هر بودایی می داند و با تکنیک های مراقبه ای دانشی را کسب می کند که بر اساس آن احساسات را انعکاس دقیقی از واقعیت نمی داند(در واقع،هم چنین نیست.)احساسات چیزی بیش از  حالت های فانی در حال عبور نیستند،شکست ها و ناکامی ها نیز چنین هستند.افراد قابل انعطاف خودشان را با بدبختی هایشان تعریف نمی کنند.آنها درک می کنند که اوقات بد، اموری موقتی هستند.
همان ابزارهای خود دورسازی که برای بهبود خلق و خو و خود کنترلی موثر هستند نیز می توانند برای تقویت قابلیت انعطاف بکار روند.کراس توصیه می کند که شخصیت"دوم شخص"دور شده خود را برای سوال و جواب هایی در مورد دلشکستگی یا شکستی که آزارتان می دهد فرا خوانید آلیس،چه چیزی تحت کنترل تان بود و چه چیزی می توانست بهتر انجام شود؟اگر واقعه مشابه ای برای دوستی اتفاق می افتاد،توصیه تان چه بود؟اثر این واقعه طی یک ماه و یکسال چگونه است؟
در گفتگو،دوباره شکست را  بعنوان یک تجربه تقویت کننده بصورت یک ارزیابی مجدد آگاهی بخش یا بیان مجدد از طریق ادبیاتی نو ترسیم  می کنید.امکان دارد حتی در مورد چگونگی ضربه زدن به خود با استفاده از عوامل شناختی معمول مانند فاجعه سازی،تعمیم افراطی
،شخصی سازی ،درگیر شدن در تقکر سیاه و سفید قطبی شده و پریدن به نتایج  هم آگاهی کسب کنیم.همچنانکه هاملت گفته است،"هیچ چیز خوب یا بدی وجود ندارد،بلکه تفکر این ها را می سازد."
محققین،با استفاده از تکنیک های تصویر برداری مغزهای سوژه ها را هنگام تمرین ارزیابی مجدد مشاهده کرده اند.در آنها قشر جلوی میانی مغز استدلالی بطور ویژه فعال و بادامه احساسی و فوق العاده فعال مغز آرام می شود.این همان  "بردباری روانی" است که ابتکار عمل را در دست می گیرد.
۵-اطلاع از چگونگی تقاضا برای فیدبک(بازخورد)صادقانه
در دنیا دو نوع انسان وجود دارد،کسانی که فکر می کنند خودآگاه هستند و تعداد کمی که واقعا" هستند.
برای پیچیده کردن موضوعات دو نوع خود آگاهی وجود دارد :درونی (چگونه خودمان ،ارزش ها و اشتیاق هایمان  را می بینیم)و خارجی (چگونه دیگران ما را می بینند.)فقط دومی می تواند به ما بگوید قصه ای که می گوئیم ملال آور است یا آنکه هیچ کسی به ما اعتماد ندارد زیرا  برای رئیس چرب زبانی می کنیم.
خودآگاهی خارجی به ما امکان می دهد تا با دیگران هماهنگ تر باشیم.از ما رهبران موثرتری می سازد زیرا همدلی بیشتری داریم که ناشی از درک دیدگاههای فکری سایر مردم است.
اگر می دانستیم که دیگران چگونه ما را می بینند،با انتقاد یا تعاملاتی که بی هیچ دلیل آشکاری منحرف می شوند غافلگیر نمی شدیم.سایر افراد از جمله کسانی که ما را خوب نمی شناسند اغلب رفتار آینده ما را بهتر پیشگویی می کنند.امکان دارد بصورت یک سورپرایز باشد ،اما افراد با درون گرایی زیاد ضرورتا" خودآگاهی خارجی زیادی ندارند.در حقیقت، اغلب یک رابطه معکوس وجود دارد زیرا در پرسیدن از اینکه "چرا"تعاملات ما  درست پیش نمی روند،جواب هایی می دهیم که درست نیستند.
مهارت زندگی برای اثربخشی در این خصوص  برخورداری از بی باکی و فروتنی برای پرسیدن سوالات ویژه از دیگران راجع به چگونگی دید آنها نسبت به خودتان هست.همه زندگی راجع به شما نیست،اما با این وجود نیاز است که دانش دقیقی راجع به اینکه چگونه دیده می شوید داشته باشید.پنج منتقد محبوبی  که به شما اطلاعات مطلوبی بدهند از جمله بین دوستان،همکاران و کار کنان خود برگزینید.از آنها سوالاتی مانند اینکه ،چه کاری انجام می دهم که باید آن را ادامه دهم؟انجام چه کاری را باید متوقف کنم؟چه چیزی راجع به من آزارتان می دهد؟بپرسید.چنین دانشی درک تان از واقعیت را متزلزل می سازد‌.پس از آن استراحتی کنید،سپس اطلاعات را پردازش کنید.
ادامه دارد
منبع: https://www.psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور