7-برق هر سه ژنراتور و ژنراتور اضطراری ام قطع شد
خلبان یک ایرباس 320در حال پرواز بر فراز بندری آسیایی با ارتفاع زیاد,23000فوت بودم,در حین فرود برق هواپیما بطور کلی قطع شد.تمام مونیتورها از جمله وسایل سنجشی مربوط به وضعیت استندبای و روشنایی اضطراری تاریک شدند.
برای تسهیل در تجسم این موضوع لازم به ذکر است که شرکت ایرباس این هواپیما را با سه ژنراتور برقی باضافه برق تأمین شده توسط باتری ها و ژنراتور اضطراری طراحی کرده است. طراحی بطریقی است که حتی اگر هر دو ژنراتور دچار اشکال شوند,سوخت بطور کامل تمام شود و واحد برق کمکی هم کار نکند هرگز هواپیما بدون از برق نباشد.لذا این حادثه  سناریویی بود که چون هرگز وقوع آن تصور نمی شود در نتیجه خلبانان برای آن آموزش نمی بینند.
پس از بازیابی جزئی مونیتورها,12هشدار متوالی مربوط به سیستم پنل های مختلف نمایان گشت. سالم به زمین نشستیم. مسافرین متوجه هیچ چیزی به غیر از لامپ هایی که در کابین بطور موقتی خاموش می شدند نگردیدند.مانند این وضعیت است که در ماشین خود با سرعت100کیلومتر در ساعت درون بزرگراهی رانندگی می کنید ,ناگهان تمام پنجره های شما پوشیده می شوند,سرعت سنج و تمام سیستم های الکتریکی خودرو هم از کار می افتند,و ترمز یا گاز هم بطور کامل بی اثر شده اند.اما هنوز احساس می کنید که ماشین در حال رفتن است.
8-"من سه ساعت را با جاخالی دادن  سپری کردم"
 در حال پرواز از بوستون به کلمباس,اهایو بودم ,در مسیر یک خط عظیم طوفان تندری وجود داشت.در رویدادهایی مشابه آن,کنترل ترافیک هوایی(ATC)به خلبان امکان می دهد که بطور خلاصه برای عبور از توده های هوای شدید مسیر را تغییر دهد.هواپیما دارای رادار هوا در دماغه بود و به خلبان امکان می داد که نقشه تصویری "نقاط "قرمز را برای اجتناب از آنها مشاهده کند.پرواز سه ساعت طول کشید,در حالیکه کاپیتان و من هر ثانیه ای از زمان را صرف پرواز به سمت بالا,پایین,چپ و راست برای خلاصی  از رعد وبرق و تندر کردیم.همچنان که در حال استفاده از بهترین تشخیص خود جهت تعیین جهت پرواز نیز بودیم. عرق از صورتم سرازیر بود.ما باید کار را به خوبی انجام داده باشیم !زیرا مهماندار پرواز با کابین هواپیما ارتباط برقرار کرد تا بگوید بنظر می رسد که تمام مسافران به خواب عمیقی فرو رفته اند! 
9-"کمک خلبانم تقریبا" در وسط پرواز خودکشی کرد"
پدرم خلبان است که سال ها با کمک خلبانی معروف به مرد دیوانه کار می کرد.آن مرد غیر عادی بود و اغلب چرندیاتی به خودش می گفت.یک روز در حال پرواز با پدرم بطور فزاینده ای مضطرب و عصبی بنظر می رسید.پدرم ناگهان از اینکه در تلاش برای کوبیدن هواپیما به زمین بود دچار هراس گردیده بود.موقعی که مرد از آن حالت خارج و وضعیتش  بهتر شد.,با خودش زمزمه می کرد که,"امروز نه...به موضوعات شادی بخش بیندیش..امروز نه..."پس از حادثه مطمئن شد که آن مرد دیگر صلاحیت خلبانی ندارد.
ادامه دارد
منبع;https://www.rd.com/advice/travel/scariest-moments-pilots/
ترجمه و تلخیص;غریب واحدی پور