بعلاوه ,این تمرین کمک می کند که کودکان ایده های بالقوه خیلی زیادی خلق کنند,تحقیق نشان می دهد که افراد خلاق واقعی تمایل دارند که کارخانه ایده پردازی باشند.(شاید اعتبار خیلی زیادی کسب بکنم یا نکنم,این ایده را در کتابی در خصوص افسانه بسیار مهم "چه می شد اگر.."عنوان خواهم کرد."
چند روزی پس از ملاقات با دانش آموزان کلاس دوم,من تمرین"چه می شد اگر..."را با کودکان مهد کودکی آزمایش کردم.
پسری مو فرفری که در وسط قالی نشسته بود گفت,"چه می شد اگر روی سنگ توالت می نشستیم و ما را به مصر می برد؟"خنده های شدیدی فضا را پر کرد تا اینکه گفتم,"خیلی عالی!"چه کسی می تواند"چه می شد اگر..."را استفاده کند و بگوید پس از داستان توالت چه اتفاقی خواهد افتاد؟
پسر دیگری گفت,"و سپس بر روی سنگ توالت می نشستید و شما را به فضای بیرون پرتاب می کرد؟" 
از مشارکت کننده های مشتاق دستان دیگری بلند شد,دختری را که نزدیک به عقب قالی نشسته بود صدا زدم.
او پیشنهاد داد که,"چه می شد اگر آسانسورزرافه ای با خود به فضای بیرون می بردید که شما را برگرداند؟"
این را برای اولین مرتب درک کردم,لحظه مهمی بود(اگر چه مطمئن نیستم که آسانسور زرافه ای چیست )اهمیت پیشنهاد در آن بود که به جنبه کلیدی دیگر خلاقیت  یعنی برخورداری از تجربه و توانایی تصمیم برای تبدیل یک ایده به کاری خلاقانه اشاره کرد. 
آنچه که دختر پیشنهاد کرد راه حلی برای برگشت مجدد مسافر توالت به خانه بود.بطریقی او در حال مبدل کردن ایده به یک داستان یا استراکچر بود.آیا او خوش اقبال,با استعداد و فوق العاده بود؟با بیشترین احتمال,بنا به گفته پژوهشگرانی که با آنها گفتگو کردم,او منطق زندگی را کسب کرده بود وبا بودن در دنیا و کنش متقابل با کتاب ها,فیلم ها و سایر اشکال داستان شکل گرفته بود.در حقیقت ,برخی پژوهشگران فکر می کنند که صرفا" مشغول بودن بادنیا برای آموختن استراکچر کفایت می کند و ارزش آموزش رسمی بیش از اندازه برآورد می شود.
کیم KHاستاد نوآوری و خلاقیت در کالج ویلیام و مری و مؤلف "چالش خلاقیت:چگونه می توانیم دوباره نوآوری آمریکایی را به چنگ آوریم؟" برای مثال بر این باور است که افراد بدرستی موقعی می توانند خلاق باشند که ده سال تجربی واقعی و بازی کردن با یک ژانر مفروض مثل موزیک ,کتاب ها یا هنر را داشته باشند.اگر چه او می گوید در امتداد مسیر دانش آموزان باید سلسله های آفرینشی را تمرین کنند تا بتوانند الهام و عرق ریختن را درست در مسیر واقعی بکار گیرند.
سرانجام,دکتر نیسی یک معیار سنجش خیلی خوب ارائه می دهد که چگونه بدانیم که آیا به کودک خود کمک کرده ایم تا به چیزی واقعا" خلاقانه برسد.او گفت,وقتی محصول نهائی خلاقیت درست را می بینیم,می شنویم یا می خوانیم چهار احساس شگفتی,انگیزش,رضایت و لذت را تجربه خواهیم کرد.
برای آزردگی خاطرم,در تعریف او یک کلمه راجع به احساس تنفر از چشم انداز یک بالن مف عظیم تهدید کننده شهر وجود نداشت.خوب,آن مشکلی ندارد.من ایده های عجیب دیگری از جایی که آن آمده بود کسب کردم.امیدوارم,کودکان شما نیز چنین کنند.
(Source:The New York Times)
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور