۹-در یک دنیای حواس پرتی و عدم تمرکز بر هدف خود متمرکز شوید
همچنانکه مارک توین گفته است،"دو روز از مهم ترین روزهای زندگی،یکی روزی است که متولد می شوید و دیگری روزی است که به دلیل تولد خود پی می برید."
به هر حال،هدف به خودگردانی یعنی توانائی برای مقاومت در مقابل انگیزه های آنی در مسیر تلاش جهت رسیدن به اهداف طولانی مدت وابسته است.لری روسن،یک استاد بازنشسته دانشگاه دولتی کالیفرنیا و از مولفان "مغز پریشان"می گوید که متاسفانه،نسل کاملی در حال بلوغ است که در فیس بوک و سایر رسانه هایی غرق شده اند که موجب به تحلیل رفتن خودگردانی می شوند.بزرگسالانی که هم به بلوغ کامل رسیده اند نیز در مقابل دنگ و فنگ های فیدبکی که گوشی های هوشمند را خیلی جذاب ساخته است مصونیت کمتری ندارند.ممکن است ایده های بزرگی در سر داشته باشید،اما اگر بطور پیوسته توجه تان منحرف شود،چنان ایده هایی حاصل شدنی نخواهند بود.روسن می گوید،هیچ زمانی برای پردازش هیچ کاری در یک سطح عمیق تر وجود ندارد و  می افزاید که هیچ زمانی هم برای رویاپردازی خلاقانه وجود ندارد،زیرا مغز اغلب خیلی تحریک شده است.
روزن دریافته است که دانش آموزان نوجوان قبل از چک ایمیل ها،پیامک ها و رسانه های اجتماعی بطور متوسط فقط می توانند برای دو تا چهار دقیقه تمرکز خود بر یک کار مهم را حفظ کنند.(مسن ترها هم  در این خصوص خیلی بهتر نیستند.)و برگشتن دوباره به کار می تواند تا۲۰دقیقه زمان بگیرد.هر چه دانش آموزان ساعات بیشتری را در رسانه های اجتماعی چند منظوره بگذرانند،معدل نمرات متوسط آنها پایین تر می آید.حتی در حین جلسات تمرکز یک چک مجزا بر روی فیس بوک یک نمره پایین تری را پیش بینی می کند.
 آنسوی پسندها و سخنان هدف گبری شده جهت فعال سازی مدار پاداش مغز،انگیزه حضور پیوسته در فضاهای مجازی حتی قویتر است،روزن در می یابد که حضور پیوسته اضطراب نق زننده راجع به ترس از دست دادن ( FOMO)را کاهش می دهد.روش های سنتی برای آزاد کردن مغز از یک شور وسواسی عبارتند از ده دقیقه پیاده روی در طبیعت،ورزش،مدیتیشن،دوش گرفتن ها و باز هم کار،اما اکنون وقفه های عمدی در استفاده از تکنولوژی ضروری است.روزن وقفه های ۳۰دقیقه ای بویژه در زمان های تمرکز را  توصیه می کند
روزن می گوید،تمرین می تواند موجب تقویت کنترل در عمل گردد.دور شدن از صفحه مونیتور کوچک دستگاههای هوشمند دوباره جهت ما را به سمت تصویر هدف بزرگ  میزان می کند.
۱۰-تحمل ابهام و عدم اطمینان
هرگز دقیقا" نمی دانید که اکنون در حال از دست دادن چه چیزی هستید.در حین یک مذاکره با اطمینان نمی توانید بدانید که طرف مقابل چه فکری می کند یا نامزد یا شریک زندگی تان واقعا" راجع به شما چه نظری دارد.هرگز نمی دانید که آیا تصمیماتی که امروز می گیرید بهترین هستند،یا با این تصمیمات چه چیزهایی را از دست می دهید یا برای موضوعی که تصمیم گرفته شده است ،چه نتیجه ای حاصل خواهد شد.
فراتر اینکه،امروز سرعت رویدادها  بطور فزاینده ای ایجاب می کند که در فقدان اطلاعات قطعی تصمیم بگیریم.علی رغم اینکه عدم اطمینان سوختی مطمئن برای آتش اضطراب است ولی یک شرط زندگی است.
تحمل ابهام به هزینه شفافیت حاصل می شود.اما نتایج آن غنی است.توانائی بیشتر برای کارهای درحال انجام،تجربه ،قابلیت انعطاف بیشتر و درک اطلاعات جدیدی که بطریق دیگری آنها را رد می کنیم.بهتر قادریم که ریسک را مدیریت کرده و بدون از فریب خودمان با این  تصور که هر چیزی را که برای دانستن وجود دارد می دانیم تصمیم بگیریم.در نهایت،کمتر بیمناک هستیم.در بهترین حالت اطمینان کلی یک وهم و خیال است.
موثرترین استراتژی ها برای افزایش راحتی با عدم اطمینان(بویژه موقعی باید تصمیم گرفته شود)داشتن دیدی ماورای زمان فعلی است.
شفافیتی که ما به درک آن نائل می شویم،با گذر زمان به بهترین وجه رشد می کند.شاید این کشفی را توضیح می دهد که تحمل ابهام بعد از خواندن افسانه افزایش می یابد.داستان ها ما را به بیرون از لحظه حاضر  و همینطور  اذهان  و چشم انداز فعلی خودمان می کشانند.مارگرت ترابل،رمان نویس در اظهار نظری به یادماندنی گفته است،"موقعی که هیچ چیزی قطعی نیست،همه چیز ممکن است."
منبع: https://www.psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور