خردمندی رفتار در دنیا بصورتی است که هست،نه به شکلی است که می خواهیم باشد.ده مهارتی که تصورتان را روشن و به اهداف زندگی نزدیک ترتان  می سازند بشرح ذیل هستند:
سودای زندگی می تواند پیچیده باشد.ما می توانیم یک مقیاس تکاملی به سمت کمال  تنظیم کنیم،با این وجود لغت انسان اغلب بعنوان یک هم معنی برای فناپذیری،جایزالخطا و معیوب بودن بکار می رود.ممکن است بدین علت باشد که معمولا" اکثر  ما  در مسیر خودمان دچار خطا می شویم.ما نیاز داریم که در دنیا آنگونه که هست رفتار کنیم،ولی تجربه را با دیدگاه فکری و احساسات خودمان فیلتر می کنیم،حال آنکه این ها ممکن است محدود و توام با خطا باشند.البته،اگر دقت کنیم یا بقدر کفایت عمر طولانی داشته باشیم(یا هر دو)،اکثر ما موفق به آموختن یک یا دو موضوع  و قادر به کنترل برخی از انحرافات اکتسابی و فطری می شویم.البته کسب چنین مهارت هایی ارزش سخت کوشی را دارد،اگر چه ممکن است آرزو کنیم که ای کاش آنها را از آغاز داشتیم.با چنین نگرشی،سایت Psychology Today یک برگه تقلبی برای زندگی موفق تر ارائه می دهد.ده توصیه خردمندانه ای که بطور کامل با حقایق روانشناسی  عمیق ارتباط دارند بشرح ذیل هستند:
۱-درک اینکه هر چیزی برای شما اتفاق می افتد راجع به شما نیست.
ما همه ستاره های فیلم های خودمان هستیم.اما هر چیزی در دنیا  پرده پشت صحنه تاتر است.خلق و خوی شریک تان افت می کند.ارزش بازار شرکت تان ترقی می کند.شما در یک زنجیر ترافیکی گیر می کنید.این ماهیت انسان است که همه این اتفاقات را از میان لنز چگونگی تاثیر بر شخص خودش تجربه می کند.این حس تحریف آمیز نسبت به واقعیت"تعصب خود پسندی"نام دارد.
روانشناسان اجتماعی می گویند که گرایش به تعصب خودپسندی عمیقا" ذاتی است زیرا  کمک می کند تا روایت منسجمی از رویدادها در زندگی های خودمان داشته باشیم.هر چه تجارب را بیشتر شخصی کنیم،بیشتر به ما مربوط می شوند،و فقط خاطرات مربوط به خودمان برای طولانی مدت می مانند.این خاطرات همه چیزی هستند که داریم و هستیم،آنها شالوده و اساس هویت هستند.
با این وجود،ضروری است که" تعصب خودپسندی" را برای آنچه که هست یعنی" خطای حسی انطباقی" بشناسید.بی شک صبحی خواهد رسید که رئیس تان به سختی از شما قدردانی می کند،یا شغلی را که  دستیابی به آن را قطعی می دانستید بدست نخواهید آورد.چنین اتفاقاتی  را شخصی گرفته و احساس پریشانی،رنجوری و شاید خشم می کنید.برای نگهداشتن زخم های ادراکی در درون ذهنتان و شاید رفتار بر اساس آنها در یک حالت احساسی گرفتار می شوید.
حداقل عارضه" تعصب خود پسندی"  قضاوت بد نسبت به دیگران؛کم اثر سازی همدلی و تحمل است.همچنین موجب محبوس شدن ما در حبابی می گردد؛ما مقادیر متنوعی از انرژی روانی خود را تلف می کنیم که صرف بهبودی از اثرات توهین هایی می شوند که در وحله اول هرگز  هدف آنها ما نبوده ایم.
برای یک زندگی کمتر واکنشی،بیشتر هدایت شده،نیاز است که نفس را  در موقعیت مناسب خودش قرار دهید.می توانیم آگاهانه خود را برانگیزیم تا دریابیم که نقطه نظرات ما منحصر بفرد و ضرورتا" بهترین نیستند.می توانیم موقعیت ها را بطور روشن ببینیم  و با آنها بطور موثرتری برخورد کنیم‌. ممکن است حتی عقل و خرد را در نقطه نظرات دیگران ببینیم و از آنها بیاموزیم.
برخی موقعیت ها وجود دارند که در آنها چنین تغییراتی در نفس بطور طبیعی رخ می دهند،با کمی تلاش تجربیات رفیعی همانند قطعات موسیقی یوهانس برامز(آهنگ ساز آلمانی)،وضع حمل،فرمول های ریاضی،تعمق و تامل در هستی که وحشت و حیرت را برمی انگیزانند یا قوه ادراک را به مبارزه می طلبتد چنین کاری می کنند .محققان می گویند،آنچه که اینگونه رویدادها انجام می دهند مطیع کردن نفس و توسعه دیدگاه فکری است.برخی مطالعات نیز دریافته اند که تذکر مرگ و یادآوری  ناپایداری زندگی نیز موجب دوری نفس از خود پرستی(و افزایش شادی)می گردد.##
۲-بر سایر مردم تمرکز کنید بدون از اینکه خیلی بر روی قضاوت آنها در مورد خود بیندیشید.
نتیجه فرعی" تعصب خودپسندی" اثر" تصور بر روی صحنه بودن" است:اگر بعنوان ستاره فیلم خودتان زندگی می کنید،تقریبا" بطور خودکار فرض می کنید که هر کسی در حال مشاهده دقیق شما است.
بعنوان مرکز جهان خودتان،بطور طبیعی باور دارید که مرکز جهان هر کس دیگری نیز هستید.نتیجه اینکه در تعاملات خودتان با دیگران ،امکان دارد خود را به گونه ای بیابید که کمتر راجع به آنها فکر می کنید و بیشتر در مورد اینکه  از دید آنها چگونه بنظر می آیید و چه چیزی ممکن است راجع به شما فکر کنند می اندیشید.آیا در حال نمایش اطمینان،صلاحیت،ناشی گری یا تشویش و اضطراب هستید؟
ادامه دارد
منبع: https://www.psychologytoday.com
ترجمه و تلخیص؛غریب واحدی پور