اگرچه همه آنها نمونه یک روح نوگرا و آینده نگر بودند،اما بطور محکم ریشه در واقعیت های موقعیت خودشان داشتند.موقعی که جیمز کمرون،تنها بازمانده کشتار دسته جمعی۱۹۳۰،اولین شعبه انجمن ملی پیشرفت سیاه پوستان ( NAACP)را در آندرسون ایالت ایندیانا تاسیس کرد و در نهایت موزه هولوکاست سیاه آمریکایی را بنیان گذاری کرد، در خصوص اینکه دنیا مکان شگفت انگیزی است به هیچ وهم وفریبی دچار نبود.امیدش با این باور تقویت می شد که علی رغم مقاومتی که با آن مواجه است،کار سخت او می تواند به ساخت یک زندگی بهتر برای سیاهان آمریکا کمک کند.
در اصل،امید یک درک و احساس است،اما درک و احساسی است که به ما قدرتی برای خلق واقعیت می بخشد.درک از چیزی است که هنوز وجود ندارد. تحقیق نشان می دهد که موقعی مردم امید دارند،در حقیقت اهداف آنها  با قدرت بیشتری به واقعیت مبدل می شوند.زیرا وقتی باور روشنی در خصوص چیزی که امکان پذیر است داشته باشند،با احتمال بیشتری گام هائی برای وقوع آن بر می دارند.
ممکن است این عبارت را که"امید یک استراتژی نیست"شنیده باشید،آن را باور نکنید:امید یک روش فکر کردن است که ما را به سمت اقدام سوق می دهد.بنا به نتیجه تحقیق امیدوارترین افراد در سه چیز مشترک هستند:
۱)اهداف
۲)گذرگاهها(استراتژی ها)
۳)کار و عمل
از اینکه همه استراتژی هایشان اثر بخش هستند دچار هیچ وهم و فریبی نبودند؛گرایش به آزمودن گذرگاههای چندگانه داشتند،با درک آنکه خیلی از آنها مسدود هستند.اما سماجت و پافشاری می کنند زیرا به خود و قابلیت هایشان باوری پایدار دارند.
امروز از دست دادن امید وسوسه انگیز است،اما از دست دادن امید،رها کردن  قدرتی حیاتی است.
۹)رویا پردازی( Daydreaming)
اثبات شده است که رویاپردازی بیش از آنکه شکلی از طفره روی،افراط در خیال و فانتزی یا یک علامت ذهن تنبل باشد،دارای فوایدی واقعی است.
 احتمال دارد که اوقاتی از روز  ذهن تان سرگردان  شود و چند دقیقه ای  را صرف تصور چیزهایی کنید  که می دانید واقعی نیستند.آیا در این خصوص نگران هستید؟ دلایلی مبنی بر اینکه سرگردانی ذهن مانع  درک مطلب و عملکرد در آزمون های استعداد می شود وجود دارد.لکن،باید چنین عواقبی در مقابل دلایل رو به تزایدی ارزیابی شوند که ذهن سرگردان را بطور قابل ملاحظه ای به نفع فرآیندهای احساسی و روانی اساسی مانند طراحی خودزیستنامه و حل مساله خلاقانه می دانند.
بنظر می رسد که اکثر ماها کاملا" آگاهیم که هنگام رویا پردازی کمتر تمرکز می کنیم،اما این هزینه ای است که به پرداخت آن راغب هستیم.
در موقعیتی که به تمرکز نیاز ندارم،از پرت کردن حواس خودم خوشحالم.ممکن است حتی با به اهتزار در آوردن افکارم از هیجان روانی اندکی لذت ببرم.ما زندگی خودمان را در رویاپردازی ها برنامه ریزی می کنیم،اگر چه آینده ای که تصور می کنیم ممکن است خیلی خوشبینانه باشد،ولی این روش هنوز پر بازده و آینده نگرانه است.حتی از آن بهتر ،اینکه در رویا پردازی رهائی از قیدها و محدودیت های مزاحم دنیای واقعی به ما امکان می دهد تا با خلاقیت بیشتری راجع به مشکلات امروز و احتمالات آینده بیندیشیم.چنین قابلیتی تخیل،حل مساله و توانائی نتیجه گیری را تسهیل می کند. در صورتیکه اگر کاملا" تمرکز می کردیم ذهن های عقلانی ما امکان داشت که هرگز چنین اجازه ای را ندهند.مطالعات اسکن مغز عیان ساخته است که بر خلاف انتظارات،مغزهای ما موقعی که ذهن هایمان سرگردان هستند نسبت به هنگامی که بر وظایف جاری تمرکز می کنیم فعالتر هستند.تنها قسمت فعال مغز در حین رویاپردازی "شبکه حالت پیش فرض "است که در ارتباط با فعالیت ذهنی جاری سطح پایین است.لکن این تحقیق آشکار ساخت که"شبکه اجرایی"مغز که در ارتباط با حل مساله سطح بالای پیچیده است نیز هنگام رویاپردازی فعال می شود.پس، ذهن در حالت سرگردانی نه تنبل،بلکه بیش از اندازه فعال می شود.
چنین یافته هایی بیانگر افزایش ارزشی است که به رویا پردازی می دهیم.امکان دارد با رویاپردازی  تمرکز بر کار برنامه شده را از دست بدهیم،اما این می تواند فقط روش مغز  برای گفتن این حقیقت باشد که چیزهای مهم تری مانند روابط،اهداف یا تفکر کلی ارزشمند هم وجود دارند که باید به آنها فکر کند.ما می توانیم حتی با انتخاب آگاهانه زمان و فضایی برای سرگردانی ذهن و توجه به جایی که می رود سود ببریم.
ادامه دارد