3-آرزو داشتم که برای بیان احساسات خود جسور بودم
"اکثر افراد احساسات خود را بخاطر حفظ آرامش در روابط با دیگران سرکوب می کنند.در نتیجه,آنها به یک زندگی متوسط بسنده کرده و هرگز به آنچه که ظرفیت آن را داشتند مبدل نمی شدند.خیلی از امراض توسعه یافته به رنجش و خشم ناشی از همین سرکوب احساسات مربوط می شوند.
4-آرزو داشتم که ارتباط با دوستان را حفظ می کردم
 "اغلب آنها فواید کامل دوستان قدیمی را تا هفته های آخر عمرشان بدرستی درک نکرده بودند,و همیشه یافتن آنها امکان پذیر نبود.خیلی آنقدر در زندگی خودشان غرق شده بودند که طی سال ها دوستی های طلایی آنها از بین رفته بود.آنها خیلی افسوس می خوردند که زمان و تلاش در خوری به دوستی های خودشان اختصاص نداده بودند.
5-آرزو داشتم که به خودم اجازه می دادم که شادتر باشم
"این بطور شگفت آوری عمومیت داشت.خیلی ها تا آخر زندگی درک نکردند که شادی یک انتخاب است.آنها به الگوها و عادات قدیم چسبیدند. احساسات و همینطور زندگی فیزیکی آنها لبریز از راحتی معروف به انس گرفتن با شرایط گردید.ترس از تغییر آنها را مجبور کرده بود که برای خود و دیگران وانمود کنند که از وضعیت خوشنود هستند."
*در مورد آنچه که می خواهید شفاف باشید
این تمرینی است که من بر روی مشتریانم عملی می کنم,شما می توانید در خانه برای تجزیه و تحلیل آنچه که می خواهید انجام دهید,داشته باشید و به شخصیتی که می خواهید در روزهای ارزشمند خود بر روی سیاره مبدل شوید از آن استفاده کنید.
ساعتی را برای خلوت با خویش در نظر بگیرید,زمانی بدون عوامل حواس پرتی و موقعی که پیوسته باشد.خود را در سال های پیرتر شدن مجسم کنید.سعی کنید به خود از لنزهای 80ویا90سالگی بنگرید.مکالمه ای را با این مدل عاقل تر و پیرتر خود آغاز کنید.با خود بطور صریح و شفاف صادق باشید.از خود بپرسید:
-من واقعا",واقعا"و واقعا"چه می خواهم؟
-کجا به گذشته چسبیده ام؟
-همین اکنون,بخاطر جسارت جهت انجام چه کاری به خودم تبریک خواهم گفت؟
-چه بخشی از احساساتم واقعا"نیاز به تکریم و درستی دارد؟(حتی اگر برخلاف انتظارات دیگران از من باشد)
-واقعا"چه چیزی مرا شاد و سرزنده می سازد؟
-چگونه می توانم شادی و صداقتم را اولویت اول خود قرار دهم؟
به خودتان بستگی دارد که بتوانید بزرگترین منفعت ممکن را از هر روز زندگی محدود خود کسب کنید.با شروع کردن از همین لحظه,قادر به ریشه کنی این حسرت های بالقوه هستید.
هر وقت که به این سؤالات می اندیشید,پیوسته آن مدل پیرتر خودتان را در ذهن داشته باشید.و هر روز با هر عمل کوچکی گامی در جهت شادی و صداقت شخصی خود بر خواهید داشت,او (آن مدل مسن تر)حاضر خواهد بود و شما را تشویق می کند.و لبخند خواهد زد.
(Source:greatist.com)
ترجمه و تلخیص;غریب واحدی پور