به پرورش هوش هیجانی (EQ)کودک خود توجه کنید؟استراتژی های سرپرستی EQزیاد را بیاموزید که به شما کمک می کنند تا همدلی و آگاهی احساسی کودک را بسازید و او را برای موفقیت در طول زندگی آماده سازید.
چرا هوش هیجانی برای کودکان مهم است؟
بعنوان یک سرپرست مهم ترین وظیفه پرورش کودک، پایه ریزی احترام به احساس و هیجان است.اگر شما و شریک زندگی تان با همدیگر و کودکان خود با آگاهی احساسی و همدلی رفتار کنید،فرزندانتان با احتمال بیشتری از سلامت روانی قوی،ثبات،روابط خشنود کننده و یک عمر کاری ارزشمند بهره مند خواهند شد.چند مورد از روش های اساسی سرپرستی که به ساخت هوش هیجانی کودک کمک می کنند بشرح ذیل هستند.
  بخاطر داشته باشید که اگر در زمینه ای نمونه عملی نباشید نمی توانید ویژگی یا رفتار مطلوبی را در آن زمینه انتقال دهید.کودکان از طریق اعمال بیش از سخنان می آموزند.اگر نتوانید احساسات خودتان را از طریق رفتارتان انتقال دهید،کودکان هم به احساسات خودشان احترام نمی گذارند.
سعی کنید از کودکان خودتان بیاموزید.کودکان EQرا بصورتی که شما ممکن است داشته باشید نیاموخته اند.به سهولت دوستی ها را می سازند و ظرفیت خود  برای شادی را حفظ می کنند زیرا بطور طبیعی همدل هستند و بصورت ذاتی مهیای بروز کامل احساسات و سپس  ممانعت از بروز آنها هستتد.بنابراین،توجه کنید و بیاموزید،بدین طریق EQخود را افزایش داده و قابلیت انعطاف و احترام متقابل را درون خانواده تثبیت کنید.
همیشه چشم انتظار تکرار تاریخ باشید.تزریق ترس از احساسات در کودکان خیلی آسانتر از آن چیزی است که فکر می کنید.حتی اگر به سختی تلاش کنید که چنین کاری را نکنید‌.لیستی از چیزهایی که ولی شما بعنوان یک کودک به شما گفت بنویسید،ممکن است حتی نوشتن بر روی یک تیکه ریز کاغذ  و گذاشتن درون کیف جیبی روشی سمبلیک برای بخاطر سپردن آنها باشد.موقعی که خسته و کج خلق هستید،لیست را بیرون آورید و با خواندن آن به احساسات خود توجه کنید.این تذکر باید شما را از بی اعتنایی به احساسات هشدار دهنده ای باز دارد که موقع بیان این ها بروز کرده و خودتان را از ابراز  آنها منع می کنید.همچنین،هر وقت یک سیگنال بدنی دریافت می کنید که در حال بی توجهی به احساسات کودک خود هستید،برای رعایت تن صدا،حالات چهره و زبان بدن هر کاری می توانید انجام دهید،اگر می توانید به یک آینه نگاه کنید.اگر چیزی که در می یابید به شما زیان می رساند،به کودکتان نیز زیان می رساند.هدف آن جملات و حالات  یادآوری دوره ای  چگونگی احساسی است که داشتید.فراخواندن آن تجارب دردناک یک عامل دلسرد کننده قوی برای جلوگیری از تکرار تاریخ است.
بخاطر داشته باشید که والدین ناشاد،کودکان ناشاد پرورش می دهند.اگر بر اثر تقاضاها و الزامات سرپرستی خسته و افسرده شوید،کودکان نیز افسرده می شوند.نمی توانید خودتان را قربانی کنید و برای هر کسی اثر سودمندی داشته باشید‌.بنابراین اگر امید دارید که کودکان سالمی پرورش دهید خودتان را سالم نگهدارید.
 هنگامی که اشتباه می کنید در عذر خواهی سریع باشید.بیائید واقع گرا باشیم؛گاهی اوقات اجازه می دهیم که  حفاظت خودمان تنزل کند،همه چنین کاری می کنیم.
خوشبختانه،ابزار ساده ای وجود دارد که عدم زیان دائمی اشتباهات را تضمین می کند .این ابزار عذر خواهی نامیده می شود و در تمام دوره سرپرستی تا حدی در دسترس است.
*استفاده از هوش هیجانی خودتان برای پرورش کودکان دارای هوش هیجاتی زیاد
هیچ کس نمی تواند پیچیدگی پرورش کودکان را کاهش دهد،هر یک منحصر بفرد،با لیستی از قوانین ساده است.از طریق آگاهی احساسی و همدلی در می یابید که در هر موقعیت مفروض سخن درست را بگوئید و با کودک رفتار مناسب را داشته باشید.
آنگونه که گفته شد.موقعیت های واقعی وجود دارد که در هر دوره کورکی از خردسالی تا بلوغ  توانائی والدین  برای تصدیق ارزش احساسات کورکان را به چالش می کشند،مگر اینکه والدین  مهارت لازم را کسب کنند.لذا روش هایی برای آمیختن هوش هیجانی به درون واکنش هایتان به چنین موقعیت هایی وجود دارد.
چند نمونه از روش های EQزیاد که  برای چالش های منحصر بفردسرپرستی قابل استفاده می باشند بشرح ذیل هستند:
ترس از تاریکی،این مورد یک حمله تهاجمی نمونه است که موجب می شود تا بزرگسالانی که دچار چالشEQهستند  احساس  فریب ،گناه یا خستگی کنند.آیا کودک شما سعی می کند تا مکان دائمی را در رختخواب تان حفظ کند. زیرا نمی توانید گریه او را بشنوید،بخاطر می آورید که چگونه موقعی هم سن او بودید هم  از تاریکی می ترسیدید یا در واقع  از مقاومت خسته اید؟
 ادامه دارد
 منبع؛ https://www.helpguide.org
ترجمه و تلخیص :غریب واحدی پور