تضمین یک زمینه حمایتی برای تیم هایی که از نظر جغرافیایی توزیع شده و بصورت دیجیتالی به هم وابسته اند اغلب مشکل است،زیرا منابع موجود برای اعضا ممکن است خیلی متغیر باشد.به تجربه جیم توجه کنید که بر تولید کالاهای مصرفی برای بازار مکزیک متمرکز بود‌.در حالیکه شرکت جیم در ایالت منهیسوتای ایالات متحده مستقر است،ولی برخی از اعضای تیم او در شرکت تابعه ای با مالکیت کامل در مکزیک مشغول بکار هستند.
کشمکش تیم در تحقق ضرب العجل هایش موجب بروز تنش گردیده بود‌. اما وقتی جیم فرصتی برای دیدار با اعضای مکزیکی تیم خود بدست آورد،دریافت که  در مقایسه با پرسنل دفاتر مرکزی چقدر تکنولوژی اطلاعات آنها ضعیف و از نظر سرمایه و نیروی انسانی در مضیقه بودند.فقط در همان یک دیدار نومیدی جیم به تحسین مبدل شد،زیرا متوجه شد که  همکاران مکزیکی او با امکانات خیلی کم چه دستاوردهای قابل تحسینی داشتند  و پی برد که مشکلات تصوری او بواسطه تصادم بین فرهنگ ها و بطور واقعی نتیجه اختلافات در منابع بودند.
۴)دیدگاه مشترک
همچنانکه هاکمن و همکاران او اثبات کردند،برقراری سه شرط توانمند ساز اول زمینه را برای موفقیت تیم مهیا می کند.اما تحقیق ما نشان می دهد که تیم های امروز به چیز بیشتری نیاز دارند.بعد مسافت و تنوع،همینطور ارتباط دیجیتال و عضویت متغیر ،آنها را بطور ویژه مستعد بروز مشکلات تفکر"ما در مقابل آنها" و "اطلاعات ناقص" می کند.راه حل هر دو مشکل توسعه یک دیدگاه مشترک در میان اعضای تیم است که رهبران می توانند از طریق تقویت یک هویت و فهم عمومی آن را بوجود آورند.
بطور نمونه در گذشته تیم ها  شامل مجموعه ثابتی از اعضای نسبتا" متوافقی بودند که چهره به چهره کار می کردند و احتمالا" دیدگاه مشترکی داشتند.اما دیگر اینگونه نیست،و اکنون تیم ها خودشان را نه فقط بعنوان یک گروه پیوسته،بلکه بصورت چندین زیر گروه کوچکتر می بینند.
این واکنش طبیعی انسان است:مغزهای ما برای درک دنیای خیلی پیچیده از میان برهای شناختی استفاده می کنند،ِلذا روشی برای مواجهه با پیچیدگی یک تیم 4D سازماندهی افراد بصورت دسته ای و گروهی است.اما ما همچنین تمایل داریم که زیرگروه خودمان ،خواه عملکرد،واحد،منطقه یا فرهنگ خودمان را مثبت تر از دیگران ببینیم و چنین عادتی اغلب تنش ایجاد می کند و مانع همدستی و همکاری می گردد.
*مشکلات تیم بواسطه اختلافات در منابع و نه یک تصادم فرهنگی بودند.
این چالشی بود که آلک مدیر یک تیم مهندسی تامین کننده  راه حل های نرم افزاری برای ارتباطات رادیویی گران قیمت و با کیفیت با آن مواجه بود.اعضای تیم او در تکزاس و نیوجرسی مستقر شده بودند و هر دو گروه به همدیگر با شک و تردید می نگریستند.مناطق زمانی متفاوت،فرهنگ های منطقه ای و حتی لهجه ها عدم تجانس آنها را تقویت می کردند،و آلک برای هماهنگ نگهداشتن دو گروه با استراتژی ها،اولویت ها و قوانین دچار چالش بود.در حین دیدار تیم با یک مشتری موقعیت خیلی بد شد،اعضای دو گروه تیم حتی اقامت در هتل های مجزا را برگزیده بودند.آلک در تلاش برای متحد کردن تیم،همه را برای صرف شام بیرون برد،فقط برای اینکه دو گروه در طرف های متضاد میز بنشینند.
مشکل اطلاعات ناقص نیز  بطور مشابه در تیم های 4D مرسوم تر است.اغلب برخی اعضای تیم اطلاعات مهمی دارند که دیگران ندارند،زیرا متخصص در یک حوزه تخصصی هستند یا بخاطر اینکه اعضا بطور جغرافیایی پراکنده یا جدید هستند.این اطلاعات اگر به بقیه اعضای تیم داده نشوند ارزش خیلی زیادی بوجود نمی آورند.بعلاوه ،دانش مشترک اساس همدستی و همکاری موثر است؛به گروه چارچوبی برای مراجعه می دهد، تفسیر موقعیت ها و اتخاذ تصمیمات صحیح را امکان پذیر می سازد،به افراد کمک می کند تا یکدیگر را بهتر درک کنند و تا حد زیادی بازده را افزایش می دهد.
ادامه دارد
 منبع؛ http://hbr org
ترجمه و تلخیص؛ غریب واحدی پور