۲)استقلال
ما ممکن است فرض کنیم که کارمند دارای اقتدار تصمیم گیری و انرژی اولیه ای است که برای خوب انجام دادن کار به آن نیاز دارد.اما جستجو گری و کنجکاوی بویژه در جائی که فکر می کنند بهبودهایی امکان پذیر است می تواند استقلال و انگیزش ذاتی را درون کارمند تقویت کند.جواب ها و بینش های کارمند نیز ممکن است فرصت های جدیدی را آشکار کند که در غیر اینصورت تباه می شدند.
استقلال همچنین به معنای  عمل و کار همراستا با هویت فرد است،یعنی می توانند کار را به روشی انجام دهند که برای 
امور شخصی،اشتیاق ها و علائق و اولویت آنها کار ساز است.اگر عدم تناسبی بین کار و خود واقعی کارمند وجود داشته باشد می تواند به بهره برداری ضعیف منجر گردد.گوش دادن کنجکاوانه می تواند به سرپرست کمک کند تا دریابد که آیا می تواند تعدیل هایی در شرح شغل یا وظیفه جهت هم ترازی بیشتر بین ارزش ها،اشتیاق ها،نقاط قوت، علائق و مسئولیت های کارمند بوجود آورد.اگر چه هم ترازی ۱۰۰درصد غیر محتمل است ،ولی بیشتر بودن هم ترازی،بیشتر بودن انگیزش ذاتی کارمند را بدنبال خواهد داشت.اشکال در یافتن یا خلق هم ترازی معنی دار، در طولانی مدت دستور العملی برای فرسودگی است.
۳)ارتباط
ارتباط به معنی و اهمیت کار اشاره دارد.اهمیت می تواند شخصی،بین فردی و/یا سازمانی باشد.برای مثال،شغل ممکن است برای کارمند خیلی مهم باشد چون با آن می تواند شان ومقام و پایداری مالی خود را حفظ کند یا کاری را انجام دهد که دوست دارد.همچنین ممکن است بدین خاطر مهم باشد که چون کارش بر توانایی دیگران برای انجام کارشان درون سازمان اثر می گذارد.کار اثر معنی داری بر روی مشتریان یا جامعه هم دارد.
کارفرمایان ممکن است فرض کنند که این اهمیت برای کارمندان آشکار و بدیهی است،اما همیشه ممکن است چنین نباشد.کمک به کارکنان جهت تجربه اهمیت اصلی کار خودشان، انگیزش ذاتی و درونی را افزایش می دهد.
سرپرستان نیز ممکن است فرض کنند که کار برای کارکنان معنا دار است چون برای خودشان معنا دار است.شما ممکن است در حال نجات جان ها باشید،اما اگر کارمند بیشتر دغدغه خلق هنر یا نجات گونه های در معرض خطر را داشته باشد،در آن صورت ممکن است دارای هم ترازی ضعیفی در ارتباط باشید که با دیدارهای بیشتر از بیمارستان ها یا خانه های پرستاران رفع نخواهد شد. 
گوش دادن عمیق هم ترازی ارزش ها،اشتیاق ها و نقاط قوت  کارکنان را با مسئولیت هایشان امکان پذیر می سازد.با بهره برداری از نقاط قوت و اشتیاق های پنهان برای هدف قرار دادن چالش های موجود،می توان نقش ها و فرصت های نوین را کشف کرد.برای مثال،هنرمند مشتاق و بلند پرواز ممکن است از همکاری و کمک کردن به رسانه های بصری و پروژه های مربوط به ارتباطات لذت ببرد،بویژه اگر فرصت های آموزشی حرفه ای برای پشتیبانی از موفقیت مخاطره جدید مهیا شود.در حالیکه ظاهرا" ممکن است زمان کمتری صرف تمرکز بر سایر وظایف خودشان کنند،اما بدین طریق انرژی و انگیزش آنها ممکن است افزایش یافته و در طولانی مدت مثمرثمر واقع شده و بازگشت سرمایه حاصل شود.
 اگر چه چنین تلاش هایی برای بهبود انگیزش تضمین نمی شوند،اما تلاشی صادقانه و با حسن نیت برای احترام به نیازها و رشد دیگران هستند که اعتماد و تعهد می سازند،ضمن اینکه فاکتورهای مهمی در انگیزش کارمند نیز هستند.چنین رفتارهایی توسط دیگران درک می شوند و سزاوار سرمایه گذاری در فرهنگ سازمانی هستند.
و همچنانکه پیتر دراکر بزرگ یک مرتبه گفتند،"فرهنگ استراتژی را برای صبحانه می خورد."
منبع: source: psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص: غریب واحدی پور