سه مانع عمومی همیاری و همدستی بشرح ذیل هستند.
با آشکارترین شروع می کنیم و به سمت موذیانه تر حرکت می کنیم.
پاداش(هزینه جبران خدمت)محرک خود محوری است.
تیمی که فقط بر روی خط تولید خودش پاداش می گیرد به سختی به همیاری و همدستی گرایش می یابد.برای هر تیمی که ترفیع و تشویق آن بر اساس معیارهای بخش باشد هم چنین حکمی صادق است.برای مثال در داستان نقل شده فوق،اگر به تیم برای عملکرد کل شرکت حقوق داده می شد(علاوه بر عملکرد اختصاصی)امکان داشت که بیشتر برای همیاری و همدستی برانگیخته شود.
هنوز علامت کمتر نمایان دیگری  از  پاداش خود محوری در داستان اول وجود دارد:پاداش تیم فروش موقعی پرداخت می گردید که قرار داد بسته می شد‌.
هیچ انگیزه ای برای حفظ مشتری،مراجعات،رضایت مشتری یا حتی استفاده موثر از تسویه وجود نداشت.این نگرش در گام نخست محرک تیم برای اندیشیدن به خود است.
 * در عوض  باید چه کاری انجام داد.
علاوه بر پاداش عملکرد شخصی،عملکرد گروهی و حفظ مشتری را هم به ترکیب پاداش بیفزائید.
  اغلب اوقات که اهداف شخصی را دنبال می کنید به این اهداف اشتراکی
 نیز بپردازید.
موقعی که موفقیت یا شکست فقط بر اساس معیارهای درونی تعریف شوند،معیارها بر درون متمرکز می شوند،لذا اثر مشتری از گفتگو غایب است.هنگامی که تیم یا فردی فکر می کند:چگونه می توانیم به اهداف خود دست یابیم؟آنها به درون نگاه می کنند.موقعی رهبران می پرسند،چگونه می توانیم برای مشتریان تفاوتی خلق کنیم؟در اینصورت کارکنان بصورت کلی تر فکر می کنند.
اعمال فاکتور اثر گذاری بر مشتریان لنزی است که برای تصمیم  ساز افق را عریض می کند،بطوریکه بجای اینکه هر گروه بر معیارهای خودشان تمرکز کنند،کل گروه در جهت کمک به مشتریان کار می کند.
چگونه قاعده را تغییر دهیم:
معیارهای موفقیت مشتری را بعنوان بخشی از روایت سازمان قرار دهید.تفاوت بدین شرح است:معیارهای درونی فاکتورهایی مانند درآمد،سودمندی،روش های گفتگو،کارها و طرح های تکمیل شده و غیره هستند.اما معیارهای خارجی فاکتورهای شبیه رضایت مشتری،نظر سنجی از مشتری و حفظ مشتری هستند.از این سه معیار خارجی همانند فروش های داخلی ،مالی و اهداف تولیدی استفاده کرده  و آنها را مهم تلقی کنید.
*اولویت دادن موفقیت کوتاه مدت بر اثر طولانی مدت
یکی از دلایلی که کارکنان همیاری و همدستی  نمی کنند بخاطر این است که احساس می کنند وقت ندارند.سازمانی که خودش را با توانائی تیم برای تحقق اهداف سه ماهه تعریف می کند همیشه برای دوره کوتاه احساس اضطرار می کند، ولی سازمان هائی که موفقیت را با توانائی برای خلق یک اثر طولانی مدت،قابل ملاحظه بر روی مشتریان تعریف می کنند تفکر طولانی مدت تری را پایه ریزی می کنند.
تیم شما به کدام جهت می رود:
گره زدن تیم به یک باور چیزی بزرگتر از خود تیم است.باوری که مشتریان هستند و به شرکت شما برای به چنگ آوردن فرصت،رشد کسب و کار یا کاهش ریسک(یا هر راه حل دیگری  که به آنها عرضه می کنید) نیاز دارند.چنین باوری ،نوآوری بیشتر و تفکر اصیل را بجای سرمستی و سرور ناشی از تحقق اهداف ساده روزمره برمی انگیزاند.
فقدان همیاری و همدستی با طراحی اتفاق نمی افتد،بلکه بر اثر غفلت و کوتاهی بوجود می آید.قاعده و زبان سنتی کسب و کار ما را به درون ،به سمت خود صیانتی کوتاه مدت می کشاند که مانع همیاری و همدستی است.
آنچه که می دانیم بدین شرح است:سازمان هایی  که خودشان را به سمت بیرون سازمان دهی می کنند،یعنی هدف دور دست خود را جذب مشتری اعلان کرده و برای تحقق آن به تقویت فرهنگ جذب مشتری می پردازند،نتایج بهتری کسب می کنند.چنین سازمان هایی نوآورتر بوده و بیشتر مدافع مشتری هستند،مکان های بهتری برای کار می باشند،و  در نهایت،نتایج مالی مطلوب تری هم کسب می کنند.
منبع: https://www.forbes.com
ترجمه و تلخیص ؛غریب واحدی پور