...و بزرگسالان چه کاری برای کمک می توانند انجام دهند؟
پست شده؛ ۳ژوئن۲۰۲۲
نکات کلیدی:
۱) عزت نفس پایین در نوجوانان غیر معمول نیست و می تواند موجب بروز مشکلاتی با همسالان و در تصمیمگیری شود. در ارتباط با اضطراب و افسردگی هم هست.
۲) برخی دلایل عزت نفس پایین شامل تجارب کودکی دردناک (تروما)، انتقاد مزمن، انتظارات اجتماعی و حملات به هویت هستند.
۳) بزرگسالان می توانند با نشان دادن عشق، ستایش، حمایت احساسی و دادن مسئولیت هایی که موفقیت را به اثبات می رسانند به بهبود عزت نفس کمک کنند.
اجازه دهید تا به تفکر و تعمق در سناریوهای دو نوجوان بپردازیم.
اول، ساشا :
ساشا یک اندیشناک بدنیا آمد. او همیشه کودکی حساس و خجالتی با اضطراب خیلی زیادی بود. خوشبختانه ، دارای اعضای خانواده، دوستان و معلمان حمایت کننده ای بود که به آرامی او را به خارج از حوزه آسایش و راحتی اش هل می دادند
اما چند سال قبل، زندگی خانوادگی ساشا بطور ناگهانی بدتر شد. والدین او ابتدا بطور منظم در پشت درب های بسته شروع به مشاجره کردند، اما بزودی مشاجرات در جلوی بچه ها ادامه یافتند. در این محیط استرس زا، اضطراب و حساسیت طبیعی ساشا موجب شد تا باور کند که بطریقی برای همه مشاجره ها سزاوار سرزنش است.
ساشا اکنون ۱۲ساله است، مدت زیادی در معرض این کشمکش خانوادگی بوده است. لذا به عزت نفس او آسیب رسانده است. او با شروع دبیرستان خیلی از کودکان جدید را ملاقات کرد، اما برای برقراری روابط بدون از نگرانی پیوسته در خصوص اینکه دیگران چگونه او را می بینند و ارزش گذاری می کنند دچار مشکل بود، مهم ترین مورد اینکه، برای حفظ دوستی آنها چه کاری می توانست انجام دهد.
ساشا همیشه نگران است که نکند کاری انجام داده یا چیزی گفته است که باعث نفرت دوستانش نسبت به او گردیده اند. با این وجود، ساشا بطور باور نکردنی دوست داشتنی است! او خیلی با مزه و دارای روحیه همدلانه ای است. مع الوصف، از ارتباط با کودکان دیگر دچار وحشت می شود زیرا فکر می کند که شاید آنها هرگز نمی خواهند با او دوست شوند.
اکنون بگذارید به تیلور نظری بیفکنیم:
تیلور در سن ۱۵ سالگی، دانش آموزی فوق العاده و فوتبالیستی مشتاق است. علاوه بر آن دارای اختلال کمبود توجه/فزونکاری(ADHD) است. تیلور همیشه در حوزه آموزشی خوب بوده است، چون اختلال کمبود توجه/فزونکاری او عمدتاً بصورت رفتار تکانشی وآنی و نه بی توجهی اثر می کند. اما از نظر اجتماعی، گاهی اوقات در متوقف ساختن خودش برای قطع سخن دیگران یا اجتناب از ابراز نظراتی که بنظر می رسد از روی بی عاطفگی و بی فکری بیان می گردند دچار مشکل است.
نگران است که این رفتارش ممکن است بر روابط او تأثیر بگذارد، مادر تیلور اخیراً از او پرسید که آیا رفتار تکانشی(عمل با انگیزه آنی و بدون فکر قبلی) او هیچ مشکلاتی در روابط با دوستانش بوجود آورده است. در ابتدا، تیلور وجود مشکل را انکار کرد. اما در حقیقت، یک الگو وجود داشت. نظرات ناگهانی و بدون تفکرش اغلب به احساسات مضر و حتی جر و بحث ها منجر شده است. این وضعیت برای سال ها ادامه یافته و به مشاجره بین تیلور و برخی از نزدیک ترین دوستانش منجر شده است. بمرور زمان، صبر و مدارای دوستانش کمتر شده است، بطور علنی تر از او انتقاد کرده و دعوت از او برای گذران وقت را متوقف ساخته اند.
تیلور سرانجام به مادرش می گوید که بواسطه آسیب به دوستی هایش مستأصل و آشفته شده است. کشمکش موجب شده است تا احساس گناه و شرمساری کند و اغلب بوسیله برخی از افراد محبوبش طرد گردد. مادرش متوجه می شود که در حال تقاضا برای گذران وقت کمتر برای فوتبال بوده است و معلمین گزارش می کنند که تیلور در کلاس آرام تر شده است. دیگر بندرت از دوستانش می خواهد تا با آنها وقت بگذراند، حتی اگر چه همیشه یک دانش آموز- قهرمان پرشور و پروانه اجتماعی بوده است.
* درک و فهم عزت نفس
عزت نفس در هسته اصلی داستان های ساشا و تیلور است و برای کمک به آنها نیاز است درک کنیم که چگونه عزت نفس پایین بر نگرش ما تاثیر می گذارد. عزت نفس عقیده کلی است که شخص راجع به خود یعنی چگونگی درک توانایی ها و ارزش ها، اعتماد به نفس و حس امنیت خویش دارد.
افراد عزت نفس پایین را بطور متفاوت تجربه می کنند. برای مثال، نه اینکه هر کسی عزت نفس پایینی دارد بحد افراط از خودش انتقاد می کند، بلکه صرفنظر از اینکه چگونه بروز می کند، کاملاً عمومیت دارد. حتی موفق ترین افراد، از جمله سلبریتی ها و قهرمانان اغلب در بخش های خاصی از زندگی های خودشان در کشمکش با عدم اعتماد به نفس هستند.
*دلایل عزت نفس پایین
ما بعداً دوباره به داستان های ساشا و تیلور برمی گردیم، اما اکنون بگذارید برای ملاحظه برخی دلایلی که یک کودک یا نوجوان ممکن است عزت نفس پایین داشته باشد از این دو مورد فاصله بگیریم:
۱) بد رفتاری و انتقاد مزمن: ما همه به دلسوزی ، همدلی و تشویق نیاز داریم.
۲) تجارب کودکی دردناک(ACE): این ها اتفاقات بوقوع پیوسته در حین دوره رشد یک کودک هستند که ممکن است ترومایی مانند مورد غفلت قرار گرفتن، مشاهده خشونت، مرگ یک عضو خانواده یا زندانی شدن یکی از عزیزان باشد.
۳) انتظارات و فشارهای اجتماعی: ما همه بطور مداوم در معرض موفقیت دوستان و خانواده بر روی رسانه های مجازی، سلبریتی های با استعداد، عکس های خیلی ویرایش شده افراد در رسانه ها و آگهی ها قرار داریم. مقاومت در مقابل مقایسه و احساس بقدر کفایت خوب نبودن سخت است. انتظارات اجتماعی غیر معقول و خارج از دسترس در حال زیان رساندن به عزت نفس است.
۴) حملات به هویت: پیغام های رنج آور راجع به افراد مطرود می تواند غرور یک نورسته را در بخشی اساسی از هویتش مانند فرهنگ، نژاد، عطش جنسی، جنس یا کلاس اجتماعی- اقتصادی دچار لرزش و آشفتگی سازد. کسانی که مبتلا به بیماری های پزشکی مزمن، ناتوانی های فیزیکی، اختلالات یادگیری یا عارضه های سلامت روان می باشند با چالش های مشابه مواجه هستند.
*اثرات عزت نفس پایین
دیدیم که چگونه عزت نفس پایین ساشا به توانایی او برای تشکیل روابط سالم آسیب می زد و تیلور بعنوان نتیجه عزت نفس پایین خودش چگونه خیلی بیشتر کمرویی و کناره گیری می کرد. عزت نفس پایین به چه طریق دیگری می تواند بر زندگی یک نورسته اثر بگذارد؟ نورسته های برخوردار از عزت نفس پایین ممکن است:
۱) دارای اعتماد به نفس کم باشند و از ریسک های سالم مانند شرکت در تست هنر پیشگی برای نمایشی در مدرسه اجتناب کنند.
۲) برای اتخاذ تصمیمات مهم مانند انتخاب کلاس هایی که باید شرکت کنند یا پذیرش سمت رهبری در یک باشگاه دچار کشمکش هستند.
۳) برای گفتن«نه» تحت فشار همسالان مانند موقع تحت فشار قرار گرفتن برای استفاده از مواد یا رانندگی تحت نفوذ الکل یا مواد مشکل داشته باشند.
۴) موقع نیاز به پایداری در مقابل یک قلدر یا جر و بحث برای ارزش هایشان ، استقبال از مقابله های سالم و دفاع از خود را دشوار می یابند.
۵) در مراحل بعدی زندگی به رنج کشیدن از اضطراب، افسردگی، تنهایی یا اعتیاد تمایل دارند.
*چگونگی کمک به نوجوانان برای افزایش عزت نفس
یکی از بزرگترین هدایایی که می توانیم به بچه ها بدهیم این باور است که ارزش ذاتی دارند و بخاطر کسی که هستند سزاوار عشق و محبت می باشند.
باکمک به یک نوجوان، عزت نفس سالم پرورش می یابد، از اعتماد به نفس و قدرت درونی او پشتیبانی کرده و کمک می کنیم تا از شکست هایش بیاموزد. هر چه در سن کمتر کمک را شروع کنیم بهتر است، اما هرگز برای شروع بهبود عزت نفس یک نوجوان دیر نیست. بزرگسالان با محبت و دلسوز می توانند:
۱) عشق، محبت، تشویق و تحسین خودشان را بدون شرط به بچه ها ابراز کنند، حتی موقعی که کودکان دچار قصور و شکست می شوند یا بد رفتاری می کنند، همچنانکه موقعیت را با همدیگر پردازش می کنیم می توانیم شفقت و دلسوزی خودمان را نیز ابراز کنیم.
۲) به کودکان برای داشتن اثر مثبتی بر روی زندگی شخص دیگر کمک کنند، این می تواند از طریق داوطلبی در مدرسه یا جامعه، کمک به همشیره های جوانتر یا کمک به والدین در انجام کارهای روزمره صورت گیرد.
۳) به نوجوانان کمک کنند تامهارت ها و فعالیت های مطلوب خودشان را بهبود دهند. اعتماد به نفس و صلاحیت توأم با همدیگر هستند، لذا موقعی کودکان از توانایی های خودشان احساس غرور کنند، احساس مثبت تری نیز راجع به خودشان خواهند داشت.
۴) به نوجوانان کمک کنند تا با تفکر و تأمل دقیق در خصوص نقاط قوت و ضعف شان، عقیده و نگرشی مثبت و واقعی راجع به خودشان کسب کنند. اطمینان حاصل کنید که چنین فرآیندی را به روشی غیر قضاوتی انجام می دهید. مهم نیست در چه سنی هستید، موقعی که به شکست ها بعنوان فرصتی برای آموختن راجع به خودمان بنگریم بیشترین رشد را خواهیم داشت.
۵) به نوجوانان فرصتی برای پذیرش مسئولیت کردار و رفتارشان بدهند. این شامل شانسی برای عذرخواهی موقع تجربه تعارض و کشمکش است.
۶) به نوجوانان برای شناسایی و بچالش کشیدن الگوهای تفکر منطقی که اغلب اغراق آمیز و تحریف شده بوده و عزت نفس را فرسوده می سازند کمک کنند.
۷) به نوجوانان کمک کنند تا به تفاوت ها و هویت منحصر بفرد خودشان افتخار کنند. این ها شامل تمایلات جنسی، جنسیت، نژاد، قومیت و شئونات خانوادگی است.
۸) رفتارهای مثبت را مدل کنید. به کودک خود نشان دهید که چگونه خود دلسوزی و شفقت را تمرین می کنید و شکست هایتان را از او پنهان نکنید.
