هنگام آموختن خواندن,مغز چگونه تغییر می کند.
همین اکنون این کلمات را بدون نیاز به تلاش فکری یا هوشیاری زیاد می خوانید.چشمان شما در حرکاتی خیلی سریع در امتداد صفحه از چپ به راست چرخیده و بطریقی از آنچه که در غیر اینصورت موج های سیاهی بنظر می رسند معنا و مفهوم خلق می کنند.
خواندن برای شما آسان نیست,بلکه اتوماتیک است.به یک کلمه نگاه کردن و نخواندن آن تقریبا" غیر ممکن است,زیرا دندانه های پروسه زبان نوشتاری بمجرد اینکه خواننده های حرفه ای نوشته را می بینند آغاز می شود.
با این وجود,هر چنداندیشیدن به اینکه خواندن بصورت فوق العاده هیجانی فرآیندی درونی است وسوسه انگیز است ولی خود را نفریبید.آموختن خواندن ساده نیست.
*زبان گفتاری
اولین نمونه های زبان نوشتاری به حدود 5000سال قبل برمی گردد.که یک کسر کوچکی از 6000سال یا دوره بیشتری است که بشر صرف استفاده از زبان گفتاری کرده است.
این به آن معنی است که گونه های انسانی زمان کافی برای تکامل شبکه های مغز که ما را مستعد سواد آموزی می کنند نداشته است.فقط بواسطه سال ها تمرین و آموزش است که ما آن ارتباطات را برای خودمان شکل داده ایم.
همچنانکه کودکی باسواد می شود,هیچ "مرکز خواندنی"وجود ندارد که بصورت سحرآمیز در مغز مجسم شود.در عوض,یک شبکه ارتباطات برای ارتباط نواحی موجود که قبلا" ارتباط نداشتند بسط می یابد.خواندن یک روش دسترسی به زبان از طریق دیدن است,که به آن مفهوم است که بر ساختاری بنا می شود که قبلا"برای شناخت الگوهای بصری ودرک زبان گفتاری استفاده می شدند.
ادامه دارد
(Source:The New Zealand Herald)
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور