر شرکایی که دیوارهای آنها خود به خود و بسرعت ظهور می کنند اغلب گزارش می دهند که بنظر می رسد شریک شان فرد دیگری است و او را نمی شناسند.داروها یا الکل نیز ممکن است گذرگاهی برای تقلیل توان بازدارندگی احساسات فراهم کنند و به سهولت برای فوران ناگهانی سرزنش شوند،حال آنکه باید دریابند که ترومای پنهان متهم واقعی است.
سرانجام،آن فوران های ناگهانی و تغییرات شخصیتی که اغلب آنها را همراهی میکنند بطور مستقل ظهور می کنند.شخصی که بطور نرمال کاملاً سازگار و آسان گیر است،بطور ناگهانی سرزنشگری وخشمش فوران می کند، تهدید به ترک می کند،سخنان محو و نابود کننده بر زبان می راند یا در آن لحظه پذیرای هیچ راه حل و تصمیمی نیست.
خشم همیشه تنها رفتار واکنشی نیست.برخی افراد در نیاز فوری به ایجاد فاصله فیزیکی بین خودشان و موقعیت محبوس کننده ای که در حال تجربه هستند،امکان دارد فقط در سکوت عقب نشینی کنند.آنها ممکن است آن ضرورت را با پایان پذیری ابراز کنند،گویی هرگز در حال برگشتن نیستند،چنین وضعیتی ممکن است در شرکایشان پانیک و ترس بوجود آورد.
*دیوارهای دفاعی که به کندی پدیدار می شوند
اکثر افراد با یک حس آشنایی به سمت شرکای خودشان کشیده می شوند،حتی اگر آن تضمین کند که این رفتارهای تحریک شده با تروما با احتمال بیشتری اتفاق بیفتند.
اگرآنها بمرور زمان،شروع به برانگیختگی بر اساس همان الگوهای مشابه ای کنند که بخشی از نیاز اولیه برای جداسازی بودند،ممکن است شروع به عقب نشینی به درون آن فضاهایی کنند که سابقا از آنها حفاظت می کردند. امکان دارد رفتار خارجی آنها برای مدتی بدون از تغییر بنظر برسد.اما همچنانکه ظهور رفتارهایی که یادبود ترومای گذشته هستند آغاز می شود،علامت هشدار عقب نشینی آشکار می گردد.
۳)قربانی
موقعی که افراد به عرضه خودشان بعنوان خوب و استوار ادامه می دهند در حالیکه از درون احساس نومیدی یا جریحه دار شدن می کنند.احتمالاً به سمت قربانی شدن می لغزند.آنها بخاطر ترس از دست دادن کنترل، توانایی کمتر و کمتری برای پذیرش دارند.ممکن است از درون شروع به رکورد زدن کنند در حالیکه بیرون بنظر خوب می رسند،در نمای بیرونی«سربازی شجاع» هستند،حال آنکه از درون به عقب نشینی مشغولند.
سیگنال های نشان دهنده شروع قربانی شدن نامحسوس هستند.گفتگوی کم،تحمل ناکامی کم،مقاومت در مقابل درخواست های ساده،انکار پریشانی و گرفتاری و علاقه کمتر به رویدادهایی که بطور نرمال بیشتر مجذوب کننده هستند وجود دارد.
۴)گریزگری
شرکایی که بکندی درحال عقب رفتن پشت دیوارهای احساسی خودشان هستند اغلب به روابط یا موقعیت های بیرونی روی می آورند، در حالیکه بطور هم زمان در حال عقب کشیدن از رابطه اصلی خودشان هستند.
موقعی توسط شرکای خودشان که در هر جائی بنظر شادتر می رسند به چالش کشیده می شوند،آنها بطور محتمل از خود دفاع کرده و کارشان را توجیه می کنند،نمی خواهند با پذیرش آنچه که آشکار است رابطه اصلی خودشان را به خطر بیاندازند.شریک رها شده سعی می کند واقعیت را بچالش بکشد اما اغلب برای توقف آن احساس پوچی و ناتوانی می کند.
