نوشته شده توسط:مارجی ووریال

با بزرگ شدن در یک مزرعه روستائی استرالیا،ساعت های بیشماری صرف سوارکاری اسب های وحشی کردم که از کوههای برفی ناهموار می آمدند.باید بگویم که در مسیر آموختن برای چگونه نیفتادن از اسب نه فقط ملکه اسب دوانی لوله محلی گردیدم بلکه یک درس قوی برای زندگی آموختم: با بالغ شدن و به آسودگی نمی توان از هر اسبی بطور مشابه سواری گرفت.این درسی است که برای تمام زندگی صادق است.آنچه که عمدتا" همیشه لازم داریم  به استقبال رنج و ناراحتی رفتن و اقدام علی رغم ترس از شکست یا افتادن با صورت بر زمین است. در خاتمه،هیچ جایگزین یا روش میان بری برای شجاعت و دلیری وجود ندارد.برای کسب شخصیت  خیلی مطلوب خود و نیز خلق زندگی که آرزو ی شما است،باید  بصورت مکرر و همیشگی تمایل به انجام کارهایی داشته باشیدکه شمارا به هراس وامی دارند. هیچ فرمول سحرآمیزی برای رهائی ابدی از ترس وجود ندارد.اگر هم بود به شما خدمتی نمی کرد.لکن،کارهای ویژه ای وجود دارند که تصمیم به انجام آنها در طی زمان کمک می کند که کمتر بترسید و قدرتی را ترمیم کنید که اکثر اوقات ترس آن را از شما سلب می کند.۷گام زیر از اخیرترین کتاب من بنام "موفق و مشهور شوید"هستند.با تمرین روزانه آنها  بمرور زمان شجاعت را درون خود پرورش خواهید داد. ۱-مالک  ترس خود باشید:ترس هایتان را بوضوح بیان کنید ترس وابسته به DNA روانشناسی ما جهت کمک برای اجتناب از موقعیت هایی است که موجب درد و رنج،آسیب،زیان و یا مرگ می شوند. مشکل این است در حالیکه ترس برای حفظ ایمن فرد است،ولی می تواند فرد را خیلی ایمن نگهدارد.به همین علت است که باید مالک ترس هایتان باشید،مبادا آنها مالک شما باشند. کارل جانگ روانشناس سوئیسی برای این گفته مشهور است که در مقابل هر چه مقاومت کنید برای دوام و بقاء سماجت و پافشاری می کند.آنچه را که در پذیرش و تصدیق آنها در ارتباط با خودمان دچار قصور می شویم در نهایت روش هایی برای بروز و تخریب موفقیت های ما می یابند. انکار یا نادیده گرفتن ترس،موجب پنهان شدن در لایه های عمیق تر  و تاثیر عمیق تر آن می گردد. بنابراین،مواجه شدن با حقیقت در خصوص عوامل اصلی ترس خویش ،اولین گام ضروری به سمت رهائی از قدرتی است که بواسطه ترس بر شما مستولی شده است. ۲-ترس خود را رام و کنترل کنید: حاکم بر تخیل فاجعه سازی باشید. قوه تخیل ما چیز حیرت آوری است.قشنگ ترین آثار بشر هرگز بدون  از تخیل بوجود نمی آمدند.با این وجود،موقعی که قوه تخیل با ترس سوخت گیری می کند، می تواند محرکی برای دست کم گرفتن خودمان  و دست بالا گرفتن عواقب بالقوه منفی هر اقدامی گردد.با افتادن سایه بر روی هیولا ها،تخیل می تواند ما را بفریبد تا باور کنیم که هر گوشه ای خطر در کمین است و اگر دقیقا" در جائی که هستیم بدون از هیچ اقدامی بمانیم ایمن تر هستیم. فاجعه سازی تمایل برای پرش به سمت بدترین حالت یک سناریو بعنوان محتمل ترین یا تنهاترین نتیجه در هر موقعیتی است. عادت وحشتناکی است،اما می توانید چنین عادتی را با این تمرین متوقف کنید. موقعی که انجام کاری که احتمال می دهید آنسوی حوزه آسودگی شما است استنکاف می ورزید،سعی کنید از خودتان بپرسید،بدترین چیزی که می تواند اتفاق بیفتد چیست؟سپس بگذارید هر ترسی در ارتباط با آن اتفاق بد بروز کند.آن ترس را بپذیرید.سپس با پرسیدن این سوال از خود که در صورتی آن اتفاق می افتاد چه کاری انجام می دادم؟آن را کنترل کنید.این سناریو را برای هریک از بدترین  سناریوهایی که می توانید پیش بینی کنید تکرار کنید. بدین طریق،آگاه خواهید شد که حتی اگر بدترین اتفاق بیفتد ،که اغلب نامحتمل است،شما را نمی کشد.بلکه،شما را به خودتان در  سطح کاملا" نوینی معرفی می کند:در واقع می آموزید،رشد می کنید و از آن موقعیت عاقل تر،شجاعت تر و با مدل بهتری از خودتان نسبت به آنچه که قبلا" بودید خارج می شوید. همچنانکه در کتاب"مردان شجاع"نوشتم،جسارت  مواجه شدن با آن هیولاهای ذهنی در نهایت بمراتب کمتر ترسناک تر از صرف کل زندگی برای درگیر شدن به آنها است.رام و کنترل کردن ترس ها فضایی نیز بر روی شما می گشاید تا بواسطه آن از خود بپرسید که بهترین اتفاق چه می توانست باشد؟  ادامه دارد منبع؛ https://www.success.com

ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور