آنچه که در حین دوره رشدتان اتفاق افتاد تقصیر شما نیست.
پست شده: ۲۴دسامبر۲۰۱۳
نکات کلیدی:
۱) پیشینه و روابط مراقب نخستین تان ممکن است به شکل گیری عقیده و نظرتان نسبت به خودتان کمک کرده باشد.
۲) سایر منابع عزت نفس پایین ممکن است شامل مراجع ذی نفوذ ناپسند، مراقبین بی تفاوت و مراجع ذی نفوذ درگیر تعارض باشند.
۳) چالش های تحصیلی بدون از پشتیبانی مراقب، تروما و سیستم های اعتقادی نیز ممکن است نقشی ایفا کنند.
قبلاً، راجع به روش هایی نوشتم که عزت نفس پایین در روابط زنانه بروز می کند. در این مقاله شرح کلی مختصری از جایگاههای نامحدودی ارائه می دهم که عزت نفس پایین از آنجا سرچشمه می گیرد، چگونه پیشینه و روابط مراقب نخستین تان عقیده و نظرتان در مورد خودتان را شکل می دهد و چگونه فاکتورهای خارجی دیگر سهیم هستند. فهرست مختصری از منابع عزت نفس پایین و چگونگی بروز این احساسات بشرح ذیل است.
۱) مراجع ذی نفوذ ناپسند
اگر با شنیدن اینکه آنچه انجام می دهید بقدر کفایت خوب نیست بزرگ شوید، چگونه می پندارید که در بزرگسالی خود تصوری مثبتی دارید؟ اگر صرفنظر از اینکه چه کاری انجام می دادید و چقدر سخت تلاش می کردید مورد انتقاد قرار می گرفتید، احساس اعتماد به نفس و آسودگی در تعاملات بعدی دشوار می شود. شرمساری تحمیل شده بر شما برای قصور دائم می تواند خیلی دردناک احساس شود.
۲) مراقبین بی تفاوت و پریشان حواس
موقعی والدین یا سایر مراقبین نخستین تان بی توجه باشند، گویی بزرگترین دستاوردهایتان ارزش دیدن ندارند، لذا بر انگیختن خود برای خواستن بیشتر، کوشیدن برای بیشتر و تصور اینکه سزاوار بیشتر هستید دشوار است. بعداً این سناریو اغلب به احساس نادیده گرفته شدن، مورد غفلت قرار گرفتن و بی اهمیت بودن منجر می گردد. می تواند این احساس را نیز در شما بجا بگذارد که مسئول هیچ کسی نیستید، یا ممکن است باور کنید که در زمان فعلی هیچ کس نگران موقعیت تان نیست، هنگامی که واقعاً یک احساس انتقالی از گذشته باشد. احساس مورد بی مهری و بی توجهی قرار گرفتن به این باور منجر می گردد که تصور می کنید باید برای موجودیت خودتان عذرخواهی کنید.
۳) مراجع ذی نفوذ درگیر تعارض
اگر والدین یا سایر مراقبین نزاع کنند یا موجب تجربه احساس بد توسط یکدیگر شوند، بچه ها احساسات منفی و عارضه های بدگمانی را که برای آنها مدل شده اند جذب می کنند. چنین وضعیتی ترسناک، خردکننده و مختل کننده است. این تجربه زمانی نیز می تواند رخ دهد که یک والد بطور عمیق پریشان حواس باشد یا پیرامون کودک بطور غیر قابل پیش بینی رفتار کند. موقعی که در معرض نزاع ها و کشمکش های خیلی زیاد بین مراجع ذی نفوذ هستید، می تواند اینگونه احساس شود که در نزاع ها یا شرایط دردناک یک والد شریک هستید. تعارضات شدید بصورت خیلی تهدید کننده، محرک ترس احساس می شوند و ممکن است باور کنید که خودتان عامل آنها بوده اید. این احساس «خدشه دار بودن» می تواند به بزرگسالی انتقال یابد.
۴) قلدری( با والدین غیر حمایتی)
پس از مورد قلدری یا شماتت قرار گرفتن در کودکی، در صورتیکه یک خانواده نسبتاً ایمن، پاسخگو و آگاه داشته باشید امکان دارد شانس بهتری برای بهبود و بازیابی عزت نفس خودتان داشته باشید. لکن اگر از قبل در خانه احساس امنیت نمی کردید و شکنجه شدن بیرون از خانه هم ادامه می یافت، حس خرد کننده ضایع شدگی، رها شدگی، نومیدی و خود بیزاری سر ریز شده به درون زندگی روزانه تان نفوذ می کرد. می تواند اینگونه احساس شود که هر کس با شما رفتار دوستانه داشته باشد قصد آزارتان را دارد، زیرا خودتان را خیلی معیوب می بینید. یا امکان دارد فکر کنید که هر کس وارد زندگی تان می شود باید یغماگر و غیر قابل اعتماد باشد. بدون از زندگی خانوادگی حمایتی، اثرات قلدری می تواند تقویت شود و بطرز فلاکت بازی کیفیت زندگی تان را فرسوده سازد.