گاهی اوقات این گریزها موقتی هستند و کمک می کنند تا واکنش های تروما فروکش کنند.اگر شخصی که بجای استقبال از چالش های جدید،بطور نرمال پشت دیوارها انزوا می گزیند ،به خود بهبودی متعهد باشد یا فقط برای خودش وقت صرف کند،چنین وضعیتی می تواند به او کمک کند تا وقایع را بهتر درک کند.
اما ،اوقات دیگر،آنها چالشی واقعی برای موفقیت پایدار رابطه خلق می کنند.یک عشقبازی عاشقانه مثالی آشکار است،جائیکه شخص می تواند پشت دیوارها بماند در حالیکه از یک سرخوشی ایمن لذت می برد یا با کسی که هنوز نسبت به او بی اعتماد نیست گرم می گیرد.مثال دیگر غوطه وری کامل در جهت جدیدی است که شامل شریک فعلی نیست اما مقادیر قابل توجهی از انرژی و زمان فرد را می گیرد،با رها کردن دیوارهای احساسی بصورت دست نخورده،بین آنها سالم است.
۵) فاصله گذاری نامحسوس
همچنانکه دیوارهای حفاظتی دوباره پدیدار می شوند،شخص در حال رفتن به مخفیگاه بطور قابل پیش بینی شروع به جدا شدگی می کند.اگرچه هنوز تعاملی و حاضر نمایان می شود،اما شروع به یک عقب نشینی کند از رابطه می کند.
برخی خیلی کمتر درگیر می شوند،آنها دسترسی به دنیاهای درون خودشان را محدود می کنند و راجع به زندگی های شرکایشان کنجکاو نیستند.رفتارهای آنها بیشتر شبیه روبوت بنظر می رسند گویی در حال مشارکت در حداقل روش ممکنی هستند که می توانند،در حالیکه هنوز ظاهراً بخشی از رابطه هستند.دوره های سکوت بیشتر و اشتیاق کمتر برای صمیمیت یا محبت وجود دارد.موقعی مورد سوال قرار می گیرند یا به چالش کشیده می شوند،عمومی ترین واکنش آنها بهانه یا انکار است،درگیری کمتر خودشان را به مشکلات دیگر نسبت می دهند.
*نکات کلیدی برای بخاطر سپاری
در همه مثال های فوق تشابهاتی وجود دارد.شخصی که پناهگاههای حفاظتی سابق او چراغ سبز نشان می دهند به کندی از رابطه جدا می شود و پشت آنها زندگی می کند،در حالیکه هنوز حاضر است.موقعی چنین کاری می کند، ارتباط صمیمی را که زمانی بین خود و شریکش برقرار بود از بین می برد،اکنون شریک را مثل همان نوع شخصی تجربه می کند که در ابتدا به او آسیب رساند.احساس می کند که دوباره در معرض آسیب قرار گرفته است،دیگر نمی تواند امیدوار باشد که همانند سابق،شریک خود را متفاوت احساس کند.
خفیف یا شدید،آن دیوارهایی که زمانی پناهگاههای حفاظتی بودند اکنون به زندان هایی مبدل می شوند که خلق کنندگان خودشان را همیشه از زندگی کردن ماورای آن محدودیت ها باز می دارند.
شرکای صمیمی که آنچه را در حال وقوع است درک می کنند،اتفاق را تشخیص می دهند و این عزلت گزینی ها را شخصی تلقی نمی کنند،بلکه می خواهند بدانند که آنها چگونه محرک ها را فعال کرده اند.اگر چه می دانند که آنچه را در گذشته اتفاق افتاده است نمی توانند بهبود دهند،اما قادرند از تکرار رفتارهایی که موجب ادامه آزار و اذیت می شود اجتناب ورزند.
منبع؛ https://www.psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.