نباید منتظر بمانید:چگونه تا آنجا که امکان دارد هرچه سریعتر بر یک تجربه دردناک غلبه کنیم
من دوستی دارم که اغلب در مورد موقعی که شریک زندگی اش به او خیانت کرده و جدا شد سخن می گوید.نقل می کند که هرگز او را نمی بخشد,و به وضوح احساس می کند خسارتی را که او به زندگی اش وارد کرد اگر چه چهار سال قبل اتفاق افتاده است ولی گویی همین دیروز بوده است.
اما آرامش یافتن به معنای بخشیدن شریک خیانتکارنیست.علاوه بر آن به مفهوم تنفر ,یا هنوز عشق ورزیدن به او و یا هیچ یک از احساسات حدفاصل این ها نیست.بلکه به معنای به اندازه کافی دوست داشتن خویشتن به منظورتوقف کوبیدن بر طبل یک درد و زخم کهنه و تصمیم برای نیاوردن احساسات قدیمی به سال احتمالا" مملو از مشکلات جدید است.به مفهوم یافتن سریعتر آن دیدگاه معمول و معقول برای ادامه زندگی است.
خبر خوب این است که نباید سال ها منتظر بمانید تا آن دیدگاه به شما ارزانی شود.هیچ نیروی مرموزی در آینده نیست که بتواند تصمیم بگیرد که زمان انتظار به اندازه کافی طولانی بوده است و خودبتوانید یک روز رها شده از درد و رنج از خواب برخیزید.شما می توانید تصمیم به جلا دادن لنزهای نگاه خود گرفته و روشنی را از هم اکنون بدست آورید.چگونگی انجام این کار بشرح ذیل است:
1-تجارب دردناکی را که پشت سر گذاشته اید به یاد آورید.
هیچ زندگی بدون رنجی وجود ندارد.رنج اجتناب ناپذیر است...اما دوام و استمرار درد و رنج به شما بستگی دارد.به بازنگری گذشته خود بپردازید:اگر بیش از بیست سال سن دارد,احتمال اینکه برخی مشکلات را تجربه کرده باشید زیاد است.
بیندیشید که تاکنون بر چه چیزی در زندگی غلبه کرده اید؟
من اخیرا" مربی تعدادی دانشجوی دانشگاه بودم و این زنان با وجود سن کم بر چالش هایی مانند زورگیری,مشکلات آموزشی آکادمیک ,اختلالات خورد و خوراک,اعتیاد به مواد مخدر و فقدان عزیزان خود  غلبه کرده بودند.شما احتمالا" بیش از آنکه خود را بخاطر آن می ستایید بر مشکلات غلبه کرده اید.این امر قبل از هر چیز چه موضوعی را برای شما عیان می سازد؟
2-منطق را دخیل کنید
شما قبلا" بر موقعیت های بد غلبه کرده اید,بنابراین از قبل ثابت کرده اید که قدرت مورد نیاز را دارید,فقط در لحظه های پریشانی و دردناک این حقیقت را فراموش می کنید.از خود بپرسید:چه موقع در زندگی ام بر مشکلی غلبه کرده ام که آن هنگام غیر قابل غلبه می نمود؟
اینجا رازی وجود دارد:در گذشته چه چیزی آموخته اید که می تواند مدت بهبودی فعلی شما را کوتاه کند.برای مثال,من بر روی فردی حرفه ای مربیگری کردم که هنگام مرگ مربی اش, قلبش شکسته بود.نه فقط آن ضایعه موجب غم شدید او گردیده بود,بلکه تمام اداره او در کار باید دوباره ساخته می شد,ودر شغل خود احساس عدم اطمینان می کرد.او به زمانی اندیشید که مادرش خانواده را برای مبارزه با بیماری روانی چند سالی ترک کرد.آنها برای مدتی رابطه ای سخت داشتند,اما اکنون مناسبات رضایت بخشی دارند,او گفت,"اگر من توانستم از نبودن مادر هنگامی که کودک بودم نجات یابم,پس این مشکل نیز رفع خواهد شد."
ودرست بود,در حقیقت,او اکنون عملکردی عالی دارد.قدرت شما موقعی که به آن امکان بروز بدهید شگفت زده تان می کند.
ادامه دارد
(Source:great.com)
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور