در مقابل مادر بزرگ ۷۸ساله ای که ناگهان نقاشی پیشه کرده و با وجود اینکه درد مفاصل عذابش می دهد یک شبه شهرت کسب می کند،میلیون ها هنرمند رنج و محنت کشیده هم هستند که در کشمکش برای جلب توجه در حرفه خود بسختی مشغول کار و تلاش هستند.
اما هوش هیجانی مفهوم جدید و تا حدودی بی ثباتی است.برای درک هوش هیجانی می توان آن را به چهار گروه اصلی طبقه بندی کرد.چهار مجموعه مهارت اصلی هوش هیجانی خود آگاهی،خود مدیریتی،آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه هستند.
۱-خود آگاهی
خودآگاهی احساسی،توانائی شناخت خود ودرک احساسات خویش است.
خود ارزیابی دقیق،درک نقاط قوت و ضعف خویش و اثرات آنها است.
خود اطمینانی،ایمان به خود و میل به پیشرفت است.
۲-خود مدیریتی
خود کنترلی احساسی،بخش مهمی از بلوغ احساسی است،کنترل احساسات یا بروز آنها در یک زمینه مقتضی مهارتی کلیدی است.
پیشرفت،یعنی هدف محور بودن و قادر به کار در جهت رسیدن به اهداف
ابتکار،خود انگیزشی بودن،و توانائی برای ادامه کار علی رغم موانع
شفاف،صادق و دارای دیدی باز بودن،برقراری تعامل با درستی و قابلیت اطمینان
قابلیت انطباق و سازگاری،نشان دادن قابلیت انعطاف و توانائی تغییر مسیر در موقع لزوم
خوشبینی،دارای چشم انداز مثبت،امید به بهترین نتیجه و مهیا شدن برای موفقیت
۳-آگاهی اجتماعی
همدلی،یکی از رکن های توانائی برقراری ارتباط با دیگران،درک و شناسایی احساسات دیگران است
گرایش به خدمت،مفید بودن،مشارکت در تلاش گروهی و نشان دادن مهارت های شنیداری خوب
آگاهی سازمانی،توانائی بیان مفهوم کلام خود و آگاهی از چگونگی درک آن،همینطور درک سطح فهم مخاطب
۴-مدیریت رابطه
رهبری الهامی،شبیه یک مربی ،الگو و مظهر قدرت خوب بودن
نفوذ،مهارت در بیان نظرات متقاعد کننده،تبیین روش هایی که بطور اثربخش موجب انگیزش دیگران می شود.
مدیریت تعارض،برخورداری از مهارت بهبود روابط،مذاکره و رهبری،توانائی فرو نشاندن جدال ها،اختلاف نظرات و سوء تفاهم ها
کاتالیزور تغییر،شناخت و پشتیبانی از نیاز برای تغییر،و عملی ساختن تغییر
پرورش دیگران،کمک به دیگران برای کسب دانش و مهارت های خودشان
همکاری و کار تیمی،کار با دیگران بطریقی موثر
مهارت های اجتماعی،آگاهی،گرمی و قابلیت انعطاف احساسی همه جنبه هایی هستند که در توانائی حفظ دوستی ها نیز سهیم هستند.مطالعات مکرر نشان داده است که درجه ارتباط ما با دیگران در شادی کلی ما نقش دارد.
تفاوت این با محبوبیت عمومی چیست؟در نتیجه نهائی تفاوت زیاد نیست. روانشناس دنیل کانمن برنده جایزه نوبل دریافت که مردم ترجیح می دهند با فردی دوست داشتنی و مورد اعتماد کار کنند.حتی اگر  در معامله ای فردی که کمتر بشاش باشد محصول بهتر و با قیمت پایین تری عرضه کند،اکثرا" با کسی معامله می کنیم که او را دوست داریم.اثبات شده است که نرخ شکایت از عملکرد بد دکترها بجای شدت صدمات اعمالی تحت تاثیر احساس مثبت بیمار در رابطه اش با پزشک است.
صرفنظر از حوزه کاری اهمیت توجه به هوش هیجانی در حال افزایش است.در ممیزی بیش از ۲۶۰۰مدیر و پرسنل حرفه ای منابع انسانی ،۷۱درصد اظهار داشتند که برای هوش هیجانی کارمند بیش از IQ او ارزش قائل هستند؛۷۵درصد گفتند که تمایل بیشتری به ترفیع یک کارگر با هوش هیجانی بالا دارند؛و ۷۵درصد هم مدعی شدند که کاندیدای شغلی با IQبالا ولی هوش هیجانی پایین را رد می کنند.
بدیهی است کسانی که برونگرا ،دارای گرمی فطری، حس شوخ طبعی خوب و متمایل به خوش بینی هستنداز مزیتی برخوردارند.اما چندین مهارت از مهم ترین مهارت های هوش هیجانی خود را صرفنظر از درجه فطری بودن می توانید با تمرین بهبود دهید.برای مثال،گوش دادن مهارتی است که هر کسی می تواند برای بهبود آن کار کند،مهارت برتر وجدان و وظیفه شناسی نیز چنین است.وجدان که به ویژگی هایی مانند قابلیت اعتماد،اعتبار و پایداری مربوط می شود،بنا به گفته داک ورث می تواند مهم ترین چیزی باشد که به بچه ها آموزش می دهیم.مدارس و بنگاهها بطور مشابه نیاز است که هنگام تصمیم گیری در خصوص چگونگی آموزش دانش آموزان و تربیت کارکنان این را بخاطر داشته باشند.
در نتیجه بجای اینکه کسی باشید که چیزی را می داند کسی هستید  که در نهایت چه چیزی برای او بیشترین اهمیت را دارد.
منبع؛ http://p4s.pt/en
ترجمه و تلخیص؛ غریب واحدی پور