۵) قلدری(با والدین خیلی حمایتی)
بطور معکوس، اگر والدین تان بیش از حد و بدون از تمایز حمایتی باشند، ممکن است موجب بروز احساس عدم آمادگی برای دنیای بی رحم گردد. بدون از وجود علت اصلی برای پدیدآوردن یک لایه بیرونی ظخیم، انجام چنین کاری می تواند بواسطه ناتوان دیدن خودتان برای پایداری در مقابل چالش های زندگی بیرون از خانه چالش برانگیز و حتی شرمسار احساس شود. از این لحاظ، ممکن است برای پذیرش این راز چرکین زشت راجع به خودتان، حتی برای والدین تان احساس عدم آمادگی و شرمساری عمیق کنید، زیرا نیاز دارید آنها را از دردی حفاظت کنید که اگر می دانستند باید تحمل می کردند. در عوض، راز دردناک اتفاقی را که برایتان افتاد پنهان می کنید. شرمساری می تواند دیدگاهتان را تیره و تار کند. سرانجام، می تواند به گونه ای بنظر برسد که نظر والدین تان راجع به شما در تعارض با نظر دنیا راجع به شما است. می تواند شما را مجبور کند تا به آنچه که در زندگی تان آشنا است بچسبید، زیرا اعتماد به آنچه که واقعی هست و نیست دشوار است. امکان دارد که اعتبار نگرش مثبت والدین تان نسبت به خودتان را زیر سوال ببرید و بصورت پیش فرض به این ایده برگردید که بقدر کفایت خوب نیستید و قربانی گونهای هستید که باید مسخره و نکوهش شوید.
۶) قلدری(با والدین بی تفاوت)
اگر مراقبین نخستین تان در حالیکه مورد قلدری قرار می گرفتید بطریق دیگری مشغول بودند و تجربه تان را کم اهمیت می شمردند، یا هنگامی که به دفاع آنها نیاز بود اجازه می دادند تا دلتنگ شوید، یا ممکن است در کشمکش با نالایقی توجه، بی ارزشی مواظبت و خشم در مورد فریب قرار گرفتن باشید. هنگامی که دنیا غیر ایمن احساس می شود، شرمساری و درد بی رحم هستند.اگر والدین تان در حال تغییر و آشفته بودند بطریقی که هر چه برایتان اتفاق می افتاد در تیررس توجه هیچ کسی قرار نداشت این احساسات نیز می توانستند تداعی شوند. اگر در خانه آشفتگی وجود داشته باشد تقاضا برای توجه یا احساسی شبیه وجود فضایی برای شما جهت شنیدن از چالش هایتان دشوار است.در عوض، ممکن است گوشه گیری کنید و بیشتر منزوی شوید و در شرمساری درجا بزنید.
۷) چالش های آموزشی بدون از پشتیبانی مراقب
هیچ چیزی شبیه احساس احمق بودن موجب خلق عزت نفس پایین نمی شود. اگر احساس می کردید که از آنچه در مدرسه می گذرد سر در نمی آورید، گویی بیشتر و بیشتر عقب می افتادید بدون اینکه کسی توجه کند یا برای پی بردن به اینکه چه کمکی نیاز دارید اقدامی کند، در این صورت امکان دارد باور به اینکه بطریقی معیوب هستید را درونی کرده باشید. ممکن است قبلاً بدان علت پریشان حواس شده و بی نهایت نسبت به زرنگی خود دچار شک و تردید شده باشید و بطرز ترسناکی راجع به بیان نظرات خودتان به کمرویی دچار گردیده باشید. شرم از احساس بی کفایتی ، حتی پس از آنکه روش های رفع مشکلات آموزشی تان را آموخته اید می تواند به سختی دچار تزلزل شود.
۸) تروما
بد رفتاری و سوء استفاده احساسی، جنسی یا جسمی ممکن است از برجسته ترین و آشکارترین دلایل عزت نفس پایین باشند. به اجبار درون یک موقعیت احساسی و جسمی بر خلاف میل تان قرار گرفتن می تواند دوست داشتن دنیا و اعتماد به خودتان یا دیگران را خیلی دشوار سازد که این بطور عمیق بر عزت نفس تأثیر می گذارد. شاید حتی موقعی که نمی تواند خطای شما باشد، احساس کنید که تقصیر خودتان هست. بدیهی است که در این سناریوها، اتفاقات زیادی در یک زمان رخ می دهد که ممکن است به بررسی، تفکیک یا رها سازی نیاز داشته باشید. امکان دارد موجب شود تا احساس ناچیزی کنید. در تلاشی برای کنترل شرایط خودتان، در ذهن خودتان را متقاعد کنید که شریک جرم یا حتی سزاوار سرزنش هستید. امکان دارد روش هایی جهت کنار آمدن با بد رفتاری، برای مدیریت آشفتگی به روش هایی که درک می کنید ناسالم هستند یافته باشید، بنابراین ممکن است در نهایت خودتان را از میان تعداد بیشماری احساسات دیگر، تنفرآمیز و خیلی شرم آور بنگرید.
