گاهی اوقات،همه چیز نسبی است.یک قهرمان المپیک ممکن است با سهولت بیشتری توپ آغاز مسابقات المپیک را بعنوان شور و تهییج تجربه کند،چون یک فوران آدرنالین درون مغز ترشح می شود و سر آخر هم یک جایزه بالقوه وجود دارد.در موقعیت اضطراب آفرین دیگر،برای مثال هنگامی که فردی باید موضوعی را برای رئیس خود ارائه کند امکان دارد   گرایش بیشتری به عصبی شدن داشته باشد.
اما اگر با دیدی کلان بنگرید،در هر دو موقعیت زیر نظر و هدف قضاوت هستید،بنابراین تفاوت در چیست؟
تفاوت در چگونگی احساس ما نسبت به خودمان و نیز موقعیت است که اغلب ناشی از اطمینان نسبت به خود و چگونگی طرح و سازماندهی شرایط در اذهان ما است.
*اضطراب ها را قبل از آغاز و اثر گذاری دوباره نام گذاری کنید
اگر در حال طرح و بیان موضوعی برای مخاطب هستید و همان حالت عصبی درونی آشنا را احساس می کنید،قبل از شروع خود گفتگویی منفی،خود را متوقف سازید.
این نقطه ای است که بر واکنش خود کنترل دارید و می توانید جمله منفی را که می خواستید به خودتان بگوئید به جمله ای مثبت مبدل کنید.
برای مثال،امکان دارد هنگام رفتن بطرف جایگاه با خود بیندیشید که،"من کاملا" عصبی هستم ،اطمینان دارم که دچار لکنت زبان شده و خودم را ضایع می کنم."
اما این فرصتی است که می توانید تغییر ایجاد کرده و به خود بگوئید:من می خواهم از این شور و تهییج برای تمرکز جهت بلند و روشن سخن گفتن استفاده کنم،قوی و اثر گذار خواهم بود،خیلی در خصوص فرصت هایی که ممکن است در پی داشته باشد هیجان زده ام."
ترفندهای ساده ای مشابه این می تواند زمینه ساز موفقیت باشد.
*کنترل در مقابل نفوذ؛چگونگی طرح و سازماندهی مجدد تفکرات منفی
در حالیکه ما نمی توانیم هر چیزی را کنترل کنیم،اما با بیشترین احتمال می توانیم بر آن نفوذ یا اثر داشته باشیم.
و اگر بتوانیم بر چیزی نفوذ داشته باشیم،بر آن قدرت داریم.بعنوان روشی برای آموزش بهتر خود جهت برخورداری از یک زندگی مهییج تر و با غم و پریشانی کمتر، تمرینات ذیل را انجام دهید:
۱)یک تیکه کاغذ را از وسط تا کنید‌.
۲)سمت چپ را "ستون A"و سمت راست را "ستونB"بنامید.
۳)راجع به تفکرات و عباراتی بیندیشید که ممکن است عمدتا" آنها بکار ببرید،در حالیکه می توانند موجب ناخرسندی،کاهش لذت و شادی یا اضطراب گردند.در ستون A،چند تفکر یا جملاتی را بنویسیدکه ممکن است شما را مضطرب ساخته یا روزانه به منفی نگری وادارند.
۴)در ستونB،تفکرات اضطراب آفرین را به روشی مثبت دوباره تغییر داده و بنویسید.
برای مثال:
تفکر اضطراب آفرین:می دانم که آنچه را می خواهم حین ارائه موضوع بیان کنم  فراموش کرده و شرمسار می شوم.
مثبت سازی شده:واقعا" هیجان زده ام که برای صحبت دعوت شده ام.خود را آماده کرده ام و شگفت انگیز خواهد بود.
یا:
تفکر اضطراب آفرین:امروز روز خیلی بدی است.خیلی خسته ام و حتی هنوز از در خارج نشده ام.
مثبت سازی شده :می خواهم به خودم رخصت دهم تا کامل نباشم،می خواهم از خودم مراقبت کنم،قصد دارم کاری را که می توانم انجام دهم تا امروزم خیلی خوب شود.
*آمادگی می تواند بلیط خروج از اضطراب باشد
برنامه ریزی برای اتفاقات محتمل آینده نیز می تواند به احساس امنیت بیشتر کمک کند.
برای مثال، اگر وقت اضافی صرف آموختن سرودها کنید،با احتمال کمتری آنها را در نمایش فراموش می کنید و موقعی بدانید که برای نمایش وقت صرف کرده اید،احساس بهتری نسبت به آن  خواهید داشت.
 اگر بدانید که تمام وسایل راحتی مطلوب ،سرگرمی ها و سایر لوازم مورد نیاز سفر را مهیا کرده اید، امکان دارد راجع به پرواز کمتر مضطرب شوید.لیستی تهیه کنید و یک یا دو روز قبل از پرواز آن را  آماده کنید.
بطور مشابه،می توانید  برای سخنرانی نکاتی را یادداشت کنید یا برخی نکات یا حکایت ها را جهت مکالمه و گفتگوی کوتاه در پارتی آماده کنید.
آمادگی به معنای فاجعه سازی و پیش بینی وقوع بدترین نتایج احتمالی نیست،بلکه به مفهوم هر اقدامی به منظور احساس اطمینان و دلگرم سازی خویش در مواجهه با اتفاقات ناراحت کننده است.
بمجرد اینکه یکی از این موقعیت ها در مسیرتان اتفاق می افتد،می توانید شروع به ساخت مجموعه ای از مراجع مثبت یعنی لحظاتی کنید که می توانید بخاطر آورید و بگوئید"ها،در مجموع خیلی بد نبود."
ادامه دارد
منبع:Source: greatist.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور