اگر بواسطه استرس دائم احساس بیچارگی ،سر خوردگی، خستگی و تهی بودن کامل می کنید،امکان دارد در مسیر ابتلا به فرسودگی روانی باشید.بیاموزید که چه کاری می توانید انجام دهید تا از نو تعادل خود را بدست آورده و دوباره احساس اطمینان و امید واری کنید.
فرسودگی روانی چیست؟
فرسودگی یک حالت خستگی بیش از حد روانی،بدنی و احساسی ناشی از استرس طولانی مدت و خیلی زیاد است.این حالت موقعی رخ می دهد که احساس درهم شکستگی،تخلیه احساسی و ناتوانی برای اجابت مطالبات دائمی می کنید.با استمرار استرس ،شروع به از دست دادن علاقه و انگیزشی می کنید که در ابتدا موجب می شدند تا نقش معینی را بعهده بگیرید.
فرسودگی روانی بهره وری را کاهش و انرژی را تضعیف می کند،و بطور فزاینده ای موجب احساس نومیدی،درماندگی،بدگمانی،عیبجوئی و بی میلی می گردد.در نهایت،امکان دارد احساس کنید که دیگر چیزی برای ارائه و بخشیدن ندارید.
اثرات منفی فرسودگی روانی به هر حوزه ای از زندگی شامل خانه،کار و زندگی اجتماعی سرایت می کند.فرسودگی روانی نیز می تواند موجب تغییرات طولانی مدتی در بدن گردد که فرد را مستعد ابتلا به بیماری هایی مانند آنفلوانزا و سرماخوردگی می کنند.پرداختن بلادرنگ به فرسودگی روانی بخاطر عواقب زیاد آن حائز اهمیت است.
آیا در مسیر ابتلا به فرسودگی روانی هستید؟
در مسیر ابتلا به فرسودگی روانی هستید اگر:
۱)هر روزتان یک روز بدی است.
۲)دغدغه زندگی خانوادگی یا کاری خود را مشابه اتلاف انرژی عظیم می دانید.
۳)همیشه خسته و بدون از انرژی هستید.
۴)بخش عمده روز را صرف کارهایی می کنید که آنها را یا از نظر ذهنی کسل کننده و بی روح ویا هم خرد کننده و زجرآور می دانید.
۵)احساس می کنید که هیچ کار قابل تقدیر یا اثربخشی انجام نمی دهید.
*علائم و اثرات فرسودگی روانی
اکثر ما روزهایی احساس درماندگی،بار زیاد یا عدم قدرشناسی از خود می کنیم، همان مواقعی که خارج شدن از رختخواب مستلزم عزم هرکول است.لکن،اگر اکثر اوقات چنین احساسی دارید،ممکن است فرسودگی روانی داشته باشید.
فرسودگی روانی فرآیندی تدریجی است،یک شبه اتفاق نمی افتد،اما می تواند بتدریج درون شما رشد کند.در ابتدا علائم و اثرات آن ظریف هستند،اما با گذر زمان بدتر می شوند.به اثرات اولیه بعنوان علامت هشداری مبنی بر اینکه مشکلی وجود دارد ونیاز است که به آن پرداخته شود بنگرید.اگر دقت کنید و بطور فعال استرس خود را کاهش دهید،می توانید از یک فرو ریختگی عظیم جلوگیری کنید.اما اگر آنها را نادیده بگیرید،در نهایت به فرسودگی روانی دچار می شوید.
*علائم و اثرات جسمانی فرسودگی روانی
احساس خستگی و تهی و بدون انرژی بودن در اکثر اوقات
تضعیف سیستم ایمنی بدن،بیماری های ۷مکرر
درد ماهیچه یا سردردهای مکرر
تغییر در اشتها یا عادات خواب
*علائم و اثرات احساسی فرسودگی روانی
حس عجز و درماندگی و عدم اعتماد به نفس
احساس بیچارگی،قرار گرفتن در موقعیت بد و شکست
کناره گیری،احساس تنهایی در دنیا
از دست دادن انگیزه
بدگمانی فزاینده و چشم انداز منفی
کاهش خرسندی و حس پیشرفت و موفقیت
*علائم و اثرات رفتاری فرسودگی روانی
کنار کشیدن از مسئولیت ها
جدا کردن خویش از دیگران
به تعویق انداختن کارها،طولانی تر کردن انجام کارها
استفاده از غذا،مواد یا الکل برای غلبه بر مشکل
عجز و ناتوانی خود را به دیگران نسبت دادن
از قلم انداختن کار یا دور رسیدن و زود رفتن
*اختلاف بین استرس و فرسودگی روانی
فرسودگی روانی ممکن است نتیجه استرس سخت و بی رحمانه باشد،اما به معنای استرس خیلی زیاد نیست.استرس،روی هم رفته فشار های متعدد و خیلی زیادی هستند که انرژی روانی و بدنی خیلی زیادی مطالبه می کنند.لکن، کسانی که دچار استرس شده اند اگر بتوانند هر چیزی را تحت کنترل درآورند،احساس بهتری خواهند داشت.
از سوی دیگر فرسودگی روانی،در مورد بقدر کفایت نبودن است.فرسودگی روانی به معنای احساس پوچی و از نظر روانی تخلیه و بدون از انرژی بودن و فقدان کامل انگیزش، ماورای نگرانی و دغدغه مند بودن است.کسانی که فرسودگی روانی را تجربه می کنند اغلب هیچ امیدی به تغییر مثبت در موقعیت های خودشان ندارند.اگر استرس خیلی زیاد احساسی مشابه غرق شدن در مسئولیت ها است،فرسودگی یک حس قرار گرفتن در پایان همه چیز است.و در حالیکه از بودن تحت یک استرس خیلی زیاد آگاه هستید،ولی همیشه متوجه نمی شوید که فرسودگی روانی چه موقع اتفاق می افتد.
*استرس در مقابل فرسودگی روانی
استرس با تعهد و مشغولیت خیلی زیاد ولی فرسودگی روانی با رهایی از قید یا تعهد توصیف می شود.
در حالت استرس احساسات بیش از اندازه واکنشی هستند،حال آنکه در فرسودگی روانی احساسات افت کرده و کند می باشند.
ادامه دارد
منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
۳)بر کلیت شخص تمرکز کنید.بهزیستی یک موضوع کل نگرانه است و زندگی بصورت قسمت های مجزا رخ نمی دهد.هنگامی که کارکنان در خانه و در تلاش های اجتماعی خودشان شاد هستند ،آنها شادی وانرژی بیشتری را نیز برای کار می آورند.بعلاوه،امروز یک گرایش عمده به سمت شرکت هایی است که بطور وسیعی در خصوص بهزیستی کارکنان، همه نوع پشتیبانی از مراقبت اضطراری کودک تا نرم افزارهای کاربردی فکری جهت برنامه های تناسب بدنی و مالی را عرضه می کنند.توجه به مجموعه وسیعی از نیازها به کارکنان این پیام را ارسال می کند که به آنها اهمیت داده و نگرانشان هستید.در نتیجه چنین برداشتی بر تعهد مثبت کارکنان نسبت به سازمان اثر می گذآرد. در توانائی آنها برای عملکرد خوب نیز ایفای نقش می کند.رضایت از بخش های چند گانه زندگی ظرفیت شناختی برای کارکنان جهت صرف بهترین تلاش آنها برای کار خلق می کند.
۴)بگذارید کارکنان بدانند که اهمیت دارند.کارکنان قطع نظر از نوع کاری که انجام می دهند می خواهند بدانند که برای آنها ارزش قائل هستند.تصویر بزرگتر چگونگی کمک کارکنان به مشتریان و ارزشی را که سازمان بدین طریق خلق می کند روشن سازید.به کارکنان فیدبک بدهید و آنها را مسئول و پاسخگو نگهدارید،بگذارید بدانند که چگونه به همکاری و کمک آنها ارزش می دهید و چگونه می توانند بطور پیوسته بهبود یابند.این جوابگویی و مسئولیت به کارکنان یک حس انصاف می بخشد.
کارکنان باید بدانند که که عملکرد آنها و عملکرد دیگران بطور عادلانه مورد ارزیابی قرار می گیرد زیرا چنین درکی برای شادی نیز اساسی است.احساس مورد تقدیر و تایید قرار گرفتن در شادی نقش دارد،بنابراین تقدیر و تایید کارمند بخشی از پروسه خلق شرایط برای یک تجربه مثبت توسط او است.
۵)زمینه چالش و پرورش را مهیا سازید.فرسودگی روانی با احساس بی حوصلگی و گرفتار شدن در یک موقعیت کسل کننده توصیف می شود و مشابه یک َشغل با درآمد کم و بدون از پیشرفت است.به عبارت دیگر،هنگامی که کارکنان دارای فرصتی برای استفاده از مهارت ،هوش، توانمندی و رشد و آموختن هستند،چنین وضعیتی به شادکامی آنها کمک می کند.یک وضعیت روانی که کارکنان خودشان را در بک کار بزرگ گم می کنند اغلب با یک چالش مهم توصیف می شود.کار سخت،رفع مشکلات دشوار،عرق ریختن(ادبی و تمثیلی)و اجبار به ساخت قابلیت ها و صلاحیت ها همه در شادی و انگیزش سهیم هستند.
بنابراین برای کارکنان خود کار جالب مهیا کنید،به آنها مسئولیت تحریک کننده بدهید و با ابزارها و فرصت های آموختن جهت دستیابی به موفقیت توانمندشان سازید.
۶)تقویت کار تیمی،روابط مثبت یکی از مهم ترین عناصر شادی در کار و در همه زندگی هستند.در حقیقت،یک مطالعه جدید توسط دانشگاه جورج واشنگتن نشان می دهد که موقعی زنان در محیط کار دوستی های بیشتری دارند،تعارض کاهش می یابد.ارتباط کارکنان از طریق بنیان های تیمی یا اجتماعی به تحقق چنین هدفی کمک می کند،اما از آن مهم تر وظایفی هستند که بدان طریق کارکنان باید پروژه ها را آغاز،مشکلات را با هم رفع و با همدیگر موفق شوند.پیوندهای قوی میان همکاران داربست مهمی برای شادی در محیط کار است.
*خلاصه
بطور کلی،یک فرهنگ مثبت خلق کنید.شادی میان کارکنان شما را از مشکلات جدا نمی کند،اما ممکن است تعداد مشکلاتی را که با آنها مواجه هستید کاهش دهد،زیرا بهترین همکاری و کمک را از آنها دریافت می کنید.بطور محتمل شرکت شما را هم قابل انعطاف تر می سازد ،زیرا موقعی کارکنان شاد و خشنود باشند قادرند که مشکلات را رفع و به خودشان کمک کنند و موجب پیشرفت شرکت گردند.
شادی برای کارکنان مطلوب و نقطه شروع مهمی است.بطور غیر قابل انکاری جهت شرکت و سازمان نیزخوب است.لذا می توانید شرایطی را برای شادی خلق کنید تا زمینه ساز پیشرفت شرکت گردیده و موفقیت را تضمین کند.
https://www.forbes.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
شادی برای بنگاهها و سازمان ها مطلوب است،
نویسنده:دکتر تریسی براور جامعه شناس و مولف کتاب "رموز شادی در محیط کار"
من راچع به خرسندی و شادکامی در کار و زندگی می نویسم.
دلایل زیادی وجود دارد که کارکنان شاد فعال تر،بهره ورتر و اثربخش ترند و در درآمد کل و موفقیت شرکت بیشتر ایفای نقش می کنند.بعنوان یک رهبر فرصتی برای خلق شرایط شادی آفرین دارید.و ایده خوبی است،زیرا کاری درست برای کارکنان است و بطور قابل ملاحظه ای هم در حاصل کار شرکت سهیم است.
برخی در حال پیش بینی یک دنیای کاری در آینده هستند که کازکنان از توجه و فوق العاده های بیشتر لذت می برند و فعال تر و پربازده تر هستند.خلق شرایط برای خرسندی،شادی و اثر بخشی کاری حدسی نیست،شواهد زیادی راجع به اینکه چه چیزی بیشترین اهمیت را دارد وجود دارد و می توانید از این یافته ها بهره برداری و اقداماتی را انجام دهید که بیشترین اثر را دارند.
.بر اساس تحقیق دانشگاه دولتی کانزاس،بنگاهها و سازمان ها باخلق شرایط شادی آفرین،اثر مثبتی بر روی عملکرد شغلی و تصمیم سازی کارکنان،کاهش هزینه های سلامتی و هزینه های ترک شغل تجربه می کنند.این اثرات شادی بخش قطع نظر از سن،جنسیت،نژاد،تصدی شغلی و سطوح تحصیلی هستند.
تحقیقات اضافی در دانشگاه کالیفرنیا عیان ساخت که موقعی کارکنان شادتر باشند.برای تحقق اهداف و جستجو جهت پرورش قابلیت های خودشان سخت ترمی کوشند که این هر دو مورد برای سازمان مطلوب هستند.
*شادی آفرینی یک مسئولیت اشتراکی است
یک اخطار:سازمان ها و رهبران مسئول انحصاری شادی آفرینی نیستند.کارکنان میل به داشتن تمایل ژنتیکی به شادی دارند یا ندارند و مسئولیت نیز دارند.این ایده هم عاملیت و هم ساختاری است.عاملیت اثری است که کارکنان و انتخاب های آنها می گذارد.افراد بالغ در انتخاب چگونگی تفکر نسبت به اتفاقات،چگونگی واکنش و چگونگی شکل دادن شرایط خودشان صاحب اختیار هستند.اما ساختار نیز حیاتی است و جائی است که رهبران و سازمان ها وارد می شوند.ساختار به خط مشی ها،شیوه ها،نرم ها و فرهنگی که در شادی بخشی سهیم هستند یا نیستند می پردازد.
*چگونه برای کارکنان شادی خلق کنید.
خلق شادی نتایج مهمی دارد و درون کنترل و حوزه توانایی های شما است.
۱)حاظر و مراقب باشید.رهبران بزرگ نشان می دهند که نسبت به مشکلات کارکنان خود دلواپس و علاقه مند هستند.بنا به نتیجه مطالعات اخیر، هنگامی کارکنان احساس کنند که رهبران آنها دارای حس همدلی هستند ،بهزیستی و سلامت روانی بهتری را گزارش می کنند.بعلاوه،کارکنان یکی از مهم ترین عناصر جهت داشتن یک تجربه کاری مثبت را برخورداری از رهبرانی گزارش می کنند که هم حاظر و هم قابل دسترس هستند.حضور خودشان را اعلام می کنند(نه اینکه بازرسی و استفسار می کنند)،سوالاتی می پرسند و پاسخگو هستند.اینگونه کنش های رهبری مسیر شادی کارکنان را هموار می سازند.
۲)امکان انتخاب و کنترل را فراهم کنید.روش دیگر برای خلق شادی عظیم تر بین کارکنان حصول اطمینان نسبت به دادن قدرت انتخاب به آنان تا حد ممکن است.بنا به تحقیق دانشگاه بیرمنگام هنگامی که کارکنان کنترل بیشتری بر وظایف و برنامه های کاری خودشان داشته باشند، بهزیستی و رضایت شغلی بیشتری را گزارش کرده اند.به کارکنان تا حد ممکن برای کجا ،چه موقع،چه گونه و با چه کسی و بر روی چه چیزی کار کردن اختیار بدهید.البته،همیشه دادن استقلال کامل به کارکنان میسر نیست،اما بطور کلی،بیشتر بهتر است.
ادامه دارد
https://www.forbes.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور
مثال این مورد،جوکی است که یک کشیش جوان نزد اسقف می رود و از او می پرسد،"عالیجناب،می توانم در حالیکه نماز می خوانم،سیگار بکشم؟"
اسقف با عصبانیت جواب می دهد،"نه!نمی توانم باور کنم که شما چنین سوالی بپرسید."یک هفته بعد کشیش تزکیه شده برمی گردد و می پرسد،"اعلیحضرت،می توانم در حالی که سیگار می کشم نماز بخوانم؟"اسقف جواب می دهد،"پسرم،هر زمانی برای نماز،زمان خوبی است."
در حقیقت این قدرت پیکربندی است.
۱۰)قدرت موضوع سازی( agenda )،توانایی اثر گذاری بر کارهایی که انجام شده یا انجام نمی شوند،بدین علت مهم است که کارهای انجام شده مواردی هستند که منابع و اولویت ها را در یک سازمان جذب می کنند.برای مثال،بنا به نتیجه تحقیقی در سال ۲۰۱۸سایت های اخبار جعلی بر اساس موضوعاتی که پوشش می دهند بطور قابل ملاحظه ای بر اولویت پرداختن جریان رسانه ای به آن موضوعات اثر می گذارند.
*هر کسی می تواند از منابع قدرت استفاده کند
از میان منابع قدرتی که عنوان شدند،فکر می کنید کدام یک مستلزم برخورداری از یک رتبه یا موقعیت در یک سازمان هست؟واقعیت این است که فقط یکی و آن هم قدرت قانونی است.این تنها منبع قدرتی است که در آن عنوان شغل مهم است.همه منابع دیگر می توانند توسط هر کسی قطع نظر از رتبه اش بکار برده شوند.در حالیکه اکثر مردم نه منبع دیگر قدرت را حداقل بطور هم زمان بکار نمی برند،اما برای آنها بطور مطلق امکان پذیر است که در هر زمان مفروضی حداقل یک یا تعداد بیشتری از آنها را بسته به مجموعه استعدادها،مهارت ها و علائق منحصر بفردشان مورد استفاده قرار دهند.
بعنوان مثال،قدرت قهر و اجبار را در نظر بگیرید،در ظاهر منبع قدرتی است که خیلی ها آن را مربوط به قدرت قانونی می دانند.ولی درست است که افراد دارای قدرت قانونی (برای مثال رئیس شما)قدرت قهر و اجبار خودشان را در هر زمانی از طریق انواع مختلف اعمال کنترلی بکار می گیرند.
اما کارکنان معمولی هم غالبا" قدرت قهر و اجبار خود را بکار می گیرند،حتی اگر آن را به چنین فرمی نشناسند.آنها بطور نمونه چنین کاری را از طریق فقدان تعهد،کاهش بهره وری ،و غیبت و تظاهر به کار بیشتر که همه به شرکت زیان می رسانند انجام می دهند.البته گاهی اوقات عمدی و گاهی اوقات هم غیر عمدی است،اما به هر طریقی که باشد این استانداردهای کاهش عملکرد اغلب مربوط به چگونگی استفاده از قدرت قهری کارکنان هنگام نارضایتی از رهبری است.
*مثال های زندگی واقعی در خصوص قدرت از پایین به بالا
دنیای تجارت مملو از مثال های واقعی است که در آنها شرکت ها به تعهدی برای خرسند ساختن کارکنان خود عمل کردند و سپس کارکنان نیز با استفاده از قدرت پاداش خودشان به شرکت سود رساندند.قدرت پاداش کارکنان در مقابل شکل های قدرت قهری آنها است،به عبارت دیگر،تعهد بیشتر،بهره وری بیشتر و غیبت و تظاهر کمتر به کار است.
خطوط هوائی جنوب غربی مثالی است که در آن یک شرکت و رهبری آن از قدرت قانونی خودشان برای دادن قدرت بیشتر به کارکنان استفاده کرده اند،و به نوبت کارکنان هم از قدرت خودشان برای پاداش دادن به شرکت استفاده کرده اند.
سال ها قبل،موقعی شرکت هواپیمایی تصمیم گرفت که زمان استفاده از یک یونیفورم جدید است،یک خط تلفن عمومی بدون از شرط برای تمام کارکنان از همه بخش ها تدارک دید.از هر کسی که می خواست افکار وایده هایش را ارسال کند دعوت بعمل آمد، و در نهایت بانک افراد شرکت کننده را به یک تیم ۴۳نفره برای خدمت بعنوان کمیته یونیفورم تقلیل داد.با انجام چنین کاری،شرکت قدرت تخصص را به کارکنانی بخشید که متخصص یونیفورم یا سبک سنتی نبودند.همچنین با اجازه دادن به کارکنان جهت اولویت بندی موضوعاتی مانند راحتی،قابلیت و شستشوی ماشینی یونیفورم جدید به آنها قدرت موضوع سازی دادند.توانمندی کارکنان بدین طریق به تعهد و الزام بیشتر آنها و در نتیجه رشد و موفقیت پیوسته شرکت گردیده است.
خیلی از داستان های مشابه دیگر در خصوص استفاده از قدرت بصورت پایین به بالا وجود دارد.اگر چه گاهی اوقات محرک روانی برای تنبیه یا پاداش یک فاکتور است،اما همیشه چنین نیست.گاهی اوقات همانند مورد قدرت مرکزیت علت اتفاقی است ،چون اغلب براساس مکانی است که دفتر یا میزتان در آنجا واقع می شودزمانی دیگر،بطور ساده همانند قدرت تخصص نتیجه طبیعی علائق و آموزش های شما است..لکن نکته اصلی آن است که خواه به انتخاب یا تصادف باشد،اکثر منابع قدرت می توانند قطع نظر از موقعیت یا رتبه در سازمان یا جامعه مورد بهره برداری قرار گیرند.و این یکی از جنبه های قدرت است که با بیشترین سوء برداشت ها همراه هست.
تمرینی که اغلب با دانشجویانم انجام می دهم این است که از آنها می پرسم،"اگر قدرت می خواهند دست شان را بالا ببرند."چند دانشجویی دست شان را بالا می برند.سپس از قدرت پیکر بندی خودم استفاده می کنم و سوال را بطرز دیگری بیان می کنم،"اگر می خواهید قدرتمند شوید دستتان را بالا ببرید."تقریبا" همه دستشان را بالا می برندقدرت چیزی نیست که فقط متعلق به افراد بلند پایه باشد.بلکه متعلق به افراد با هر پایه و رتبه ای است که می توانند برای خدمت و حفاظت از منافع خودشان و گاهی اوقات هم برای مقابله افراد بلند پایه ای که اهداف دگر دوستانه ناچیزی دارند از آن استفاده شود.اما بدین منظور نیاز است دریابید که چه نوع قدرتی وجود دارد و چگونه می توان انواع منابع قدرت را بکار گرفت.خوشبختانه،این مقاله می تواند به چنان مقصودی کمک کند.
منبع : https://www.psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.