ما عموما"PTSDرا مربوط به سربازانی می دانیم که در یک منطقه جنگی بوده اند.اما زنانی که مورد سوء استفاده قرار گرفته اند نیز از PTSDرنج می برند.آنها مشابه آن سربازان در نهایت دارای مغزهایی فوق العاده هوشیار می شوند,بعبارتی مغز همیشه در حال اسکن محیط برای یافتن الگوهایی مشابه با خاطرات مربوط به آن احساسات قوی است. روشی است که این بخش از مغز در تلاش برای تضمین بقاء فرد انجام می دهد.اما پاسخ ها و واکنش های بیش از اندازه به موقعیت هایی می دهد که خطرناک نیستند.در واقع مغز برای موقعیتی دستورنزاع یا گریختن از صحنه را صادر می کند که لازم نیست.
امکان دارد باور کنید که هر چه باشد احساساتتان آن را می پذیرد,محرک ابتدا به بخشی از مغز با بیشترین قوه عقلانیت داده می شود.پس,به محض دریافت منطقی ارزیابی می شود.در نتیجه مغز واکنشی معقول و مقتضی نشان می دهد.بعبارتی ممکن است آگاهانه بپذیرید که بخاطر بمخاطره افتادن ایمنی خود و نیاز به عملی فوری باید فرار و یا دعوا را برگزینید.سپس دوباره اگر بخش عقلانی مغزتان دریابد که الگو در گذشته تداعی کننده خطر بوده است,اما این مرتبه هیچ گونه خطر فوری وجود ندارد,بدن برای گریختن و یا نزاع واکنش نشان نمی دهد.لکن,همیشه اینگونه نیست.در عوض,آن بخش عقلانی تر مغز در پروسه کنار گذاشته می شود بطوریکه واکنش جنگ و گریز اتوماتیک رخ می دهد.فقط پس از این اتفاق آیا قسمت عقلانی تر مغز از طریق انتخاب آگاهانه برای تصمیم گیری فرصتی دارد, به درستی واکنش مناسب با این موقعیت چیست.
برخی به این نوع رویداد که در عوض ابتدا ابتدایی ترین قسمت مغز در مقابل عقلانی ترین قسمت مغز عمل می کند بعنوان  یک سرقت مغز اشاره می کنند.در حقیقت,این سرقت مغز بیشتر در کسانی بوقوع می پیوندد که در زندگی خود رویدادهای آسیب زا را تجربه کرده اند.و بخاطر داشته باشید که موقعی بطور پیوسته توسط یک شریک زندگی خود شیفته مورد سوء استفاده قرار می گیرد در معرض آسیب مداوم هستید.
ادامه دارد
(Source:narcissismaddictionsabuse.com)
ترجمه و تلخیص;غریب واحدی پور