بخش ۱ ؛ چگونگی کنش یا  واکنش نسبت به زندگی با چگونگی نگاه به آن آغاز می شود.
نکات کلیدی:
پذیرفتن یک دیدگاه چالش و  یا تهدید نسبت به زندگی می تواند تعیین کننده خط سیر زندگی فرد باشد.
واکنش تهدید ریشه در غریزه بقا دارد،حال آنکه یک واکنش چالشی آگاهانه تر است.
نکته کلیدی برای انتقال از یک غریزه تهدید به سمت یک واکنش چالشی،پذیرش،درک و واکنش مثبت نسبت به یک تهدید ادراکی است.
چگونگی کنش یا  واکنش نسبت به زندگی با چگونگی نگاه به آن آغاز می شود.من دریافته ام که تمایز ساده ای بین ماهیت یک شیوه فکری منفی توام با ترس،کمیابی و اجتناب با یک دیدگاه فکری خوش بینانه همراه با دلیری،فراوانی و فرصت وجود دارد.
آیا زندگی خود را بعنوان تهدیدی برای اجتناب یا چالشی برای پیگیری درک می کنید؟
بسته به اینکه ،زندگی را بعنوان تهدید یا چالش بنگرید، نگرش ناشی از چنین گزینشی، آبشار کاملا" متضادی از تفکرات،احساسات و کنش ها را برمی انگیزاند که  رویکردتان نسبت به زندگی و جهت آن را دیکته می کنند.
مشکل این است که خواه نسبت به زندگی خود بعنوان یک تهدید یا چالش بنگرید ،این نگرش ها در ابتدا از غرایز عمیقا" ذاتی سرچشمه می گیرند.غریزه تهدید(در واقع غریزه بقا)،که طی بیلیون ها سال تکامل توسعه یافته است،بطور آنی جهت حفاظت از شما در مقابل خطر ادراکی تحریک می شود‌:احساسات مهیج و فطری،شامل خشم و ترس را تجربه می کنید؛بدنتان از طریق تغییرات فیزیولوژیکی قوی که برای کمک به بقا طراحی شده اند بسیج  می شود؛و برای حصول اطمینان نسبت به جلب توجه انحصاری نسبت به تهدید موجود و امکان کنش سریع برای رفع آن تمرکزتان محدودتر و تفکرتان قویتر می شود.
همچنانکه در یکی از مقالات قبلی تاکید کردم،این واکنش در زمان های نخستین موقعی که با تهدیدهای آشکار و فوری مواجه بودیم بخوبی به انسان ها کمک می کرد.در آن زمان ها،اگر می خواستیم شانسی برای زنده ماندن داشته باشیم هیچ گزینه ای بجز واکنش آنی و ضروری نداشتیم.لکن،بعلت ماهیت مبهم خیلی از جنبه های زندگی های امروز،این وضعیت دفاعی با احتمال بیشتری شانس های بقا یا هدایت موفقیت آمیز زندگی را کاهش می دهد. دردناک تر اینکه غریزه تهدید زمانی ایمنی و بهزیستی ما را تضمین می کرد(نیازی به ذکر نیست که تضمین کننده آینده بشریت هم بود)،اما امروز واقعا" به ما زیان می رساند و زندگی هایمان را بمراتب بدتر می سازد.
*واکنش نسبت به تهدید
انتظار اینکه  دوباره هرگز زندگی با تهدید فطری را تجربه نکنید غیر واقعی است.ما همه دوست داریم که هنگام مواجهه با نشیب و فرازهای زندگی(بویژه نشیب ها!) خونسرد،آرام و متین باشیم،اما حداقل در ابتدا،بندرت وضعیت اینگونه است.زیرا واکنش تهدید طی میلیون ها سال تکامل درون مغزهای ما تعبیه شده است.برخی احساسات تهدید آمیز،بخش اجتناب ناپذیر یک زندگی کامل هستند.با این وضعیت،وقوع و تکرار واکنش تهدید در برخورد با نشیب و فرازهای  زندگی اهمیت کمتری نسبت به ادامه واکنش یا عدم واکنش به آن مطابق با روش نیاکان بدوی یا توان فارغ شدن از آن و انتقال به یک گرایش چالشی دارد.
بازشناخت تهدید،اولین گام در انجام انتقال از یک واکنش تهدید به یک واکنش چالشی، شناخت این حقیقت است که غریزه تهدیدتان در حال تحریک است.اغلب،واکنش های تهدید ما آنقدر قوی و ذاتی هستند که هیچ آگاهی هوشیارانه ای نسبت به آنها نداریم؛واکنش جنگ یا گریز آغاز و بر اثر آن بشدت و آنی این طرف و آنطرف می دویم،بدون از آگاهی نسبت به وقوع و تکرار غریزه تهدید،هیچ روشی برای بکار گماشتن مغز تکامل یافته  و در نتیجه توقف غریزه تهدید از مد افتاده  برای جلوگیری از ادامه کنترل آن بر واکنش تان وجود ندارد.
کسب آگاهی در خصوص غریزه تهدید موقعی که اتفاق می افتد سحرآمیز نیست؛فقط موضوع برخورداری از رادار خود هنگام وقوع اتفاقات غیر منتظره یا ناخواسته در زندگی است.تنها با آموختن راجع به تفاوت های بین غریزه تهدید و یک واکنش چالشی است که هنگام فعال شدن غریزه تهدید، بهترخودتان را با موقعیت ها وفق می دهیم.ابتدا،ممکن است تا زمان گذشتن از موقعیت، نسبت به غریزه تهدید خویش که در حال گذر است آگاه نباشید.لکن،با گذر زمان،همچنانکه حساسیت تان نسبت به غریزه تهدید افزایش می یابد،می فهمید که شناخت تان نسبت به دو راهی تهدید در مقابل چالش دقیق و دقیق تر می شود تا اینکه روزی در مواجهه با موقعیتی دشوار ناگهان در می یابید که:"اکنون غریزه تهدیدتان در حال بروز است و  می توانید راجع به آن کاری انجام دهید."
ادامه دارد
منبع: source: psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص: غریب واحدی پور