۹) سیستم های اعتقادی
موقعی که سیستم اعتقادی مذهبی یا دیگری شما را در موقعیتی قرار می دهد که احساس می کنید بطور پیوسته در حال گناه هستید، این وضعیت می تواند مشابه با تجربه زندگی با یک مرجع ذی نفوذ ناپسند باشد. خواه قضاوت سرچشمه گرفته از مرجع ذی نفوذ یا سیستم اعتقادی محکمی در زندگی تان باشد، می تواند موجب شرمساری، احساس گناه، کشمکش و خود بیزاری گردد. خیلی از سیستم های اعتقادی ساختار بندی شده دو مسیر را عرضه می کنند: یکی آنکه چیزی کاملاً خوب و دیگری اینکه کاملاً بد است. موقعی که بناچار بین دو گرداب می افتید، بطور مکرر به احساس گم گشتگی، اشتباه، سردرگمی، ننگ، جعل و نومیدی می رسید.
۱۰) جامعه و رسانه
پوشیده نیست که افراد در رسانه بسته بندی شده و به درون سطوح غیر واقعی زیبایی و لاغری پاشانده می شوند. این یک اپیدمی است که فقط در حال بدتر شدن است. اکنون، زنان و مردان بطور مشابه احساس می کنند که نمی توانند به استاندارد شایع در رسانهها دست یابند. شاید بذرهای عزت نفس پایین جای دیگری کاشته می شوند، اما حالا جامعه و رسانه عیوب را خیلی بلاواسطه در دسترس قرار می دهند، هیچ رهایی از احساسات بی کفایتی وجود ندارد. چون دسترسی به رسانه ها برای جوانتر و جوانترها امکان پذیر می شود، کودکان زودتر و زودتر در معرض این مقایسه های غیرمنصفانه قرار می گیرند.
البته، هر کدام از این منابع عزت نفس پایین سزاوار بحث و بررسی خیلی مفصل تری هستند. لکن، مهم ترین نکته این است که دریابید تجربه هر کدام از این شرایط در سال های اولیه عمر بدان معنا نیست که بعنوان یک بزرگسال باید به آنها مقید باشید. آنها در تار و پود تان بافته می شوند و بمرور زمان به روش های مختلف درون حس هویت تان جذب می شوند. اما برای احساس اینکه در حال جلو رفتن بهتر آمادگی دارید، کمتر متلاشی می شوید و اعتماد به نفس بیشتری دارید مسیرهای زیادی وجود دارد. بعنوان یک بزرگسال، موقعی پیشینه خودتان را بررسی می کنید، می توانید شروع به درک این حقیقت کنید که در برخی موارد پیام های منفی بی رحمانه یا تمسخر آمیزی که با آنها مواجه می شدید لزوماً مربوط به شما نبودند. بلکه، ناشی از شرایط کسانی بودند که آنها را انتقال می دادند. چنین دیدگاهی می تواند به شما کمک کند تا قدرت پیام های مرتبط با خودتان را که دریافت کرده اید و به آنها شکل داده اید تضعیف کند. بعلاوه، درک این حقیقت که در تجربه تان تنها نیستید می تواند به کاهش انزوا و شرمساری تان کمک کند.
شرایطی وجود دارند که ممکن است رنج کشیده باشید، اما شاید درک آنها غیر ممکن باشد. نمی توانید و انتظار هم نمی رود که در چنین شرایطی درک کرده، همدلی کنید یا ببخشید.
آنچه که بیشترین اهمیت را دارد، ادامه یافتن روش هایی برای احساس خوب و ایمن داشتن در حد توان درون زندگی کنونی است. هرچه بیشتر منابع عزت نفس خود را درک کنید و بتوانید آنها را در زمینه مورد سنجش و ارزیابی قرار دهید، بیشتر می توانید از خود ادراکی خودتان برای شروع فرآیند ترمیم عزت نفس تان استفاده کنید.
منبع؛ https://www.psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص:غریب واحدی پور
I don't believe in love at first sight because my mother started loving me before seeing
me
Luffina Lourduraj
"من عاشق شدن در نگاه اول را باور ندارم زیرا مادرم عشق ورزیدن به مرا قبل از دیدنم آغاز کرد."
تنها راه جلوگیری از انتقاد,هیچ کاری انجام ندادن,هیچ چیزی نگفتن و هیچ کسی نبودن است."ارسطو"
بهترین آمادگی برای فردا حداکثر تلاش و بهترین عملکرد امروز است.
در هوای ابری دیگران رنگین کمان باشید
زندگی را جدی نگیرید.زیرا از آن زنده بیرون نمی آیید.
25درصد زندگی اتفاقات و 75درصد آن عکس العمل به این اتفاقات است.