آیا می خواهید روابط خود با همکاران را بهبود دهید؟بیاموزید که به منظور بهبود فضای کاری برای هر کسی چگونه هوش هیجانی خود را بسازید.
چرا هوش هیجانی در محیط کار مهم است؟
ما در جائی مانند محیط کار بیشترین نیاز را  به هوش هیجانی داریم،در حالیکه با احتمال خیلی کمی آن را می یابیم.محیط کار بعنوان آخرین سنگر ستایش IQباقی می ماند زیرا خیلی از افراد هنوز باور دارند که پرداختن به مسائل شخصی در بهره وری مداخله می کند.
در کار همانند خانه روابط مبتنی بر محبت و عشق برای برانگیختن جهت همراهی با دیگران وجود ندارد.از مزیت پیشینه مشترک جهت کمک به خود برای درک عامل محرک افراد پیرامون خود محروم هستید.بنابراین،از همه مهم تر آن است که  برای درک چیزی که در زمان و مکان فعلی همکارانتان به آن نیاز دارند روشی داشته باشید.
خوشبختانه قبلا" از چنان امکانی که آگاهی فعال و همدلی ناشی از آن است برخوردارید.استفاده از آن عناصر هوش هیجانی خود می توان برای رسیدن به موفقیت و رفع مشکلات شغلی کمک کند.اگربتوانید احساسات افراد را درک و به آنها واکنش نشان دهید سیاست های کاری،مشکلات روحیه و فقدان همکاری نباید زندگی کاری شما را نابود کند.
 *چهار عنصر هوش هیجانی
هوش هیجانی شامل چهار عنصر خود آگاهی،خود مدیریتی،آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه است.با هر یک از این عناصر چقدر آشنا هستید؟
خودآگاهی:توانایی  شناخت احساسات خود و اثر آنها است  در حالیکه از احساسات درونی برای هدایت تصمیمات خویش استفاده می کنید.آیا می توانید به درون یک اتاق قدم بزنید، غریبه ای را ملاقات کنید،در جلسه ای حاضر شوید و بسرعت حس کنید که چیزی آنگونه که بنظر می رسد نیست؟سابقا" معروف به کشف و شهود(شم) بود،این دانش غریزی بر اساس هوش هیجانی است.
خود مدیریتی: توانائی کنترل احساسات و رفتار و وفق دادن خود با شرایط متغیر است.آیا می توانید بقدر کفایت خشم،نومیدی یا ترس خود را کنترل کنید بطوریکه احساسات در توانائی شما برای گوش دادن یا حل مشکل مداخله نکنند؟
آیا می دانید که چه موقع به کمک نیاز دارید و تقاضای کمک کنید؟
آگاهی اجتماعی:توانائی حس،درک و واکنش نسبت به احساسات دیگران و احساس راحتی اجتماعی است.
آیامی توانید بگوئید که چه موقع بطور غیر عمد در حال ناراحت کردن فردی هستید یا چه موقع فردی که در حال لبخند زدن است واقعا" مضطرب و ناراحت است؟
مدیریت رابطه:توانائی ترغیب،اثرگذاری و ارتباط با دیگران و مدیریت تعارض است.
 آیا می توانید در مواجه با پریشانی و اضطراب فرد دیگری یا در حین یک موقعیت مضطرب کننده آرام،با انرژی و متمرکز بمانید؟آیا می توانید با شوخی و خوشمزگی  یا از طریق گوش دادن متقاعد کننده به نقطه نظرات  دیگری تشنج زدائی می کنید.
بخاطر داشته باشید که همه احساسات مشابه ای داریم.
خیلی از سازمان ها توسط کارکنانی که بیشتر وقت را بجای کار کردن وقف حفاظت از خودشان در مقابل تهدیدات واقعی و تصوری می کنند فلج می شوند.موقعی که ترس حاکم می شود،ساعات کاری مفید در تلاش برای حفظ قدرت ونفوذ،جاخالی دادن جهت در امان ماندن از خشم رئیس یا رقابت برای سمت و منصب تلف می شوند.
این حقیقت انکارناپذیر که برخی افراد در هر سازمانی نسبت به دیگران قدرت بیشتری دارند نباید موجب ترس مضمحل کننده و فوق طاقت در وجودتان گردد  تا مادامیکه بخاطر داشته باشید که همه دارای احساسات مشابه ای هستیم.
آیا مدیرتان چون می ترسد که رفتار شفقت آمیز به معنای ضعیف بودن است سفت وخشن رفتار می کند؟
آیا کارکنانتان عبوس و کج خلق هستند زیرا  درست مانند شما چون احساس می کنند که هیچ کسی از کار آنان قدردانی نمی کند روحیه شان تضعیف می شود؟
آیا کارمند دفتر کناری به شما خشم می کند زیرا درست به اندازه شما از شایعه بیکارسازی نگران است؟
هنگامی بخاطر داشته باشید که همه در یک سطح احساسی برابر هستیم،رفتار با رئیس،تقاضا از یک کارمند برای بخشش بیشتر  یا درک آنکه کج خلقی یک همکار موضوعی شخصی نیست آسانتر می شود.احساسات بزرگترین برابر کننده ها در میان مردم هستند،از آنها برای ارتباط با همدیگر بجای جدا شدن از یکدیگر استفاده کنید.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص : غریب واحدی پور