۳۱مارس ۲۰۲۲
نکات کلیدی
۱)کسانی که همیشه احساس بداقبالی و نگون بختی می کنند ممکن است به الگوهای رفتار مشترکی خو گرفته باشند که مانع احساس خرسندی آنها می شوند.
۲)این چهار رفتار بر درک ما در خصوص اینکه چه کسی هستیم،کجا هستیم و چه چیزی داریم اثر می گذارند.
۳)از طریق شناسائی این رفتارها،می توانیم برای آموختن جنبه های فکری جدید ومهارت های مقابله ای جهت تجربه رضایت و خشنودی بیشتر در زندگی گام هایی برداریم.
شادکامی می تواند به سختی دست یافتنی باشد.یک لحظه وجود دارد و سپس لحظه بعد ظاهرا" دور از دسترس است.تعریف فرهنگی ما از این تجربه متلون تمایل دارد که حول و حوش دستیابی،اکتساب و توانائی بهبود پیوسته خودمان یا مجموعه شرایط مان بچرخد.حفظ این نوع شادکامی بواسطه ماهیت ناپایدار و فشار ناشی از کوشش پیوسته برای نگهداشتن این پدیده زودگذر می تواند برای هر کسی دشوار باشد.
نوع دیگری از شادکامی وجود دارد که بر اساس دستیابی و اکتساب نیست،بلکه ترجیحا" درک و فهم یعنی رضایت و خرسندی است.راضی و خرسند بودن به معنای احساس خوشنودی از کسی  که هستید،جائیکه که قرار دارید و نیز چیزی است که دارید."رضایت و خرسندی"بمراتب پایدارتر از تعریف عامه ما از شادکامی است چون نیازی نیست که برای کسب آن کار خیلی زیادی انجام دهید،بجز اینکه به آنچه که قبلا" خوب و مطلوب بوده است توجه کرده و آن را درک کنیم.لکن،حتی برای برخی افراد،رضایت و خرسندی هم تقریبا" غیر قابل دسترس است. 
نمی خواهم قدرت روان زخم(تروما)،اضطراب ،افسردگی و سایر اختلالات سلامت روان را که بر توانائی فرد برای دسترسی به شادکامی اثر گذارند دست کم بگیرم.این اختلالات به سطح درمان بالاتری نیاز دارند و با مراقبت مناسب،اغلب کسانی که از چنین عوارضی رنج می برند می توانند یک زندگی مملو  از لحظات شاد و رضایت بخشی را داشته باشند.بدون از تردید وضعیت اقتصادی- اجتماعی نیز ایفای نقش می کند؛هنگامی که رفع نیازهای اساسی انسان برای غذا،پوشاک وپناهگاه به سهولت میسر نباشد احساس رضایت و خرسندی سخت است.لکن،طی شانزده سال کار درمانی با مشتریانی از همه زمینه ها،الگوهای رفتاری معینی را مشاهده کرده ام که صرفنظر از آنچه داریم یا بدست می آوریم  توانائی یافتن رضایت وخرسندی در زندگی را تا حد زیادی محدود می کنند.
 کسانی که  با دشواری غیر معمولی احساس رضایت و خرسندی می کنند:
۱)بطور پیوسته و دائم مقایسه می کنند.
واقعا" بدرستی گفته شده است که مقایسه دزد شادی و لذت است. هنگامی که بطور دائم به زندگی از طریق لنزهای تجارب سایر مردم نگاه کنید خشنودی و رضایت در هر روز آن دشوار است.چون مقایسه به سهولت با گذاشتن نوک انگشتان بر روی دستگاههای هوشمند امکان پذیر است،لذا  خیلی از افراد روزانه گرفتار این رفتار می شوند‌.
 من دریافته ام که مقایسه منجر به عدم رضایت و ناخرسندی همیشه با چشم دوختن به کسانی که بیشتر دارند و به سطوح بالاتر موفقیت رسیده اند (مقایسه اجتماعی رو به بالا) صورت می گیرد،اما بندرت مقایسه با کسانی که داشته ها و تجارب موفقیت کمتری دارند (مقایسه اجتماعی رو به پایین) حاصل می گردد.چون طیف مقایسه نامحدود است،همیشه نمونه هایی از مورد اول وجود دارد که اگر بطور دائم به زندگی بعنوان یک تجربه"کمتر از" استفاده شودبه ناخرسندی و شور بختی فراگیری منتهی می گردد.
هنگامی که مشتریان مطلع از این رفتار با آگاهی در خصوص وضعیت کسانی که ممکن است به روش هایی متفاوت از آنها دچار کشمکش باشند شروع به بالانس مقایسه خود کردند ،دیدگاه خودشان را توسعه  و احساس منفی کمتری داشتند.بعلاوه،وقتی می آموختند که عمدا" مکث کرده و از خودشان بپرسند،"همین اکنون چه چیزی در زندگی ام خوب و مطلوب است؟" قادر بودند که برای شروع قدرشناسی از زندگی خویش بعنوان تجربه ای با ارزش و منحصر بفرد لنزها را دگرگون کنند.
۲)خارجی سازی سرزنش،کسانی که نمی توانند مسئولیت روش هایی را که بدان طریق موجب بروز تعارض و کشمکش در زندگی های خودشان می شوند درک کنند یا بپذیرند ،اغلب در روابط بویژه روابط نزدیکی که چالش ها اجتناب ناپذیرند رنج می کشند.این ها احساس می کنند که رویدادها برای آنها اتفاق می افتند، و فاقد آگاهی از نقش خود در چگونگی تحریک یا ایجاد موقعیتی  هستند که موجب عدم شادکامی شان می گردد.در دنیای آنها،گویی هر اتفاقی ناشی از خطای دیگران است.
ادامه دارد
منبع: source: psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص: غریب واحدی پور