بطور محتمل مهم نیست.بر اساس شواهد نور مربوط به نورافکن صحنه خیلی روشن نیست.در حقیقت،مردم آنگونه که فکر می کنیم خیلی دقیق  به ما توجه نمی کنند.
اثر تصور بر روی صحنه بودن ماورای رویدادهای خارجی نیز کشیده می شود‌.مردم بطور نرمال  باور دارند که حالت درونی آنها برای دیگران شناخته شده است.هنگامی که در تجربه ای از سوژه هایی خواسته شد تا یک تمرین فریب و اغفال انچام دهند،در مورد تخمین نیات فریب آمیز لو رفته خودشان بیش از حد اغراق می کردند.
هنگامی که کمی کمتر نگران خود تصوری  مراقبتی خودمان باشیم.در واقع،درب را برای تعامل اصیل تر باز می کنیم.می توانیم اجازه دهیم تا حائل حفاظی ما پایین کشیده شود.دیگران هم امکان دارد با مهربانی و از طریق تمرکز کمتر بر خود تصوری خودشان و بصورت آزادتری واکنش نشان دهند.بدین طریق،خود فاش سازی متوسط می تواند الهام بخش عکس العمل متقابل احساسی باشد‌.در این صورت،اثر تصور زیر نور صحنه بودن بیشتر شبیه نور افشانی متمایل به توسعه و اشتراکی می شود‌.
۳-درک اینکه نباید به روشی که احساس می کنید رفتار کنید.
هیچ فردی همیشه احساس خوبی ندارد.ما از دلشکستگی ها یا مخالفت آشکار رنج می بریم.برخی روزها به انرژی و تلاشی بیش از آنکه در دسترس و توان ما است نیاز داریم.بخاطر چیزهایی که برای ما مهم هستند دلشکسته می شویم.یا رویدادهایی اتفاق می افتند که موجب غمگینی یا به تحلیل رفتن انرژی ما بواسطه بروز اضطراب می شوند.
اما ما پشت نما نیستیم. بطور فطری درک درستی راجع به میزان توجه مردم نسبت به خودمان نداریم  و در مورد میزان آشکار شدن  وضعیت روانی خود هم برای دیگران قضاوت درستی نداریم، چنین دانشی است که وقتی در بهترین وضعیت نیستیم  به ما فرصتی برای حفظ شان و مقام،خلوت ،و خود احترامی عطا می کند.
ما نباید تعاملات اجتماعی خودمان را با وضعیت روانی خود آلوده کنیم.اما موقعی که احساس کج خلقی و بد خلقی می کنید چقدر می توانیم مهربان باشیم؟چگونه پس از ضربه به نفس خویش از حالت دفاعی گرفتن،پرخاشگری یا خشم اجتناب می ورزیم؟
در سال های اخیر،تکنیک روانشناسی خود دورسازی بعنوان یک وسیله موثر خودکنترلی جذابیت عظیمی کسب کرده است.این ایده آنگونه که ایثن کراس مدیر آزمایشگاه احساس و خود کنترلی در دانشگاه میشیگان توضیح می دهد،"پردازش احساسات فرد از نقطه نظر یک ناظر خارجی است."
ابتدا،تصور کنید که در ذهن تان  بیش از یک شخصیت وجود دارد‌اگر شخصیتی که تجربه منفی را بر روی کاغذ،باصدای بلند یا به آرامی درون سرتان توجیه می کند  دارای صدایی متفاوت از آن شخصیتی باشد که آن را تجربه کرده است،  حس بد بلافاصله احساس نمی شود.
شخصیت دور شده می تواند به شخصیتی که رنج می کشد  برای واکنش احساسی کمتر به یک تجربه بد، فضای روانی بدهد.در اینصورت  شفاف تر فکر کرده و بر روی روشی که رفتار می کنیم کنترل بیشتری داریم.
کراس برای استفاده از این "جودوی زبانی"جهت تغییر خلق و خو (ورفتار)در هر زمانی وبه هر طریقی چندین روش شناسایی می کند موقعی که.یک نطق انگیزشی  به همان زبانی بیان می شود که برای مشاوره و اندرز سایر مردم با استفاده از نام کوچک و ضمیر دوم شخص "تو" بجای" من" یا "مرا" بکار می رود اثر گذار است.(جین،نگاه کن،اخراج شدن فرصتی برای بررسی نقاط قوت و پرداختن به کاری است که دوست دارید در آینده انجام دهید."
کراس یادآوری می کند که استفاده از ضمیر تو یا نام شخص در حس کلی نیز سودمند است‌.و ما حتی گاهی اوقات بطور ناخودآگاه بعنوان روشی برای نرمال سازی و معنا دار کردن تجربه استفاده می کنیم.(اگر تو با یک ستمگر زن گریز کار کنی،باید انتظار مشکلات را داشته باشی)کراس می گوید،هر چه  در لحظه ،حس از نظر احساسی شدید تر باشد،شخصیت دور شده بهتر کار می کند‌.
۴-قادر به بیان مجدد(و مدیریت)دلشکستگی و فلاکت باشید.
 پس از حداکثر تلاش برای یک مصاحبه شغلی، شکست یک دلشکستگی و نه یک بحران است.عدم موفقیت آمیز بودن یک پارتی برنامه ریزی شده یک شکست و نه عاملی برای افسردگی است.توبیخ برای دیر سرکار رسیدن یک توهین و نه از زمینه های ترک شغل است.
قابل انعطاف ترین افراد به خودشان آزادی عمل ذهنی یعنی فضایی برای دیدن شکست هایشان بعنوان فرصت هایی جهت آموختن و رشد می دهند.آنها بر این باورند که شکست یک اتفاق و نه یک هویت است‌.روانشناسان اجتماعی تصدیق می کنند که اگر چه افراد از نظر توانائی ذاتی برای تحمل استرس ممکن است متفاوت باشند،اما بردباری روانی می تواند پرورش داده شود.
ادامه دارد
منبع: https://www.psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور