نوشته شده توسط؛دکتر لیان،اف سلتزر
پست شده؛۸ژوئیه۲۰۱۵
آیا تاکنون بواسطه ترسی بطریقی ازکار افتاده اید که دیگر بطور کامل نسبت به آن بی حس شده باشید؟
نکات کلیدی:
۱)واکنش استرس فریز (میخکوب شدگی) موقعی رخ می دهد که فرد نه می تواند معارض خطرناک  و وحشتناک را شکست دهد و نه هم از او بگریزد.
۲) پدیده هایی مانند فوبیاها،حملات پانیک و رفتارهای وسواسی فکری-عملی می توانند علائم واکنش فریز باشند.
۳)خود فلجی نخستین فرد در واکنش به تروما می تواند موقع تحریک شدن با موقعیت فعلی تکرار شود.
تقریبا" هر کسی با واکنش جنگ یا گریز یعنی واکنش به محرکی درک شده بعنوان تهدیدی قریب الوقوع برای بقاء آشنا است.لکن واکنش کمتر شناخته شده،جنگ-گریز-فریز است که  موقعی موقعیت پیش آمده ظرفیت های مقابله ای فرد را در هم می شکند و او را بصورت فلج شده از ترس رها می کند بعدی حیاتی به چگونگی واکنش احتمالی او می افزاید.
 در اینجا چگونگی عملکرد واکنش استرس شدید مبتنی بر بقاء بطور مختصر شرح داده می شود.بطور دقیق یا غیر دقیق،اگر مخاطره تهدید آمیز فوری را بعنوان چیزی که بطرز بالقوه ای قدرت شکست آن را دارید ارزیابی کنید،به مد جنگ می روید.در چنین مواردی،هورمون های ترشح شده از دستگاه عصبی سمپاتیک بویژه آدرنالین،شما را برای مبارزه و به امید پیروزی بر متخاصم تحریک می کند.
از سوی دیگر،اگر نیروی خصومت آمیز را برای غلبه خیلی قدرتمند بیابید،انگیزه ناگهانی شما گریختن است(هر چه سریعتر،بهتر).البته این نیز واکنش گریز است که با صعود لحظه ای ترشح منابع بیوشیمی اضطراری بطریقی در ارتباط است که می توانید بطرز ایده آلی از قدرت خصمانه(خواه یک انسان،حیوان یا بلای طبیعی باشد)بگریزید.
اما در چه موقعیتی،واکنش نسبت به  تهدیدی که هولناک درک می کنید کاملا" فریز و فلج کننده است؟طبق پیش فرض،این واکنش به موقعیتی اشاره می کند که (طی ثانیه ها یا حتی میلی ثانیه ها )به نتیجه می رسید که معارض خطرناک و وحشتناک را  نمی توانید شکست دهید و بطور ایمن هم قادر نیستید از او بگریزید.از قضا، در لحظه خاص این واکنش خود فلج سازی هم به اندازه شجاعانه جنگیدن با دشمن یا بطرز محتاط تری از مهلکه گریختن،انطباقی و سازوار پذیر است.
موقعیت هایی را ملاحظه کنید که در عمل هیچ روشی برای دفاع از خود ندارید.نه دارای قدرت ترشح هورمون جهت واکنش پرخاشگرانه به نیروی خصمانه هستید و نه هم از سرعت مشتق شده از اضطراب برای گریز و  رهائی برخوردارید.بلکه کاملا" احساس نومیدی می کنید:جنگ و  گریز هر دو موفقیت آمیز نیستند و برای نجات شما هم هیچ کسی در صحنه نیست.
مثلا"،سگی وحشی به شما حمله می کند، دندان هایش را درون گردنتان فرو می کند و کاملا" در چنگال او هستید.در چنین وضعیت هشدار دهنده ای،وحشت،پانیک،خوف و بیم را تجربه می کنید. این احساسات خیلی شدید مملو از اضطراب و ترس خیلی زیادی هستند. در چنین شرایطی تقریبا" به هیچ کسی منابعی برای درک کامل آن لحظه عطا نشده است.حال آنکه برای پردازش نهائی بدنی و احساسی یا رهائی از آنچه بطرز وحشتناکی شما را دربرگرفته است تجربه لحظه وقوع اتفاق دقیقا"مورد نیاز است.
در این وضعیت مرعوب کننده،فریز شدن یا بهت زدگی یعنی قطع ارتباط و جدایی از زمان و مکان رویداد تقریبا" تنها و در موارد گوناگون بهترین کاری است که می توانید انجام دهید.راکد سازی بدنی ،روانی و احساسی از طریق بهت و حیرت امکان می دهد تا وقاحت و عظمت دلخراشی اتفاق را احساس نکنید،زیرا حالت بیداری و هوشیاری خیلی زیاد ممکن است سلامت عقل تان را تهدید کند.در چنین مواردی،برخی مواد شیمیایی که بموجب این فرآیند بدنتان ترشح می کند(یعنی اندورفین ها)بعنوان یک دردنشان عمل می کنند،بنابراین،درد ناشی از آسیب روحی یا بدنی را با شدت بمراتب کمتری تجربه می کنید.
بعلاوه،اگر مبارزه نکنید،احتمال دارد که انسان یا حیوان حمله کننده علاقه اش به ادامه حمله را از دست بدهد.اما عامل انگیزش هر چه که باشد،اگر نتوانید حمله کننده را ناپدید کنید،آسوده ترین کار ناپدید کردن خودتان از طریق مسدود سازی درک چیزی است که برایتان خیلی ترسناک است.بنابراین،واکنش فریز نسبت به تروما در نوع خودش اگر فقط در زمان وقوع رویداد ترومایی باشد به اندازه واکنش جنگ-گریز،انطباقی و سازوار پذیر است.
 ادامه دارد