2-مراقبت و مسئولیت (Caring)
چه عاملی به کارکنان ما انرژی و انگیزه می بخشد؟چه عاملی موجب  تحریک همدلی آنها برای مشتریان و سهام داران می گردد؟چون هدف باید تامین کننده تمرکز و انرژی سازمان باشد،این سوالات بطور مطلق حیاتی هستند.
شرکت خدمات مالی و بانکی چند ملیتی استرالیا( ANZ) ۲۰۰رهبر عالیرتبه خود را مامور تدوین  هدف شرکت کرد،اما فقط به این اکتفا نکرد.بلکه از یک ابزار همکاری و همدستی آنلاین استفاده کرد تا از فعال شدن آنچه در ذهن کارکنان بوداطمینان حاصل کند.نتیجه این عملکرد فعال و مشغول کردن  بیش از ۱۵۰۰۰نفر از کارکنان برای تست ایده ها و اطلاعات ورودی ذهنی آنها بود.این تلاش بانک را به سمت بیان نقش اساسی خود در کمک به "کامیابی جوامع و کارکنان"هدایت کرد.
بعلاوه،با فعال و مشغول ساختن کارکنان می توانید بینشی در این خصوص بدست آورید که آیا تصمیمات مبتنی بر هدف واقعا" مهم هستند.برای مثال،شرکت ANZاز هدف برای تصمیم در خصوص این موضوع بهره برد که برای  کمک و پشتیبانی استفاده از کدام ابتکار اجتماعی مانند" وادار کردن آوارگان به فعالیت اقتصادی " امکان پذیر است.
بنا به گفته "شین آلیت" مدیر عامل شرکت ANZ هدف به  کسب اتحاد و همبستگی برای سیاست های اجتماعی بانک کمک کرد "زیرا کارکنان می دانند که چرا مهم بوده و چگونه  با کار در ارتباط هستند."
تمرکز بر چیزی که کارکنان در خصوص آن دغدغه دارند به آنها کمک می کند که بیشتر مراقب کار خودشان باشند.
۳-زمینه(Context)
اشتباه بزرگی است که  از طریق بررسی عواملی که کارکنان را تحریک می کند فقط بر انگیزش های درون تمرکز کنیم.بلکه نیازهایی وجود دارد که باید با انگیزش های بیرونی رفع شوند.
در دنیایی که به ما امکان یک کمک و همکاری را ارزانی می کند چه چیزی در حال اتفاق است؟به عبارت دیگر،چرا باید دنیا به قابلیت های ما نیاز داشته باشد؟
به مثال ندبانک یکی از بانک های عمده آفریقای جنوبی توجه کنید.در بحبوحه عدم اطمینان سیاسی آفریقای جنوبی رهبران ندبانک به این فکر افتادند که موسسات مالی لازم است برای کمک به  پایداری بیشتر برخیزند.آنها در پاسخ نیز با این بیانیه که"ما مهارت مالی خودمان را برای کار خوب جهت افراد،خانواده ها ،بنگاهها و جامعه بکار می گیریم."هدف ندبانک را ساختند.
لذ،این سیاست به آنها امکان  داد تا در خصوص چگونگی کمک به سرمایه گذاران دولتی که بطور حیاتی به پشتیبانی و توصیه مالی نیاز داشتند بموقع تصمیم گیری کنند.
۴-مشتریان(Customers)
  کسانی را که به آنها خدمت می کنیم نه فقط در ارتباط با محصولات و خدمات بلکه در خصوص تجربیات نیز چه می خواهند و به چه چیزی نیاز دارند؟توجه داشته باشید که تاکنون از علت نپرسیده ایم.زیرا اطمینان داریم  که از قبل در این خصوص سابقه و زمینه کافی را دارید.
میل چمپ درک هوشیارانه ای از مشتریان محوری( شرکت های کوچک)  خودش را در هدفی با این مضمون برای تعریف ماهیت وجودی شرکت ترسیم کرد که "دموکراتیزه کردن تکنولوژی برای  توانمند سازی ناتوانان"
این دیدگاه نشات گرفته از بازشناسی  تکنولوژی به گونه ای بود که اگر به روش درست تامین گردد  مشتریان تجاری کوچک را قادر می سازد تا بیش از انتظار و توان خودشان کار کنند.
تان کلاین متصدی ارشد بازاریابی  میل چمپ بیان کرد که این نوع نگاه بطور واقعی"قلمرو احساسی"است و همدلی بهتری را برای مشتریان برمی انگیزاند.بعلاوه ارتباط دقیقی هم با دومین Cهدف یعنی مراقبت و مسئولیت دارد.
 (Source: forbes.com)
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور