البته درست است که در تعارض یک رابطه،کردار و گفتار یک فرد ممکن است عواقب بزرگتری نسبت به دیگری داشته باشد،اما بندرت فردی بطور کلی عاری از سرزنش است.چنین دیدگاهی اغلب موجب احساس بیچارگی جهت تغییر موقعیت های منفی می گردد.مشتریانی که برای درک چگونگی نقش حتی غیر عمد خودشان در بروز یک موقعیت دشوار کار می کنند،احساس می کنند که از کنترل و قدرت بیشتری برای بهبود روابط دشوار برخوردارند.
۳)مقاومت در مقابل پذیرش،تمرین پذیرش در شرایط بد و نامساعد عامل اصلی مواجهه  مطلوب با رویدادهای غیر مترقبه زندگی و عبور از آنها است.مشتریانی که تمایل به پرسیدن"سوالات چرا" دارند بطرز دشوارتری به پذیرش دست می یابند. سوالاتی مانند"چرا این اتفاق برای من افتاد؟"و"چرا در حال تجربه این وضعیت هستم؟" سوالاتی هستند که احتمالا" در این لحظه جواب های کافی برای آنها نمی یابیم.
پذیرش می تواند بعد از پردازش یک رویداد اتفاق بیفتد،سوالات"چگونه" و "چه چیزی"کمک می کنند تا افراد به آن نزدیک تر شوند.سوالاتی شبیه:"چگونه می توانم از این موقعیت عبور کنم؟""از این اتفاق چه درسی می توانم بگیرم؟""نقاط قوتم حتی در این شرایط سخت چه هستند؟"و حتی سوالات "چه کسی" مانند "چه کسی می تواند مرا درک کند تا برای گفتگو و پشتیبانی او را فراخوانم ؟"کمک می کنند تا پذیرش دست یافتنی تر گردد و مشتری برای عبور از موقعیتی که احساس گیر افتادن در منفی نگری را دارد توانمندتر گردد.
۴)زندگی با پریشانی و حواس پرتی، به همان دلیلی که مقایسه یک مساله فراگیر است یعنی وجود دستگاههای هوشمند، اکثر افراد با سطحی از پریشانی و حواس پرتی در کشمکش هستند.حواس پرتی بلادرنگ  فرد را از لحظه حال دور می کند،در نتیجه موجب سویچینگ سریع فکری می شود.تحقیق اثبات می کند که سویچینگ فکری پیوسته به اضطراب کم ،کاهش در بهره وری و حتی خستگی و فرسودگی منجر می گردد.حواس پرتی مداوم تجربه درک شادکامی ناشی از لذت در زمان حال را خیلی دشوار می سازد.
اگرچه تنظیم هدف منبع ارزشمند و مهم رضایت و خوشنودی است،اما تمرکز زیاد بر روی افکاری مانند "من شادتر خواهم شد موقعی که"یک هدف تحقق یابد یا میزانی از موفقیت حاصل گردد نیز می تواند بعنوان یک عامل حواس پرتی و پریشانی از خوبی و خوشی لحظه فعلی باشد.مشتریان در می یابند که با آگاهی نسبت به سطح پریشانی و حواس پرتی و متمرکز کردن توجه خود بر زندگی در لحظه حال، شروع به تجربه آرامش، یک حس هدفمندی و رضایت و خرسندی بیشتری می کنند.
شناسایی این الگوهای رفتار عمومی می تواند کمک کند تا  در تشخیص علت اینکه چرا اغلب با خود یا زندگی تان احساس رضایت و خرسندی نمی کنید اولین گام را بردارید.از طریق آموزش و یا درمانگری می توانید عمدا" برای جایگزینی این رفتارهای ویژه و معکوس سازی الگوهای فکری بیاموزید.
منبع: source: psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص: غریب واحدی پور