*سخن آخر
خبر خوب این است که برای کمک به نوجوانان جهت بهبود عزت نفس آنها، روش های خیلی زیادی وجود دارد. اجازه دهید ببینیم که در نهایت برای ساشا و تیلور چه اتفاقی افتاد.
تغییر وضعیت ساشا با طی سه گام و صرف مدتی زمان میسر شد:
۱) پدر ساشا با شناخت خوب دخترش، متوجه رفتار محتاطانه و کمرویی اش شد و راجع به آنچه که آزارش می داد با مهربانی گفتگوهایی را با او شروع کرد. ساشا هم خجالت را کنار گذاشت و اقرار کرد که در خصوص بوجود آوردن مشکلات در خانواده احساس گناه می کرد. بطور مکرر به او اطمینان داده می شد که تعارضات و کشمکش ها تقصیر او نبودند.
۲) والدین ساشا زمینه ارزیابی بالینی و روانی او را فراهم کردند. نتیجه ارزیابی آشکار ساخت که دارای اختلال اضطراب فراگیر و یک مزاج بازدارندگی، خجالتی است.
۳) بنا به توصیه ارزیابی کننده، ساشا شروع به درمان خانوادگی و فردی کرد. والدین او نیز درمانگری زوجین را شروع کردند. خانواده به استفاده از دارو برای اضطراب فراگیر ساشا اندیشیدند، اما تصمیم گرفتند که در آن موقعیت مورد نیاز نیست.
در دوره ای چند ماهه، عزت نفس ساشا تا حد زیادی رشد کرد. با اضطراب کمتر به تعامل با دوستان مشغول شد و از همه مهمتر اینکه، دیگر احساس گناه کمتری پیرامون زندگی خانوادگی اش تجربه می کرد.
در مورد تیلور، مادرش فهمید که کاری نیاز است انجام شود. آنها جلسات مشترکی با دارو شناس روانی او داشتند و بر روی برنامه ذیل توافق کردند:
۱) داروی محرک تیلور تنظیم و دوز آن افزایش یافت. داروشناس روانی داروی دومی نیز تجویز کرد، Tenex (guanfacine)که به کاهش تکانش بدون از اثر گذاری بر توجه و دقت کمک می کرد.
۲) برای کار بر روی اصلاح رفتار و تمرین تفکر قبل از عمل و رفتار، درمان رفتاری- شناختی (CBT) او آغاز شد. لذا کمتر زود جوش و بیشتر نسبت به عواقب رفتارش هوشیار شد.
۳) چون رفتار تکانشی اش در خانه نیز برجسته شده بود، مادرش جلسات خانوادگی برگزار کرد که از جمله اعضا آن جلسات برادرش بود که به او کمک کرد تا استراتژی ها و مهارت های رفتاری را بیاموزد.
۴) مادر تیلور یک ارزیابی تخصصی برای بازنگری همسازی ویژه او در مدرسه انجام داد. نتیجه ارزیابی به تغییر صندلی اش در کلاس، برنامه ریزی جلساتی با مشاور مدرسه و گرفتن بازخورد سازنده از کارکنان مدرسه در خصوص رفتار تکانشی او منجر شد.
با گذر شش ماه از شروع پیاده سازی این برنامه، رفتار بین فردی تیلور همراه با بهتر شدن عزت نفس، غرور و اعتماد به نفس اش بطرز چشمگیری بهبود یافت.
تیلور و ساشا ساختگی هستند، اما مشکلاتی که تجربه کردند آنقدر واقعی هستند که عمومیت دارند. موقعی نوجوانی عزت نفس پایین را تجربه می کند، بزرگسالان در زندگی اش دارای فرصتی برای کمک به او جهت ساخت اعتماد به نفس و قابلیت انعطافی هستند که او را در زندگی موفق می سازد. ما می توانیم از طریق بخاطر آوردن این حقیقت که راه حل ها برای بهبود عزت نفس پایین حتی متنوع تر از دلایل هستند امیدوار شویم. دانش، گفتگوها و عشق به راهی برای رسیدن به یک دنیای تغییر منتهی می شوند.
منبع؛ https://www.psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.