اما از نقطه نظر شریک تان به آن نگاه کنید.مهیا سازی زمینه راحتی و فهم برای کسی که او را دوست دارید محنت نیست،بلکه لذت است.
اگر برای مدتی همدیگر را شناخته اید،ممکن است بپندارید که شریکتان راجع به چیزی که می اندیشید و نیز آنچه که نیاز دارید ایده خیلی خوبی دارد.لکن،شریک تان یک ذهن خوان نیست.در حالیکه ممکن است ایده هایی داشته باشد،ولی برای اجتناب از هر گونه پریشانی ،بیان مستقیم نیازهایتان سالم تر است.
شریک تان ممکن است چیزی را حس کند،اما امکان دارد چیزی نباشد که نیاز دارید.فراتر اینکه،مردم تغییر می کنند. برای مثال،چیزی که پنج سال پیش می خواستید و نیاز داشتید ممکن است اکنون خیلی متفاوت باشد.بنابراین،بجای اینکه اجازه دهید تا موقعی که شریک تان بطور دائم دچار اشتباه می شود رنجش،سوء تفاهم یا خشم رشد کند،عادت کنید که به او دقیقا" آنچه را که نیاز دارید بگوئید.
*به سیگنال های  غیر کلامی شریک تان توجه کنید.
بخش خیلی زیادی از ارتباط ما با چیزی که نمی گوئیم انتقال می یابد.سیگنال های غیر کلامی که شامل تماس چشمی،تن صدا،طرز ایستادن و ژست مانند تمایل به جلو،روی هم گذاشتن بازوان یا لمس دست هستند بیش از کلمات در ارتباط استفاده می شوند.
هنگامی که زبان بدن یا سیگنال های غیر کلامی شریک خودتان را درک می کنید،قادرید بگوئید که واقعا"چگونه احساس می کند و می توانید بر آن اساس واکنش نشان دهید.
برای اینکه رابطه ای موثر باشد،هر شخصی باید سیگنال های کلامی خود و شریک خودش را بشناسد.واکنش های شریک تان ممکن است متفاوت از واکنش های شما باشند.برای مثال،شخصی ممکن است پس از یک روز استرس زا  در آغوش گرفتن را یک سبک عشقی رابطه بداند،در حالیکه دیگری امکان دارد فقط با همدیگر قدم زدن یا نشستن و گقتگو را بپسندد.
 همچنین مهم است مطمئن شوید که آنچه می گوئید با زبان بدنتان تطابق داشته باشد.اگر می گوئید"من خوبم"اما دندان هایتان را به هم می فشارید و جای دوری را نگاه می کنید،پس بدنتان بوضوح سیگنال می دهدکه  "خوب"نیستید.
موقعی که سیگنال های احساسی مثبت را از شریک تان  تجربه می کنید،عشق و شادی را حس می کنید،و هنگامی که  سیگنال های احساسی مثبت ارسال می کنید،شریک تان همان حس ها را تجربه می کند.وقتی که انتقال دلبستگی و علاقه در احساسات خود یا شریک تان متوقف می شود ،به ارتباط خودتان زیان می رسانید و توانائی برقراری ارتباط بویژه در زمان های استرس زا متاثر می شود.
* شنونده خوب باشید
در حالیکه در جامعه ما تاکید زیادی بر گفتگو می شود،ولی اگر بتوانید بطریقی گوش دهید که طرف مقابل احساس ارزش و درک شدن کند،می توانید بین خود ارتباطی عمیق تر و قویتر بسازید.
تفاوت عظیمی بین گوش دادن بدین طریق و بطور ساده شنیدن وجود دارد‌.موقعی واقعا" گوش می دهید، با آنچه که گفته می شود درگیر می شوید، در صدای شریک تان آهنگ ظریفی می شنوید که به شما می گوید واقعا" چه احساسی دارد و در حال انتقال چه حسی است.شنونده خوب بودن به معنای موافق بودن با شریک  یا تغییر تصمیم خودتان نیست‌.اما کمک می کند تا نقطه نظرات مشترکی را بیابید که می تواند به رفع تعارض کمک کند.
*مدیریت استرس
موقعی که به استرس دچار گردیده یا از نظر احساسی مضمحل می شوید،با احتمال بیشتری منظور شریک خود را درک نمی کنید ،لذا سیگنال های غیر کلامی مغشوش یا ناراحت کننده ارسال می کنید،یا به درون الگوهای رفتاری غیر ارادی ناسالم می لغزید.چقدر اغلب دچار استرس شده اید و بر رفیق عشقی خود خشم گرفته و چیزی گفته یا کاری انجام داده اید که بعدا" افسوس خورده اید؟
اگر بتوانید بیاموزید که بسرعت استرس را مدیریت و به یک حالت آرام برگردید،نه فقط از چنین افسوس هایی پیشگیری کرده،بلکه به اجتناب از تعارض و سوء برداشت ها نیز کمک می کنید و حتی به آرام شدن شریک تان موقع خشمگین شدن کمک می کنید.
توصیه ۳؛صمیمیت بدنی را حفظ کنید
لمس کردن یک بخش اساسی وجود انسان است.مطالعات بر روی نوزادان اهمیت تماس منظم توام با مهربانی را برای رشد مغز نشان داده است.و فواید آن به کودکی ختم نمی شود.تماس همراه با مهربانی سطوح  اکسی توسین بدن یعنی هورمونی را تقویت می کند که بر تعلق و پیوند اثر گذار است.
در حالیکه سکس اغلب یک بنیاد اساسی برای رابطه ای متعهدانه است،اما نباید تنها شیوه صمیمیت بدنی باشد.اغلب،لمس توام با مهربانی،نگهداشتن دست ها،در آغوش گرفتن و بوسیدن دارای اهمیتی برابر است.
البته،حساس بودن نسبت به آنچه که شریک تان دوست دارد مهم است.لمس ناخواسته یا پیشنهادهای نامناسب می تواند طرف مقابل را عصبی و نگران کند  و  به عقب نشینی وادارد.یعنی دقیقا" چیزی که نمی خواهید.همانند خیلی از جنبه های دیگر یک رابطه سالم،...
ادامه دارد
 منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور